هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شافعی» ثبت شده است

علمای شافعی و ابن‌تیمیه(2)

hoda velayat | يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۵ ب.ظ

ابن حجر هیثمی و گمراه­ دانستن ابن تیمیّه



ابن حجر مکّی متوفای 974ه.ق، از علمای بزرگ مذهب شافعی، درباره ابن­ تیمیّه می­ نویسد:

«ابن­تیمیّة عبدٌ خَذَلَهُ الله تعالى وأَضَلَّهُ وأَعماهُ وأَصَمَّه وأدله وبذل، صرَّح الأئمة الذین بَیَّنوا فسادَ أحواله وکِذبِ أقواله...وأهل عصرهم وغیرهم من الشافعیّة والمالکیّة والحنفیّة... والحاصل أن لا یقام لکلامه وزنٌ بل یرمى فی کل وعز وحزن، یعتقد فیه إنه مبتدعٌ ضالٌّ ومُضِلّ جاهلُ غال ، عامَلَهُ الله تعالى بِعَدلِه وأجارَنا من مثل طریقتِهِ وعَقیدَتِهِ.»

«خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل­ سنّت و معاصرین وی از شافعی­ ها، مالکی­ ها و حنفی­ ها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند... سخنان ابن تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعت­گذار، گمراه و گمراه­ کننده و نامتعادل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ نماید.» [1]

این عبارات به طور روشن، نظر علمای مذاهب مختلف اسلامی را نسبت به ابن­ تیمیّه و انحرافات وی روشن می­ سازد.

وی همچنین می نویسد:

«کسی که می­خواهد از آن اطلاع پیدا کند، بر او لازم است که به کلام امام مجتهد، که بر جلالتش و رسیدن به مرتبه­ ی اجتهادش اتفاق وجود دارد، یعنی تقی­ الدّین سبُکی و فرزندش تاج و شیخ امام عزّ بن عبدالسلام و معاصرین او از علمای شافعی ، مالکی و حنفی مراجعه کرده و نوشته‌های آنها را مطالعه کند.

او کسی بود که علاوه بر اعتراض بر بزرگان صوفیه بلکه بر امثال عمر بن الخطاب و علی بن ابیطالب رضی الله عنهما ، اعتراض نمود.حاصل این که کلام او هیچ ارزشی ندارد بلکه با کمال تأسّف به دور انداخته می­شود و اعتقاد ما درباره او این است که او بدعت­گذار و گمراه و گمراه کننده و جاهل و اهل غلوّ است.

خداوند به او به عدالتش رفتار کند و ما را از مثل روش و عقیده و کردارش ،مصون دارد... از برخی سلف خبر داده شده که نزد او یادی از علی بن ابیطالب رضی الله عنه شد، او گفت: هفده مورد اشتباه کرده است. ای کاش می­دانستم اگر به گمان تو ،علی اشتباه کرده است پس از کجا صواب به دست تو رسیده است؟!»[2]


                                                                                              


جباوی سعدی شافعی(معاصر)

وی در مقدمه کتابی که در ردّ ابن­ تیمیّه نگاشته، می­ نویسد:

«این کتاب را کشف المین نامیدم و در آن تهمت ابن تیمیّه حرّانی و نسبت­های ناروایش را به عقل و نقل بیان کردم... و این بعد از اطّلاع کامل من از کتاب­های او همچون (مجموع الفتاوی) و (درء التّعارض) و (منهاج السنّة) و (الصفدیة) و دیگر کتاب­های اوست که برخی از مطلب آن کتب را نقل نمودیم  از آن جمله اعتقاد به قدیم بودن نوع عالم در کتاب (کشف الزَّلَل) است که به طور مفصّل مذهبش را تفصیل داده و آن را ردّ نموده­ایم...»[3]

وی همچنین می­نویسد:

«از خداوند متعال می­خواهم که چشم بصیرت به پیروان او بدهد و آنان را به حق هدایت کند، تا چه رسد به کسانی که مغبون شده و گول حرف‌های او را خوردند، تا جایگاه این بدعت­گذار را به خوبی بدانند و اینکه او جز فردی خارج شده­ی از دین و کافر نیست، و در اعتقادات منفرد و شاذّش تنها بدعت­گذار و گمراه بوده و از جماعت مفارقت کرده است.»[4]

 

نجم الدّین محمد امین کردی شافعی

وی نظرات ابن­ تیمیّه را صورت دیگری از بدعت­های یهودیان دانسته و از مقابله علمای اهل­ سنّت با این انحرافات به عنوان قیام علمای اهل­ سنّت و جماعت یاد کرده و می­ نویسد:«در قرن­های پیشین بین اهل اسلام بدعت­هایی از قبیل قول به تشبیه و تجسیم و اعتقاد به جهت و مکان در حق خدای متعال وجود داشته که از ساخته و پرداخته­ های دشمنان اسلام بوده است، تا کینه ­ی خود را بر ضدّ اسلام محکم سازند، در حالی که برخی از اهل اسلام از آنان غافل بوده ­اند... تا اینکه در اوایل قرن هشتم این بدعت­ها به شکل دیگری، صورتی شبیه به یهود به خود گرفت که خطر آن کمتر از اقدامات یهود نبوده است. این کارها به دست فردی به نام «ابن ­تیمیّه حرّانی» انجام گرفت، که علمای اهل ­سنّت و جماعت در مقابل آنها قیام کردند، به طوری که در عصر او کسی باقی نماند تا او را یاری و نصرت کند مگر کسی که دارای غرض بوده و یا در قلبش مرض بوده است...»[5]

چگونه است که همه این علما در یک نقطه اشتراک دارند و آن دروغگو بودن و بدعت­گذار بودن ابن ­تیمیّه است.!

یک نگرانی در کلمات همه این علما وجود دارد و آن اینکه با ترویج افکار ابن ­تیمیّه هیچ یک از مقدّسات اسلامی در امان نخواهد بود و هر روز باید شاهد خدشه و ضربه به یکی از مسائل اعتقادی باشیم.

جالب آن است که با وجود این همه اختلاف نظرهای جدی و نقاط افتراق در مبانی فکری و اعتقادی علمای شافعی با وهابیّت، در حال حاضر برای رسیدن به اهدافشان اینگونه تبلیغات می­کنند­که ما جزئی از اهل سنّت و مدافع عقاید ایشان هستیم و همه اقدامات و نظرات ما مطابق با نظرات و آرای سلف و بزرگان از علماست.

ادامه  دارد...

------------------------------------------------------------------

[1]. ابن­ مرزوق، ابی حامد ، التوسل بالنبی و جهلة الوهابیین، مکتبة ایشیق، استانبول، 1876م، أبی حامد بن مرزوق، ص234.

[2].هیثمی، ابن حجر، الفتاوی الحدیثیة، بی­جا،ص144.

[3]. سعدی شافعی، طارق، کشف المین فی شرح الحرانی لحدیث ابن حصین، بی­جا، مقدمه.

[4]همان، خاتمه کتاب.

5]. قضاعی، فرقان القرآن، بی­تا، بی­جا، ص2.

 

 

  • hoda velayat

علمای شافعی و ابن‌تیمیه(1)

hoda velayat | يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ب.ظ

 ابن تیمیه کیست؟

نام وی ابوعباس احمد بن‌عبدالحلیم، معروف به ابن‌تیمیه و بنیان‌گذار فکری وهابیت است. وی در سال 661 ق در حــرّان، از توابع شام‌ به دنیا آمد. به علت ترس از حملات مغولان به شام، عبدالحلیم پدر وى، با تمام خانواده‌اش به دمشق کوچ کردند.

او عقیده تشبیه و تجسیم و جهت داشتن خداوند را مطرح کرد. وقتى ساکنان شهر حماة از او درباره آیه «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»[1] پرسیدند، وى در تفسیر آن جایگاهى براى خداوند در عرش تعیین کرد. چنان‌که در دیگر فتاوای وی نیز مشهود است، وی قائل به جسمانیّت خداوند بود و این نظر را به ظاهر آیات و روایات نسبت می‌داد.

از خصوصیات بارز ابن‌تیمیه، فتوا دادن بر خلاف آراى مشهور و اجماع میان مسلمین بود. دیدگاه او، به دلیل ضعف مبانی و استدلال در مقابل علمای شام و خشونت درکلام و بدزبانى‌اش در گفتار، رواج نیافت و علماى زیادى به نقد و ردّ آن پرداختند.

بنابر نقل ابن‌کثیر، در شوال 707ق، صوفیّه به سبب جسارت‌های ابن‌تیمیه به ابن‌عربی، به دولت مصر شکایت کردند و دولت او را محاکمه‌کرد.

قاضی بدرالدّین شافعی، ابن‌تیمیه را به عنوان یک عنصر منحرف محکوم کرد، دولت مصر ابن‌تیمیه را به زندان انداخت[2] و عاقبت در سال 728ق در زندان قلعه دمشق درگذشت.

 

 علمای اهل‌سنّت و اندیشه‌های ابن‌تیمیه

با ظهور ابن‌تیمیه و عرضه آرای مخالف کتاب و سنّت، تعداد زیادی از علمای مذاهب اعم از حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی، چه در زمان حیاتش و چه پس از وفاتش، به مخالفت با وی پرداختند و به تبیین عقاید انحرافی او مبادرت ورزیدند که در این مجال به آرای علمای مذهب شافعی اشاره می‌کنیم:


                                                                                           


نظر قاضى شافعى دمشق درباره ابن­تیمیّه

ابن حجر عسقلانى از علماء بزرگ اهل سنّت مى­نویسد: «وقتی خبر به قاضی شافعی رسید «که برخی از افراد نزد ابن‌تیمیّه رفت و آمد می­کنند»گفت: اگر به خاطر کفری که از وی ثابت شده، کشته نشود، حداقل باید نسبت به وی سخت­گیری شود. آنگاه دستور داد وی را به زندان انفرادی منتقل کنند.
پس از آن قاضى شافعى دمشق دستور داد که در دمشق اعلان کنند که:
«من اعتقد عقیدة ابن تیمیّة حلّ دمه وماله».
«هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیّه» باشد، خون و مالش حلال است.»
و این اعلامیّه را توسط یکی از علمای بزرگ اهل‌سنّت به نام «شهاب محمود» در مسجد جامع دمشق قرائت کرد که به دنبال آن حنبلی­ها و افراد دیگری که در معرض اتّهام بودند، جمع شدند و اعلام کردند که ما بر مذهب و عقیده­ی امام شافعی هستیم.»[1]
 
وی که از علمای شافعی و متوفای 942ه.ق است درباره فتوای ابن­تیمیّه در منع زیارت قبور می­نویسد:« سفر برای زیارت قبر پیامبر (ص) ، مشروع و جایز می­باشد به خاطر جواز این موضوع علمای بزرگی مانند  شیخ تقی الدین سُبکی و شیخ جمال الدین زملکانی و شیخ داوود ابو سلیمان مالکی و دیگران از علما، در مورد آن، کتاب نوشته و در آن کتب نظریات ابن­تیمیّه که معاصر آنها بوده را رد کرده­اند زیرا او در این مورد نظری زشتی داده است که آب دریاها آن را پاک نمی‌کند...» [2]
و این نشانی از قبح فتاوای ابن­تیمیّه در میان علمای مذهب شافعی  است که فتوایی چون ممنوعیت سفر برای زیارت قبر پیامبر اینگونه موجب موضع­گیری ایشان حتی قرن­ها پس از وی می­شود.

منابع:

[1].عسقلانی، ابن حجر، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، بی­جا، ج1، ص147.
[2]. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض (تحقیق و تعلیق )، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، اول، 1414 ق، ج12، ص384.

ادامه دارد...

  • hoda velayat

تبرّک(2)

hoda velayat | دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

تبرّک عبدالله بن عمر

ابن حمله گوید:عبدالله بن عمر همواره برای تبرّک دست راست خود را برقبر پیامبر صلی الله علیه وآله می گذاشت،هم چنین بلال حبشی برای تبرّک گونه هایش رل بر قبر پیامبر صلی الله علیه وآله قرار می داد.

(وفاء الوفاء بأخبار المصطفی:ج4،ص1405؛شرح الشفاء:ج2،ص199)


#تبرک ابو ایوب انصاری به قبر پیامبراکرام صلی الله علیه وآله

داوود بن ابی صالح گوید:روزی مروان دید مردی صورت بر قبر پیامبر نهاده است،مروان گردن آن مرد را گرفت و گفت:می دانی چه می کنی؟

آن شخص متوجه مروان شد،دید ابو ایوب انصاری است.

ابو ایوب گفت:آری می دانم چه کار می کنم؟من کنار سنگ نیامده ام،بلکه به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده ام.

(المستدرک علی الصحیحین:ج4،ص56،حدیث8571)


تبرک صحابه و دیگران

سمهودی می گوید:صحابه و دیگران خاک قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را برای تبرک بر می داشتند.

(المستدرک علی الصحیحین:ج1،ص69)


تبرک از خاک قبر حضرت حمزه علیه السلام

ابن فرحون می گوید:امروزه مردم از خاک قبر حضرت حمزه تبرک می جویند و از آن، دانه های تسبیح درست می کنند. بنابراین سیره ی مردم،انتقال خاک مدینه جایز است.

(المستدرک علی الصحیحین:ج1،ص116)

تبرک و نظر برخی از فقهای اهل سنّت:

عبدالله بن حنبل می گوید: از پدرم پرسیدم: مردی منبر رسول خدا صلی الله علیه وآله را مس می کرد و از آن تبرک می جست و منبر شریف را می بوسیدو همین اعمال را روی قبر پیامبر صلی الله علیه وآلهبرای ثواب انجام می داد،آیا این عمل جایز است؟

گفت: اشکالی ندارد.

(فیض القدیر:ج4،ص1414،سبل الهدی والرشاد:ج12،ص398؛عمده القاری:ج9،ص241)

این روایت در کتاب "الجامع فی العلل و معرفه الرجال" با این فزونی آمده است:این مرد بواسطه این اعمال به خداوند عز وجل تقرّب می جوید؟

احمدبن حنبل در پاسخ گفت: اشکالی ندارد.(ج3،ص32)

ابن العلا می گوید: من نظر احمدبن حنبل را به ابن تیمیه نشان دادم. او از این دیدگاه احمد در شگفت شد و گفت: از احمد تعجب میکنم،چرا که او نزد من فرد با عظمت است.آیا به راستی این،کلام اوست؟!

(وفاءالوفاءبأخبار المصطفی:ج4،ص1414)


رملی شافعی:

اگر انسان به قبر پیامبر یا ولیِّ یا عالمی دست بکشد و یا آن را به قصد تبرک ببوسد اشکال ندارد.

(کنزالمطالب،حمزاوی:ص219.این فتوا را شراملسی از شیخ ابی ضیاء در حاشیه مواهب اللدنیه نقل کرده است.)


محب الدین طبری شافعی می گوید: بوسیدن قبر و مس آن جایز است و عمل عالمان و صالحان برهمین منوال بود.

(اسنی المطالب:ج1،ص331؛وفاءالوفاءبأخبارالمصطفی:ج4،ص1407)


ادامه دارد...










  • hoda velayat

فضیلت زیارت امام رضا(ع) در برخی روایات اهل‌سنت

hoda velayat | دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۰۲ ب.ظ

زیارت نیاکان، مؤمنان و حضور بر بارگاه پاک پیشوایان دینی، خواندن نماز، نیایش و قرآن در آرامگاه‌های آنان یکی از عبادت‌ها و سنت‌های ارزشمند اسلامی به شمار می‌رود. زیارت نه پرستش مردگان، بلکه دیدار زندگان است، که با چشم دل پیوند روحی با ارواح پاک و مطهر برگزیدگان خداوند صورت می‌گیرد.
در برخی مدارک معتبر اهل سنت، چندین روایت درباره فضائل زیارت امام رضا(ع) نقل شده است که برخی از آنها را برای تیمن و تبرک یادآور می‌شویم: 

حاکم نیشابورى شافعى مى گوید: از محمد بن مومل شنیدم که مى گفت:
«روزى با پیشواى اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه (311ق) و ابو على ثقفى (328ق) و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر على بن موسى الرضا به طوس رفتیم؛ در حالى که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان مى رفتند. محمد بن مومل مى گوید: احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زارى ابن خزیمه نزد قبر على بن موسى، همگى ما را شگفت زده کرد».

 ابن حبّان بُستى شافعى (354 ق) درباره امام رضا(علیه السلام)و مشهد آن حضرت مى گوید:
«على بن موسى الرضا از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنى هاشم مى باشد.
اگر از وى روایتى شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود... . من به دفعات قبر ایشان را زیارت کرده ام. زمانى که در طوس بودم، هر مشکلى برایم رخ مى داد، قبر على بن موسى الرضا را - درود خدا بر جدش و خودش باد - زیارت و براى برطرف شدن مشکلم دعا مى کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل مى شد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفى و اهل بیتش - که درود خدا بر او و اهل بیتش باد - بمیراند».

 میر محمد بن سید برهان الدین خداوند شاه معروف به میر خواند (903 ق) مى نویسد:
«مشهد مقدس و مرقد این امام، على الاطلاق مرجع ایران و مقصد سالکان اکابر و اصاغر آفاق است. طوایف امم و طبقات بنى آدم از اقصاى روم و هند از جمیع مرز و بوم هر ساله مهاجرت اوطان و مفارقت خلّان اختیار کرده و روى توجه به این آستان فرخنده ...]دارند[ و مراسم زیارت و طواف به جاى آورند و این موهبت عظمى را سرمایه سعادات دنیا و عقبى مى دانند...».
 غیاث الدین بن همام الدین شافعى معروف به خواند امیر (942 ق) نیز چنین مى گوید:
«و حالا آن مزار بزرگوار و روضه فایض الانوار، مطاف طواف اعیان و اشراف روزگار است و قبله آمال و کعبه اقبال اصاغر و اعاظم اقطار بلاد و امصار.
سلام على آل طاها و یس
سلام على آل خیر النبیین
سلام على روضة حَلَّ فیها
امام یُباهی به المُلْک و الدین
و صلى اللَّه على خیر خلقه محمد سید المرسلین و آله الطیبین الطاهرین سیما الائمة المعصومین الهادین».
-----------------------------------------------------------------------------------------------
1. فرائد السمطین، ج2، ص188، ح465.
2. ینابیع المودة، ج2، ص341.
3. فرائد السمطین، ج2، ص194، ح471.
4. فرائد السمطین، ج2، ص190، ح467؛ ینابیع المودة، ج2، ص341.
5. حبیب السیر، ج2، ص86.
6. فرائد السمطین، ج2، ص191، ح468.

  • hoda velayat

فضائل امام رضا(ع) از دیدگاه اهل سنت

hoda velayat | دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۰ ب.ظ


امام رضا (ع)، حقیقتی نورانی است که انوار درخشان شخصیت و دانش او، نه تنها مکتب شیعه را نورانی نموده، بلکه شعاع نورش، سایر فرق و مذاهب اهل سنت را نیز فراگرفته، به گونه ای که آنان را به بیان سخنانی در ستایش و مدح آن حضرت وادار کرده است.



۱- محمد بن طلحه شافعی: «سخن درباره امیرالمؤمنین علی و زین العابدین (ع)، گذشت و ایشان علی الرضا (ع)، سومین آنها است. کسی که در شخصیت ایشان تأمل کند، در می یابد که علی بن موسی، وارث امیرالمؤمنین علی و زین العابدین (ع) است و حکم می کند که ایشان سومین علی است. ایمان و جایگاه و منزلت ایشان و فراوانی اصحاب ایشان، باعث شد تا مأمون وی را در امور حکومت شریک کند و ولایتعهدی را به ایشان بسپارد…». «مطالب السَؤول فى مناقب آل الرسول (ص)، ص ۲۹۵٫»

۲- ابن صبّاغ مالکی به نقل از بعضی از اهل علم می گوید: «علی بن موسی الرضا (ع) دارای والاترین و وافرترین فضایل و کرامات و برخوردار از برترین اخلاق و صورت و سیرت است که از پدرانش به ارث برده است…». «الفصول المهمة فی معرفة الأئمة (ع)‏، ج ‏۲، ص ۱۰۲۳٫»

۳- فضل الله بن روزبهان خنجى اصفهانى‏ :یکى از عالمان اهل سنت قرن دهم هجرى است که کتاب «وسیلة الخادم الى المخدوم» را در شرح صلوات بر چهارده معصوم (ع) نوشته است. خنجى، انگیزه تألیف کتابش را حوادث ناگوار و پریشانى و غربت پیش آمده در اصفهان، پس از ظهور دولت صفوى مى داند و به دنبال یافتن ملجأ و پناهگاهى معنوى است که به اهل بیت (ع) توجه مى کند و در مدح و توسل به آنان، صلواتى را انشاء مى کند.
4-جمال‏الدین‏ عبدالله بن محمد عامر شبراوی شافعی: وی امام رضا (ع) را اینگونه معرفی می کند «هشتمین امام، علی الرضا (ع) است که کریم و جلیل و دارای هیبت و وقار بود…». «الإتحاف بحب الأشراف، ص ۳۱۲»

  • hoda velayat