هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی علیه السلام» ثبت شده است

بازخوانی اعتبارحدیث غدیر در میان اهل سنت

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۴ ب.ظ

برخی از اقوال اهل سنت برگرفته از کتاب " براهین و نصوص امامت" اثر استاد گرانقدر ربانی گلپایگانی(1).

الف- کسانی که به تواتر حدیث غدیر اذعان دارند:

1-شمس الدین ذهبی شافعی (م 748 ق) در تلخیص المستدرک ، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده است و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است:
«صدر حدیث (من کنت مولاه) متواتر است و من به صدور آن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) یقین دارم و جمله (اللهم وال من والاه) نیز سندش قوی است.»
این سخن وی را آلوسی(2) و ابن کثیر(3) نیز نقل کرده اند.

2- شمس الدین جزری شافعی (م833 ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است :
این حدیث به صورت متواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام)روایت شده است.(4)

3- حافظ جلال الدین سیوطی شافعی (م911 ق)گفته است :
این حدیث متواتر است.(5)

4- ضیاءالدین مقبلی(م 1108ق) در الابحاث المسندة فی الفنون المتعدده ،حدیث غدیر را ار احادیث  متواتر –که مفید علمند- دانسته است.(6)

5- سید امیر محمد صنعانی گفته است:
«حدیث غدیر از نظر اکثر ائمه حدیث متواتر است.»(7)

6- مفتی شام عمادی حنفی (م1171ق) در الصلات الفاخره فی الاحادیث المتواتره آن را از احادیث متواتر شمرده است.(8)

7- حافظ شهاب الدین حضرمی در تشنیف الأذان گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه به صورت متواتر از حدود شصت نفر روایت شده است.»(9)

8-شیخ محمد صدر العالم در معراج العلی فی مناقب المرتضی آن را متواتر دانسته است.(10)

ب)علمای اهل سنتی که گفته اند حدیث غدیر صحیح است:

1- حافظ ابوعیسی ترمذی (م 279ق) پس از ذکر حدیث غدیر گفته است:
«هذا حدیث حسن صحیح ؛این حدیث، حسن و صحیح است.»(11)

2-حافظ ابو جعفر طحاوی (م 321ق) پس از نقل حدیث غدیرگفته است:
«هذا الحدیث صحیح الاسناد و لا طعن لأحد فی رواته؛این حدیث از نظر سند صحیح است و بر هیچ یک از راویان آن اشکالی وارد نیست.»(12)

3- فقیه ابوعبدالله محاملی بغدادی (م330 ق) در امالی خود آن را صحیح شمرده است.(13)

4-ابوعبد الله حلکم نیشابوری (م405 ق) حدیث غدیر را به چند طریق صحیح روایت کرده است.(14)

5- علاء الدین سمنانی (م 736 ق) در العروه لأهل الخلوه ص422 گفته است:
«هذا حدیث متفق علی صحته؛ این حدیثی است که صحتش مورد اتفاق است.

6- حافظ عماد الدین بن کثیر شافعی (م 774 ق) سخن استادش ابو عبدالله ذهبی که گفته است حدیث غدیر صحیح است را نقل کرده و رد نکرده است.(15)

7- حافظ ابن حجر عسقلانی (م 852 ق)گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه را ترمذی و نسائی روایت کرده اند و طرق آن جدا بسیار است، ابن عقده آنها را در کتابی نقل کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است.»(16)

8- ابن حجر هیثمی مکی (م 974 ق) تصریح کرده که این حدیث ، صحیح است و تردیدی در آن نیست.(17)

9- نور الدین هروی قاری حنفی (م 1014 ق) گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست و برخی از محدثان، آن را متواتر دانسته اند، زیرا در روایت احمد آمده است که سی نفر از صحابه که آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده بودند، در ایام خلافت علی(علیه السلام) بر آن شهادت دادند.»(18)

10- عبدالحق دهلوی (م 1052 ق)گفته است:
این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست . عده ای مانند ترمذی، نسائی و احمد آن را روایت کرده اند. طرق آن بسیار است. شانزده نفر صحابی آن را روایت کرده اند. در روایتی آمده است که سی نفر از صحابه آن را پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده و برای علی (علیه السلام)در زمان خلافتش شهادت دادند و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است و به سخن کسی که در صحت آن اشکال کرده، اعتنایی نمی شود.»(19)

11- شیخ محمود بن محمد شیخانی قادری در الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حدیث غدیر را  از احادیث صحیح دانسته است.(20)

12- ابو سعید زرقانی مالکی (م 1122 ق) در شرح المواهب ج7 ص13گفته است:
«طبرانی و دیگران، حدیث غدیر را با سند صحیح روایت کرده اند.»(21)

13- شهاب الدین حفظی شافعی، یکی از شعرای غدیر در قرن دوازدهم در ذخیرة المال فی شرح عقد جواهر اللآل گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست.»(22)

14- میرزا محمد بدخشی گفته است:
«این حدیث صحیح و مشهور است و جز انسان متعصب و جاحد که سخن او اعتباری ندارد، در صحت آن تردید نکرده است.»(23)

15- مولوی ولی الله لکهنوی گفته است:
«این حدیث صحیح است و طرق متعددی دارد و کسی که در صحت آن اشکال کرده به خطا رفته است.»(24)

16- ناصر الدین آلبانی(25)گفته است:«هر دو بخش حدیث غدیر(26) صحیح است، بلکه بخش اول آن متواتر است.»(27)

و این در حالی است که ابن تیمیه وهابی متعصب و ناصبی جمله (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) را کذب شمرده است.و چه بسا که دلیل آن منافات داشتن آن با رویکرد مشمئز کننده تکفیری اوست که با رویکرد حدیث گرایی او این تکفیر با اللهم وال من والاه منافات جدی دارد.

 منابع :

[1]ایشان ازشاگردان آیت الله العظمی سبحانی و اساتید بزرگ حوزه علمیه و از زبدگان در علم کلام و عقاید هستند که دارای آثارمتعددی درمباحث جدید و قدیم کلامی می باشند.
[2]روح المعانی، ج6 ص195
[3]البدایة والنهایة ج5 ص228،حوادث سال 10ق
[4]اسنی المطالب ص48،الغدیر ج1 ص550
[5]فیض الغدیر ج6 ص218، الغدیر ج1 ص552
[6]الغدیر ج1 ص561
[7]همان ج1 ص562
[8]همان ج1 ص566
[9]همان ج1 ص568
[10]همان ج1 ص562
[11]سنن ترمذی ج5 ص591 حدیث3713
[12]مشکل الآثار ج2 ص308
[13]الغدیر ج1 ص544
[14]المستدرک علی الصحیحین ج3 ص118-119
[15]البدایه و النهایه ج5 ص228 حوادث سال 10 هجری
[16]فتح الباری ج7 ص74
[17]الصواعق المحرقه  ص54
[18]المرقاه شرح المشکاه ج10 ص464 حدیث6091
[19]الغدیر ج1 ص558
[20]همان
[21]همان ص563
[22]همان 
[23]مفتاح النجاه فی مناقب آل العباء، باب 3، فصل14، ص44-45
[24]مرآه المومنین ص40 
[25]آلبانی یکی از بزرگان علما و محدثین وهابیت است که وهابیون درباره او تعبیرات غلو آمیزی دارند تعبیراتی مانند: داناترین شخص روی زمین به سنت، محدث عصر، امام دعوت، بخاری دوران و..بن باز در باره او میگوید:من در زیر گنبد فلک در این عصر داناتر از شیخ ناصر در علم حدیث نمی دانم.
[26]مقصود جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» است.
[27]سلسله الأحادیث الصحیحه ج6 ص1202 حدیث 2982

  • hoda velayat

حدیث منزلت دارای چه مضامینی است؟

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ

پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در حدیثی که نزد علمای اسلام به حدیث منزلت معروف است از جمله براهین برتری علی بن ابی‌طالب بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت او شمرده می‌شود.

ایشان به مناسبت‌های مختلف امیرالمومنین(ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده است.


پیامبر اکرم(ص) در لحظه لحظه زندگانی پر خیر و برکت و سراسر درسش به تمامی مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان شأن و جایگاه امیرالمومنین(ع) را تبین کرد.

کتب شیعه و سنی نقل شده و به "حدیث منزلت" مشهور است فرموده اند: « یا علی! انتَ منّی بِمَنزَلةَ هارون مِن موسی ألا إنّه لا نبیَّ بعدی(1)»« ای علی تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز این‌که بعد از من پیغمبری نخواهد بود»

این حدیث  دارای مضامینی است که می توان آنرا یکی از محل های اعلام عمومی ولایت امیر المومنین(ع) نام برد. 

اما نسبت جناب هارون(ع) به حضرت موسی(ع) چه بود؟

برای پی بردن به این امر به آیات سوره "طه"مراجعه می نماییم . اذْهَبْ إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏  . . .  وَ اجْعَل لىّ‏ِ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ * هارون أَخِى * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى [آیات 29 تا 32 : و یاورى از خاندان من براى من قرار ده ، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محکم کن. و در کار من شریکش گردان]

در آیه 29 حضرت موسی(ع) در ادامه درخواست هایشان موضع جدیدی را مطرح می کنند . ایشان برای خود درخواست وزیری می کنند . اما نکته سخن ایشان دراینجاست که جعل وزیر صرفاَ کار خداست وحتی حضرت موسی(ع) هم فقط در درخواست خود از خداوند می خواهد که این وزیر از نزدیکانش باشد .

در آیه 30 خود حضرت موسی(ع) ، برادرشان جناب هارون(ع)  را پیشنهاد می کنند . و این چه خوب یادآور است عشیره عقربین را که پیامبر فرمودند:إن هذا اخی و وصی و...  

درآیه31 حضرت موسی(ع) اعلام میکنند که جناب هارون(ع) برایشان پشتگرمی اند و این شاید همان پشت گرمی لیلة المبیت و بدر و احد و... است.

اما به مهمترین نکته در آیه 32 اشاره شده است و آن هم این نکته است که حضرت موسی علیه السلام جناب هارون(ع) را به عنوان شریک خود در امر رسالت مطرح می نمایند . اگر این درخواست حضرت موسی(ع) پذیرفته شود بدین معناست که جناب هارون علیه السلام نیزبه اندازه حضرت موسی(ع) در امر رسالت شریک می گردد و دیگر تفاوتی در باره مسئولیتشان نیست و حتی پس از مرگ یکی ،دیگر نباید به دنبال جانشینی برای او گشت زیرا هردو آنها باهم و به صورت موازی مشغول پیشبرد اهدافشانند.


اما پاسخ خدا به این درخواست ها چیست؟

قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَامُوسىَ‏  [سوره طه ، آیه 36 : گفت: اى موسى، هر چه خواستى به تو داده شد] و این گونه خداوند در خواست های حضرت موسیر را بی هیچ کم و کاست اجابت نمود. وحتی بار دیگر خداوند اولین فرمان نبوت را به حضرت موسی علیه السلام ولی اینبار به صورت مثنی ابلاغ نمود.

اذْهَبَا إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏ ، فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یخَشىَ‏ ، قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخَافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى‏ ، قَالَ لَا تخَافَا  إِنَّنىِ مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى‏  [سوره طه ، آیات 43 تا 46] « به سوى فرعون بروید که او طغیان کرده است. با او به نرمى سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد. گفتند: اى پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدى کند یا طغیان از حد بگذراند. گفت: مترسید. من با شما هستم. مى ‏شنوم و مى ‏بینم.»

و خداوند در نهایت در آیه 47 چنین می فرماید :  فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّک [ما رسولان پروردگار توایم‏] پس به طور کلی نسبت جناب هارون علیه السلام به حضرت موسی(ع) چنین است :وزیری تعیین شده از طرف خدا (جعل وزیر کار خداست) هارون(ع) برادر حضرت موسی (ع)  پشت حضرت موسی علیه السلام به او گرم است هارون(ع) با حضرت موسی(ع) در انجام ماموریت الهی شریک است .

 

 

پی نوشت :

1_(بحار الانوار ج21ص237/ج22ص386/ج28ص279/ج39ص20/ج37ص273و276و278و280و286/  الاحتجاج ج2ص260 / اعلام الوری ص 167 / امالی طوسی ص 556 / رجال کشی 20 / شرح نهج البلا ابن ابی الحدید ج9ص27 / کتاب سلیم 596 / کمال الدین ج1 ص25 / کنز الفوائد ج2 ص168 / معانی الاخبار ص74 / مناقب ابن شهر آشوب ج1ص227 / تفسیرالامامص560 / تاویل الآیات ص225 / بشاره المصطفی ص147)


  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(4)

hoda velayat | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۹ ق.ظ

انفاق انگشتر نشانه ی ولایت مولا علی علیه السلام


"انّما ولیّکم الله ورسوله  والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ویوتون الزکاه و هم راکعون"(مائده،55)

"همانا #ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند؛همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال #رکوع نماز ،زکات می پردازند،می باشند."


ضریس نقل می کند:

این آیه بر پیامبر نازل شد،پس از آن در حالی که مردم مشغول نماز بودند پیامبر وارد مسجد شدودید یک نفرسائل ایستاده است،حضرت رو به سائل کرد و فرمود:"ای سائل آیا کسی چیزی به تو داده است؟"

سائل عرض کرد:"نه یا رسول الله ،جز آن رکوع کننده (به علی علیه السلام اشاره کرد)،که انگشتر خود را به من داد،غیر از او کسی چیزی به من نداده است."

منابع زیر عبارت فوق را نقل کرده اند:

1- الوالفداءالحافظ ابن کثیر الدمشقی،البدایه و النهایه (مکتبه المعارف-بیروت)الجزءالسابع،ص358

2- فرائدالسمطین،ج1،ص195،ح153

3- فخرالدین راضی،تفسیر الکبیر(دارالکتب العلمیه،طهران-ایران)ج12،ص26 ذیل آیه شریفه

4- شیخ سلیمان قندوزی،ینابیع الموده،ص251

5- معرفه علوم حدیث،ج1،ص102

6- تاریخ مدینه دمشق،ج45،ص303


جناب جصاص که فقیه و مفسر معروف حنفی(از فرقه های اهل سنت) است می گوید:مجاهد،سدی،ابوجعفر وعتبه بن ابی حکیم،در ذیل این آیه نقل کرده اندکه:

"أنها نزلت فی علی بن ابی طالب حین تصدق بخاتمه و هو راکع؛همانا این آیه در شأن علی (ع) نازل شد در حین بخشش انگشترش در حالیکه در رکوع بود"(أحکام القرآن للجصاص،ج4،ص102)


واحدی نیشابوری که متوفای 468 است کتابی دارد بنام "اسباب نزول الآیات" و در آن ملتزم است که فقط روایات صحیح را (از نظر اهل سنت) نقل کند.او نیز عین این عبارت را درصفحات 133و134 کتاب خود نقل کرده است،حتی این عبارت را نیز در ادامه آورده است که:

"بعد از این سخن (که سائل گفت) رسول خدا صلی الله علیه وآله تکبیر گفت وبعد این آیه را خواند:و من یتول الله ورسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون"

در خاتمه این نقلها اشاره به این جمله از دانشمند و مفسر معروف اهل سنت،سیوطی می نماییم که می گوید: روایت با توجه به سندهای متعدد یکدیگر را تقویت می کند و قطعا این آیه در حق علی علیه السلام نازل شده است.

نکته جالب . مهم  از نظر شیعه در اینجاست که مرحوم شیخ طوسی می گوید: این آیه قوی ترین دلیل شیعه بر امامت حضرت امیر سلام الله است که 18 نفر از صحابه و مشاهیر تابعین نقل کرده اند. 


ادامه دارد...




  • hoda velayat

یا رسول الله ،چرا همۀ دربها را جز درخانۀ علی(ع) بستید؟

hoda velayat | سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۰۴ ب.ظ

روز 9 ذی الحجه روز "سد ابواب"

در این روز به امر پیامبر(ص) همۀ درهای منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر(ص) بسته شد ،جز در خانۀ امیرالمؤمنین(ع) که به دستور خاص الهی آن را نبستند.
عده ای از اصحاب عرض کردند: یا رسول الله ،چرا همۀ دربها را جز درخانۀ علی(ع) بستید؟ حضرت فرمودند: «من تابع وحی پروردگار هستم» و در ورایتی دیگر است که پیامبر(ص) خطبه ای ایراد فرمود و در ضمن آن فرمود «ای مردم، خداوند متعال به موسی و هارون امر فرمود خانه ایی بنا کنند، و امر فرمود که جنب در آن خانه ها بیتوته نکنند و زنها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذریه هارون. علی بن ابی طالب(ع) برای من به منزلۀ هارون است برای موسی. پس برای احدی از زنها و جنب حلال نیست که به مسجد من داخل شود.


پیامبر (ص) ایستادند و فرمودند: «عده ای رضایت قلبی ندارند که علی بن ابی طالب علیه السلام در همه وقت و هر حالتی که ساکن مسجد باشد، در حالی که آنها بیرون شده اند. بخدا قسم که من آنهارا بیرون نکرده ام و علی(ع) را من ساکن مسجد قرار نداده ام بلکه خداوند آنها را بیرون نموده و علی(ع) را ساکن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسی(ع) است. سپس در فضائل علی(ع) کلماتی بیان فرمودند ،تا آنجا که فرمودند: «هر کسی از این موضوع ناراحت است برود آنجا » و اشاره به طرف شام کردند.

دربی که پیامبر نبست ولی حال بسته شده!!!

  • hoda velayat