علمای شافعی و ابنتیمیه(2)
ابن حجر هیثمی و گمراه دانستن ابن تیمیّه
ابن حجر مکّی متوفای 974ه.ق، از علمای بزرگ مذهب شافعی، درباره ابن تیمیّه می نویسد:
«ابنتیمیّة عبدٌ خَذَلَهُ الله تعالى وأَضَلَّهُ وأَعماهُ وأَصَمَّه وأدله وبذل، صرَّح الأئمة الذین بَیَّنوا فسادَ أحواله وکِذبِ أقواله...وأهل عصرهم وغیرهم من الشافعیّة والمالکیّة والحنفیّة... والحاصل أن لا یقام لکلامه وزنٌ بل یرمى فی کل وعز وحزن، یعتقد فیه إنه مبتدعٌ ضالٌّ ومُضِلّ جاهلُ غال ، عامَلَهُ الله تعالى بِعَدلِه وأجارَنا من مثل طریقتِهِ وعَقیدَتِهِ.»
«خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وی از شافعی ها، مالکی ها و حنفی ها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند... سخنان ابن تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعتگذار، گمراه و گمراه کننده و نامتعادل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ نماید.» [1]
این عبارات به طور روشن، نظر علمای مذاهب مختلف اسلامی را نسبت به ابن تیمیّه و انحرافات وی روشن می سازد.
وی همچنین می نویسد:
«کسی که میخواهد از آن اطلاع پیدا کند، بر او لازم است که به کلام امام مجتهد، که بر جلالتش و رسیدن به مرتبه ی اجتهادش اتفاق وجود دارد، یعنی تقی الدّین سبُکی و فرزندش تاج و شیخ امام عزّ بن عبدالسلام و معاصرین او از علمای شافعی ، مالکی و حنفی مراجعه کرده و نوشتههای آنها را مطالعه کند.
او کسی بود که علاوه بر اعتراض بر بزرگان صوفیه بلکه بر امثال عمر بن الخطاب و علی بن ابیطالب رضی الله عنهما ، اعتراض نمود.حاصل این که کلام او هیچ ارزشی ندارد بلکه با کمال تأسّف به دور انداخته میشود و اعتقاد ما درباره او این است که او بدعتگذار و گمراه و گمراه کننده و جاهل و اهل غلوّ است.
خداوند به او به عدالتش رفتار کند و ما را از مثل روش و عقیده و کردارش ،مصون دارد... از برخی سلف خبر داده شده که نزد او یادی از علی بن ابیطالب رضی الله عنه شد، او گفت: هفده مورد اشتباه کرده است. ای کاش میدانستم اگر به گمان تو ،علی اشتباه کرده است پس از کجا صواب به دست تو رسیده است؟!»[2]
وی در مقدمه کتابی که در ردّ ابن تیمیّه نگاشته، می نویسد:
«این کتاب را کشف المین نامیدم و در آن تهمت ابن تیمیّه حرّانی و نسبتهای ناروایش را به عقل و نقل بیان کردم... و این بعد از اطّلاع کامل من از کتابهای او همچون (مجموع الفتاوی) و (درء التّعارض) و (منهاج السنّة) و (الصفدیة) و دیگر کتابهای اوست که برخی از مطلب آن کتب را نقل نمودیم از آن جمله اعتقاد به قدیم بودن نوع عالم در کتاب (کشف الزَّلَل) است که به طور مفصّل مذهبش را تفصیل داده و آن را ردّ نمودهایم...»[3]
وی همچنین مینویسد:
«از خداوند متعال میخواهم که چشم بصیرت به پیروان او بدهد و آنان را به حق هدایت کند، تا چه رسد به کسانی که مغبون شده و گول حرفهای او را خوردند، تا جایگاه این بدعتگذار را به خوبی بدانند و اینکه او جز فردی خارج شدهی از دین و کافر نیست، و در اعتقادات منفرد و شاذّش تنها بدعتگذار و گمراه بوده و از جماعت مفارقت کرده است.»[4]
نجم الدّین محمد امین کردی شافعی
وی نظرات ابن تیمیّه را صورت دیگری از بدعتهای یهودیان دانسته و از مقابله علمای اهل سنّت با این انحرافات به عنوان قیام علمای اهل سنّت و جماعت یاد کرده و می نویسد:«در قرنهای پیشین بین اهل اسلام بدعتهایی از قبیل قول به تشبیه و تجسیم و اعتقاد به جهت و مکان در حق خدای متعال وجود داشته که از ساخته و پرداخته های دشمنان اسلام بوده است، تا کینه ی خود را بر ضدّ اسلام محکم سازند، در حالی که برخی از اهل اسلام از آنان غافل بوده اند... تا اینکه در اوایل قرن هشتم این بدعتها به شکل دیگری، صورتی شبیه به یهود به خود گرفت که خطر آن کمتر از اقدامات یهود نبوده است. این کارها به دست فردی به نام «ابن تیمیّه حرّانی» انجام گرفت، که علمای اهل سنّت و جماعت در مقابل آنها قیام کردند، به طوری که در عصر او کسی باقی نماند تا او را یاری و نصرت کند مگر کسی که دارای غرض بوده و یا در قلبش مرض بوده است...»[5]
چگونه است که همه این علما در یک نقطه اشتراک دارند و آن دروغگو بودن و بدعتگذار بودن ابن تیمیّه است.!
یک نگرانی در کلمات همه این علما وجود دارد و آن اینکه با ترویج افکار ابن تیمیّه هیچ یک از مقدّسات اسلامی در امان نخواهد بود و هر روز باید شاهد خدشه و ضربه به یکی از مسائل اعتقادی باشیم.
جالب آن است که با وجود
این همه اختلاف نظرهای جدی و نقاط افتراق در مبانی فکری و اعتقادی علمای شافعی با
وهابیّت، در حال حاضر برای رسیدن به اهدافشان اینگونه تبلیغات میکنندکه ما جزئی
از اهل سنّت و مدافع عقاید ایشان هستیم و همه اقدامات و نظرات ما مطابق با نظرات و
آرای سلف و بزرگان از علماست.
ادامه دارد...
------------------------------------------------------------------
[1]. ابن مرزوق، ابی حامد ، التوسل بالنبی و جهلة الوهابیین، مکتبة ایشیق، استانبول، 1876م، أبی حامد بن مرزوق، ص234.
[2].هیثمی، ابن حجر، الفتاوی الحدیثیة، بیجا،ص144.
[3]. سعدی شافعی، طارق، کشف المین فی شرح الحرانی لحدیث ابن حصین، بیجا، مقدمه.
[4]همان، خاتمه کتاب.
5]. قضاعی، فرقان القرآن، بیتا، بیجا، ص2.
- ۰ نظر
- ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۵