هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابن تیمیه» ثبت شده است

سلفی و سلفی گری

hoda velayat | يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۱ ب.ظ


سلفی‌گری در لغت به معنای تقلید از گذشتگان یا تقلید کورکورانه از مردگان و در اصطلاح نام فرقه‌ای است که تمسک به دین اسلام جسته و خود را پیرو پیشینیان نیکو می‌دانند و در اعمال‌، ‌رفتار و اعتقادات خود بر تابعیت از پیامبر اسلام، ‌صحابه و تابعین تأکید دارند.


  • hoda velayat

خدای وهابیت به جز ریش همه چیز دارد!!

hoda velayat | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۲ ق.ظ

لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر:چشم ها او را درک نمی کنند ولی او همه چشمها را درک میکند و او لطیف و آگاه است.
(سوره انعام،آیه 103)



دیدن خداوند محال است،زیرا لازمه دیده شدن این است که خداوند دارای جسم باشد،مکان داشته باشد،جهت داشته باشد و دارای اجزا باشد زیرا هرجسمی دارای اجزاء و عوارضی مانند رنگ و حجم و ابعاد است و همینطور همه اجسام در حال تغییر هستند در حالی که خداون متعال جسم نیست،زیرا اینها از ویژگیهای ممکنات است که نیازمند و محتاج هستند و خداوند منزه است از اینکه که به چیزی احتیاج داشته باشد.
  • hoda velayat

استاد اخلاق و فتاوای عجیب جنسی وهابیت کیست؟(2)

hoda velayat | چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۶ ب.ظ

 ادامه بیوگرافی ابن قیم...
دشمنی با امیر المومنین علیه السلام

ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی علیه السلام می پرداخت و مدعی بود: حدیث‌هایی که رافضی‌ها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کرده‌اند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل می‌کند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کرده‌اند.


ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام،وقتی قضیه مباهله را نقل می کند،نام امام علی علیه السلام را حذف می کند، با اینکه اجماع علمای اسلام،از شیعه و سنی، اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قضیه مباهله بود،علی علیه السلام بود،همراه حسن و حسین(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام). 

 




زهد و عبادت ابن قیم

شاگردش ابن رجب در مورد وی می گوید: ابن قیم عابدی شب زنده دار بود که نمازهایی به منتهای اطاعت می خواند و شیفته ذکر خداوند شده و به آن انس گرفته بود. محبت و انابه و استغفار و اظهار افتقار به درگاه خداوند و خود را سر شکسته دیدن در مقابلش و دوری گزیدن از موانع عبودیت وی، از چیزهایی بود که در قلب ابن قیم جای گرفته بود، هیچ کس را همانند وی ندیدم و شگرف اندیش تر از او را هرگز مشاهده ننمودم.
 

سجده بر... نفر جلو در مکتب وهابیت!!!

ابن حجر عسقلانی می گوید: هنگامی که علامه ابن قیم نماز صبح را می خواند در همان مکان می ماند و به ذکر و یاد خدا مشغول می شد تا اینکه موقع نماز ظهر فرا می رسید و می گفت: این صبحانه من است که اگر آن را انجام ندهم نیرو و قوای بدنم ساقط می شود و می فرمود: انسان بوسیله صبر و فقر به درجه  امامت در دین دست می یابد و کسی که می خواهد راه خدایی را بپیماید باید دارای همتی عالی باشد که باعث رشد و ترقی اش شود، و همچنین باید دارای علمی باشد که او را به راه راست هدایت کند.

و اینجاست که باید گفت:
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو
به منکر علی(علیه السلام) بگو نماز خود ادا کند

نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی و وهابیت

ابن قیم نیز مانند استادش مورد انتقاد و طعن علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش می‌گوید: «مبادا به چیزهایی که در کتاب‌های ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی می‌نامد که از دین خارج شده‌اند.

ابن قیم جوزی از طرف شمس الدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او می‌گوید، قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا محقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابان‌ها می‌گرداند.

 

شیخ جمیل صدقی زهاوی در باره  وهابیت گفته:

خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می‌بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می‌شود تکفیر نموده‌اند.

این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.

زینی دحلان مفتی مکه می‌گوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می‌گفت:

هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمی‌شود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می‌تراشند، کفایت می‌کند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند.

شیخ خالد بغدادی می‌گوید: اگر کتاب‌های وهابی‌ها را به دقت مطالعه کنیم در می‌یابیم که مانند کتاب‌های لا مذهب‌ها سعی دارند که با افکار باطله‌شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.

 

ابن قیم جوزی معترف است که انبیاء نزدیکترین وسیله برای قرب به خداوند هستند!!!
 
  


 دشمنی با تشیع و عالم بزرگ شیعی

ابن تیمیه که سخت از نابودی حکومت فاسد عباسی ناراحت بوده درباره نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط بغداد در مجموع الرسائل می‌نویسد:
تاتاران بر کشورهای اسلامی یورش نبردند و خلیفه بغداد و دیگر فرمانروایان اسلامی را نکشتند جز با کمک و پشتیبانی ملحدان (اسماعیلی) و کارگردان این [رویدادها] همانا وزیر آنان نصیرالدین طوسی در الموت بود. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.


ابن تیمیه با بی شرمی تمام هرآنچه که لایق خود بود را در مورد این عالم بزرگ نوشته و در کتاب مشهورش منهاج السنه به دروغ می‌نویسد:
او آدم بی مبالاتی در دین بود، شعائر اسلامی را مراعات نمی‌کرد، مرتکب فواحش می‌شد، نماز نمی‌خواند و در ماه رمضان شراب و مسکرات می‌نوشید و زنا می‌کرد.!!!

ابن قیم هم در کتاب اغاثه اللهفان راه پر از فریب استادش را پیموده و می‌نویسد:
هنگامی که فرصت به سراغ ملحدان و حامی شرک و کفر... نصیرالدین ... آمد وی از پیرامون پیامبر [خدا] و مؤمنان به کیش او انتقام گرفت. آری او مسلمانان را از دم شمشیر گذراند... و خلیفه را بکشت.

ابن قیم جوزی، خواجه را با الفاظ رکیکی به باد اتهام و دشنام می‌گیرد درباره وی می‌گوید: «او منکر معاد و تعلیم دهنده سحر بود و بت‌ها را عبادت می‌کرد».


  • hoda velayat

استاد اخلاق و فتاوای عجیب جنسی وهابیت کیست؟

hoda velayat | سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ق.ظ

مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثتهای وهابیان و دشمن امیرالمومنین علیه السلام، ابن جوزی شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق منطقه «زُرع» در فاصله 96 کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. به این علت ‌که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود.

ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمۀ اول قرن هشتم هجری در شام می زیست. قرن هفتم، قرن هجوم ویانگر لشکریان مغول بهجهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در 656 ق، بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، المستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت.
 



شاگرد و مدافع‌ ابن‌ تیمیه‌ بی‌شک‌ ابن‌ قیم‌ جوزی است‌ که‌ در همه اقوال‌ و عقاید تابع‌ و حامی‌ بی‌چون‌ و چرای‌ او بود و نشر و بسط عقاید ابن‌ تیمیه‌ را در زمان‌ حیات‌ او و پس‌ از مرگ‌ او بر عهده‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ او را تازیانه‌ زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن‌ تیمیه‌ در قلعه دمشق‌ زندانی‌ کردند. 

او از 712ق‌/1312م‌ تا سال‌ مرگ‌ ابن‌ تیمیه‌ ملازم‌ او بود و با مخالفان‌ او درافتاد. از این‌ رو نام‌ او همیشه‌ با نام‌ استادش‌ قرین‌ است‌.

اساتید و شاگردان

او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند که مهمترین آنها ابن تیمیه است سرچشمه  جریان وهابیت است. استادان ابن قیم معلمانی چون شهاب نابلسى، تقى الدین سلیمان، ابو بکر بن عبد الدائم، عیسى مطعم، اسماعیل بن مکتوم، فاطمة بنت جوهر دانش آموخت، ادبیات را نزد ابو الفتح بعلى و مجد الدین تونسى و فقه و اصول را از صفى الدین هندى و ابن تیمیة و اسماعیل بن محمد حرانى فرا گرفت. 

ولى بیشترین تأثیر را در آراى فقهى و کلامى از ابن تیمیة پذیرفت. چنانکه در 21 سالگى هنگام بازگشت ابن تیمیه از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظریات او مى‏پرداخت‏ . ابن جوزی را اصلی‌ترین شاگرد ابن تیمیه و رئیس شاگردانش نامیده‌اند. 
 
مهمترین شاگردان ابن قیم عبارتند از: عبد الرحمن بن رجب بغدادى، اسماعیل بن عمر بن کثیر( ابن کثیر مفسر)، محمد بن عبد القادر محى الدین نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرف الدین عبد الله .

کارها و فعالیتهای ابن قیم جوزی

می توان کارها و فعالیت های وی را از خلال کتبی که در مورد زندگی وی نوشته شده به چهار دسته تقسیم کرد:

1- امامت در مدرسه جوزیه

2- تدریس در مدرسه صدریه و جاهای دیگر

3- متصدی شدن امور استفتاء

4- تألیف کتب

آثار و کتابها

برای ابن قیم جوزیه، بیش از 98 اثر ذکر شده که از میان آن ها می توان موارد زیر را بر شمرد: 

1. الصواعق المرسله،

 2. زادالمعاد،

 3.مفتاح دار السعاده و منثور و لایة العلم و الارادة،

 4.مدارج الساکین،

 5. الکافیه الشافیة فی النحو،

 6. الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناجیه،

 7. الکلم الطیب و العمل الصالح،

 8. الکلام علی مسأله السماع،

 9. هدایه الجباری فی أجوبة الیهو و النصاری،

 10. المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف،

 11. اعلام الموقعین عن رب العالمین،

 12. الفروسیة،

 13. طریق الهجرتین و باب السعادتین،

 14. الطرق الحکمیة،

 15. ذم الهوی،

 16. اعانة اللهفان من مصاید الشیطان،

 17. الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی (أو الداء و الدواء)،

 18. بدائع الفوائد،

 19. الروح.

فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بود که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده بود و برخوردی سطحی با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمدبن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیر الدین طوسی داشت.

ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود می پنداشت که بسیاری از اندیشه های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته است گرچه ابن قیم از میان علمای یونان سقراط را موحد می دانست و او را آشنا به صفات خداوند و معتقد به معاد می شناساند و افلاطون را که به انکار عبادت بت ها پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده را تأیید می کند اما از آنجا که عقلیات یونانی را رد می کند بیشتر نظر به ارسطو دارد ، به نظر ابن قیم ارسطو عالم را قدیم دانسته و دیگر فلاسفه را فریفته است. 

او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و وی را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته اند از جمله ی ملاحده می خواند.

یک تذکر مهم

پیش از این در مقالات قبل گفته بودیم وهابیان تمام افکار و فتاوای خود را بیش از هرکس دیگر تحت تاثبر ابن تیمیه و ابن قیم صادر می کنند. پس فتاوای عجیب بخصوص جنسی را که از این پس خواهیم دید در واقع باید نتیجه آراء عجیب این دو بدانیم.

باورها و بدعتهای شاگرد ابن تیمیه 

او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمی‌دانست و همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه خوانده و می گفت: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرض‌ها و برطرف شدن گرفتاری‌ها است! این‌ها خواسته‌هایی است که بت‌پرستان از بت‌هایشان طلب می‌کردند. 

که این مطلب خلاف صریح آیه قرآن است که می فرماید تنها کافران از اهل قبور مایوس می شوند:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (سوره ممتحنه ،آیه13)

یا این آیه ها که شهدا زنده اند:

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (سوره بقره،آیه154)
 

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (سوره آل عمران،آیه169) 

او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمی‌گردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمی‌روم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.

تخریب بنای قبور صرفا اولیای خدا


وهابیان پلید به استناد این بدعت او ،بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.
 

وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: 
مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.

جالب اینجاست که این روزها تروریست های اموی ایام زیادی است که حمص را در اختیار دارند. همان شهری که معروف است به مدینه الخالد بن ولید. اما هیچ تعرضی و اشکالی به قبر خالد بن ولید نکرده اند. 
 

قبر خالد بن ولید
ادامه دارد...
 
  • hoda velayat

علمای شافعی و ابن‌تیمیه(2)

hoda velayat | يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۵ ب.ظ

ابن حجر هیثمی و گمراه­ دانستن ابن تیمیّه



ابن حجر مکّی متوفای 974ه.ق، از علمای بزرگ مذهب شافعی، درباره ابن­ تیمیّه می­ نویسد:

«ابن­تیمیّة عبدٌ خَذَلَهُ الله تعالى وأَضَلَّهُ وأَعماهُ وأَصَمَّه وأدله وبذل، صرَّح الأئمة الذین بَیَّنوا فسادَ أحواله وکِذبِ أقواله...وأهل عصرهم وغیرهم من الشافعیّة والمالکیّة والحنفیّة... والحاصل أن لا یقام لکلامه وزنٌ بل یرمى فی کل وعز وحزن، یعتقد فیه إنه مبتدعٌ ضالٌّ ومُضِلّ جاهلُ غال ، عامَلَهُ الله تعالى بِعَدلِه وأجارَنا من مثل طریقتِهِ وعَقیدَتِهِ.»

«خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل­ سنّت و معاصرین وی از شافعی­ ها، مالکی­ ها و حنفی­ ها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند... سخنان ابن تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعت­گذار، گمراه و گمراه­ کننده و نامتعادل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ نماید.» [1]

این عبارات به طور روشن، نظر علمای مذاهب مختلف اسلامی را نسبت به ابن­ تیمیّه و انحرافات وی روشن می­ سازد.

وی همچنین می نویسد:

«کسی که می­خواهد از آن اطلاع پیدا کند، بر او لازم است که به کلام امام مجتهد، که بر جلالتش و رسیدن به مرتبه­ ی اجتهادش اتفاق وجود دارد، یعنی تقی­ الدّین سبُکی و فرزندش تاج و شیخ امام عزّ بن عبدالسلام و معاصرین او از علمای شافعی ، مالکی و حنفی مراجعه کرده و نوشته‌های آنها را مطالعه کند.

او کسی بود که علاوه بر اعتراض بر بزرگان صوفیه بلکه بر امثال عمر بن الخطاب و علی بن ابیطالب رضی الله عنهما ، اعتراض نمود.حاصل این که کلام او هیچ ارزشی ندارد بلکه با کمال تأسّف به دور انداخته می­شود و اعتقاد ما درباره او این است که او بدعت­گذار و گمراه و گمراه کننده و جاهل و اهل غلوّ است.

خداوند به او به عدالتش رفتار کند و ما را از مثل روش و عقیده و کردارش ،مصون دارد... از برخی سلف خبر داده شده که نزد او یادی از علی بن ابیطالب رضی الله عنه شد، او گفت: هفده مورد اشتباه کرده است. ای کاش می­دانستم اگر به گمان تو ،علی اشتباه کرده است پس از کجا صواب به دست تو رسیده است؟!»[2]


                                                                                              


جباوی سعدی شافعی(معاصر)

وی در مقدمه کتابی که در ردّ ابن­ تیمیّه نگاشته، می­ نویسد:

«این کتاب را کشف المین نامیدم و در آن تهمت ابن تیمیّه حرّانی و نسبت­های ناروایش را به عقل و نقل بیان کردم... و این بعد از اطّلاع کامل من از کتاب­های او همچون (مجموع الفتاوی) و (درء التّعارض) و (منهاج السنّة) و (الصفدیة) و دیگر کتاب­های اوست که برخی از مطلب آن کتب را نقل نمودیم  از آن جمله اعتقاد به قدیم بودن نوع عالم در کتاب (کشف الزَّلَل) است که به طور مفصّل مذهبش را تفصیل داده و آن را ردّ نموده­ایم...»[3]

وی همچنین می­نویسد:

«از خداوند متعال می­خواهم که چشم بصیرت به پیروان او بدهد و آنان را به حق هدایت کند، تا چه رسد به کسانی که مغبون شده و گول حرف‌های او را خوردند، تا جایگاه این بدعت­گذار را به خوبی بدانند و اینکه او جز فردی خارج شده­ی از دین و کافر نیست، و در اعتقادات منفرد و شاذّش تنها بدعت­گذار و گمراه بوده و از جماعت مفارقت کرده است.»[4]

 

نجم الدّین محمد امین کردی شافعی

وی نظرات ابن­ تیمیّه را صورت دیگری از بدعت­های یهودیان دانسته و از مقابله علمای اهل­ سنّت با این انحرافات به عنوان قیام علمای اهل­ سنّت و جماعت یاد کرده و می­ نویسد:«در قرن­های پیشین بین اهل اسلام بدعت­هایی از قبیل قول به تشبیه و تجسیم و اعتقاد به جهت و مکان در حق خدای متعال وجود داشته که از ساخته و پرداخته­ های دشمنان اسلام بوده است، تا کینه ­ی خود را بر ضدّ اسلام محکم سازند، در حالی که برخی از اهل اسلام از آنان غافل بوده ­اند... تا اینکه در اوایل قرن هشتم این بدعت­ها به شکل دیگری، صورتی شبیه به یهود به خود گرفت که خطر آن کمتر از اقدامات یهود نبوده است. این کارها به دست فردی به نام «ابن ­تیمیّه حرّانی» انجام گرفت، که علمای اهل ­سنّت و جماعت در مقابل آنها قیام کردند، به طوری که در عصر او کسی باقی نماند تا او را یاری و نصرت کند مگر کسی که دارای غرض بوده و یا در قلبش مرض بوده است...»[5]

چگونه است که همه این علما در یک نقطه اشتراک دارند و آن دروغگو بودن و بدعت­گذار بودن ابن ­تیمیّه است.!

یک نگرانی در کلمات همه این علما وجود دارد و آن اینکه با ترویج افکار ابن ­تیمیّه هیچ یک از مقدّسات اسلامی در امان نخواهد بود و هر روز باید شاهد خدشه و ضربه به یکی از مسائل اعتقادی باشیم.

جالب آن است که با وجود این همه اختلاف نظرهای جدی و نقاط افتراق در مبانی فکری و اعتقادی علمای شافعی با وهابیّت، در حال حاضر برای رسیدن به اهدافشان اینگونه تبلیغات می­کنند­که ما جزئی از اهل سنّت و مدافع عقاید ایشان هستیم و همه اقدامات و نظرات ما مطابق با نظرات و آرای سلف و بزرگان از علماست.

ادامه  دارد...

------------------------------------------------------------------

[1]. ابن­ مرزوق، ابی حامد ، التوسل بالنبی و جهلة الوهابیین، مکتبة ایشیق، استانبول، 1876م، أبی حامد بن مرزوق، ص234.

[2].هیثمی، ابن حجر، الفتاوی الحدیثیة، بی­جا،ص144.

[3]. سعدی شافعی، طارق، کشف المین فی شرح الحرانی لحدیث ابن حصین، بی­جا، مقدمه.

[4]همان، خاتمه کتاب.

5]. قضاعی، فرقان القرآن، بی­تا، بی­جا، ص2.

 

 

  • hoda velayat

علمای شافعی و ابن‌تیمیه(1)

hoda velayat | يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ب.ظ

 ابن تیمیه کیست؟

نام وی ابوعباس احمد بن‌عبدالحلیم، معروف به ابن‌تیمیه و بنیان‌گذار فکری وهابیت است. وی در سال 661 ق در حــرّان، از توابع شام‌ به دنیا آمد. به علت ترس از حملات مغولان به شام، عبدالحلیم پدر وى، با تمام خانواده‌اش به دمشق کوچ کردند.

او عقیده تشبیه و تجسیم و جهت داشتن خداوند را مطرح کرد. وقتى ساکنان شهر حماة از او درباره آیه «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»[1] پرسیدند، وى در تفسیر آن جایگاهى براى خداوند در عرش تعیین کرد. چنان‌که در دیگر فتاوای وی نیز مشهود است، وی قائل به جسمانیّت خداوند بود و این نظر را به ظاهر آیات و روایات نسبت می‌داد.

از خصوصیات بارز ابن‌تیمیه، فتوا دادن بر خلاف آراى مشهور و اجماع میان مسلمین بود. دیدگاه او، به دلیل ضعف مبانی و استدلال در مقابل علمای شام و خشونت درکلام و بدزبانى‌اش در گفتار، رواج نیافت و علماى زیادى به نقد و ردّ آن پرداختند.

بنابر نقل ابن‌کثیر، در شوال 707ق، صوفیّه به سبب جسارت‌های ابن‌تیمیه به ابن‌عربی، به دولت مصر شکایت کردند و دولت او را محاکمه‌کرد.

قاضی بدرالدّین شافعی، ابن‌تیمیه را به عنوان یک عنصر منحرف محکوم کرد، دولت مصر ابن‌تیمیه را به زندان انداخت[2] و عاقبت در سال 728ق در زندان قلعه دمشق درگذشت.

 

 علمای اهل‌سنّت و اندیشه‌های ابن‌تیمیه

با ظهور ابن‌تیمیه و عرضه آرای مخالف کتاب و سنّت، تعداد زیادی از علمای مذاهب اعم از حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی، چه در زمان حیاتش و چه پس از وفاتش، به مخالفت با وی پرداختند و به تبیین عقاید انحرافی او مبادرت ورزیدند که در این مجال به آرای علمای مذهب شافعی اشاره می‌کنیم:


                                                                                           


نظر قاضى شافعى دمشق درباره ابن­تیمیّه

ابن حجر عسقلانى از علماء بزرگ اهل سنّت مى­نویسد: «وقتی خبر به قاضی شافعی رسید «که برخی از افراد نزد ابن‌تیمیّه رفت و آمد می­کنند»گفت: اگر به خاطر کفری که از وی ثابت شده، کشته نشود، حداقل باید نسبت به وی سخت­گیری شود. آنگاه دستور داد وی را به زندان انفرادی منتقل کنند.
پس از آن قاضى شافعى دمشق دستور داد که در دمشق اعلان کنند که:
«من اعتقد عقیدة ابن تیمیّة حلّ دمه وماله».
«هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیّه» باشد، خون و مالش حلال است.»
و این اعلامیّه را توسط یکی از علمای بزرگ اهل‌سنّت به نام «شهاب محمود» در مسجد جامع دمشق قرائت کرد که به دنبال آن حنبلی­ها و افراد دیگری که در معرض اتّهام بودند، جمع شدند و اعلام کردند که ما بر مذهب و عقیده­ی امام شافعی هستیم.»[1]
 
وی که از علمای شافعی و متوفای 942ه.ق است درباره فتوای ابن­تیمیّه در منع زیارت قبور می­نویسد:« سفر برای زیارت قبر پیامبر (ص) ، مشروع و جایز می­باشد به خاطر جواز این موضوع علمای بزرگی مانند  شیخ تقی الدین سُبکی و شیخ جمال الدین زملکانی و شیخ داوود ابو سلیمان مالکی و دیگران از علما، در مورد آن، کتاب نوشته و در آن کتب نظریات ابن­تیمیّه که معاصر آنها بوده را رد کرده­اند زیرا او در این مورد نظری زشتی داده است که آب دریاها آن را پاک نمی‌کند...» [2]
و این نشانی از قبح فتاوای ابن­تیمیّه در میان علمای مذهب شافعی  است که فتوایی چون ممنوعیت سفر برای زیارت قبر پیامبر اینگونه موجب موضع­گیری ایشان حتی قرن­ها پس از وی می­شود.

منابع:

[1].عسقلانی، ابن حجر، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، بی­جا، ج1، ص147.
[2]. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض (تحقیق و تعلیق )، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، اول، 1414 ق، ج12، ص384.

ادامه دارد...

  • hoda velayat

بیوگرافی بن باز از مفتیان وهابی(2)

hoda velayat | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۱۳ ق.ظ


حق آن است که این گنبد [گنبد پیامبر (ص)] نابود شود.


آثار علمی بن باز

بیش از شصت کتاب و ده­ها مقاله از عبد العزیز بن باز در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و احکام و غیره به جای مانده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم .

1-الفوائد الجلیة فی المباحث الفرضیة.
2- التحقیق والإیضاح، لکثیر من مسائل الحج، والعمرة، والزیارة ( توضیح المناسک).
3- التحذیر من­البدع، و یشتمل على أربع مقالات مفیدة(حکم الاحتفال بالمولد النبوی، و لیلة الإسراء والمعراج، و لیلة النصف من الشعبان، وتکذیب الرؤیا المزعومة من خادم الحجرة النبویة المسمى الشیخ أحمد).
4- رسالتان موجزتان فی الزکاة والصیام.
5- العقیدة الصحیحة و ما یضادها.
6- وجوب العمل بسنة الرسول - صلى الله علیه وسلم - و کفر من أنکرها.
7- الدعوة إلى الله، و أخلاق الدعاة.
8- وجوب تحکیم شرع الله و نبذ ما خالفه.
9- حکم السفور والحجاب و نکاح الشغار.
10- نقد القومیة العربیة.
11- الجواب المفید فی حکم التصویر.
12- الشیخ محمد بن عبد الوهاب ( دعوته وسیرته).
13- ثلاث رسائل فی الصلاة (1- کیفیة صلاة النبی صلى الله علیه و سلم- 2- وجوب أداء الصلاة فی جماعة 3- أین یضع المصلی یدیه حین الرفع من الرکوع ).
14- حکم الإسلام فیمن طعن فی­القرآن، أو فی رسول الله صلى الله علیه و سلم.
15- حاشیة مفیدة على فتح الباری، وصلت فیها إلى کتاب الحج.
16- رسالة الأدلة النقلیة والحسیة على جریان الشمس و سکون الأرض و إمکان الصعود إلى الکواکب.
17- إقامة البراهین على حکم من استغاث بغیر الله أو صدق الکهنة والعرافین.
18- الجهاد فی سبیل الله.
19- الدروس المهمة لعامة الأمة.
20- فتاوى تتعلق بأحکام الحج، والعمرة، والزیارة.
21- وجوب لزوم السنة، والحذر من البدع ".
 او از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ هجری، قاضی شهر خَرج بود. در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست موسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۸۱ هجری، به عنوان رییس دانشگاه اسلامی مدینه برگزیده شد. در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست آن مجلس را بر عهده گرفت. در ۱۴۰۲، ملک فیصل و در سال ۱۴۱۲ ملک فهد از او به خاطر خدماتش به وهابیت قدردانی کردند.
 
فتاوای قرون وسطایی :

هرکس بگوید خورشید ثابت است و زمین می چرخد کافر است (و می توان او را کشت)

هرکس بگوید خورشید ثابت است و زمین می چرخد کافر است (و می توان او را کشت) بن بازدر طول عمرخود فتواهای جنجالی و متناقض زیادی صادر کرده ست. او حضور کفار را در سرزمین عربستان حرم می دانست ولی در جنگ خلیج فارس علیه عراق حضور کفار را برای نجات بلاد لازم شمرد. او با این که حنبلی و از پیروان محمد بن عبدالوهاب و معتقد به دعوت سلفیه است، اسامه بن لادن را خارجی و مرتد اعلام کرد. 

او شیعه را نیز کافر اعلام کرده بود. مجله ی المصور در شماره ی ۲۱۶۶ خود ۱۵آوریل ۱۹۶۶ میلادی در صفحه ی ۱۵ مطلبی را بصورت زیر منتشر کرده است: نایب رئیس دانشگاه اسلامی (علامه ابن باز) در آنجا مقاله ای را طی دو ماه در تمامی روزنامه ها منتشر کرده است که در آن خون هرکسی که بگوید زمین کروی است و ساکن نیست و به دور خورشید می چرخد را حلال اعلام کرده است. او در کتاب «الادله النقلیه والحسیه علی جریان الشمس والقمر وسکون الارض وامکان الصعود الی الکواکب» (دلایل نقلی و عقلی بر حرکت خورشید و ثابت بودن زمین) اعلام کرد که قرآن کریم،حدیث و آموزه های پیامبر و اکثریت دانشمندان اسلامی ثابت کرده‌اند که خورشید در حال چرخش و زمین ثابت است و مخالفان این عقیده را تکفیر کرد.


به عقیده بن باز، اعتقاد به چرخش زمین باطل است و
 کسی که به این فرضیه باور داشته باشد، کافر است !!!

بن‌باز مدعی بود:
«اعتقاد به دوران یا چرخش زمین باطل است و کسی که به این فرضیه باور داشته باشد، کافر است، برای این‌که این فرضیه با قرآن کریم «والجبال أوتادا» و قوله جل و علا «والى الأرض کیف سطحت» منافات دارد.

تفسیر روشن آیه این است که زمین کروی نیست و نمی‌چرخد و این روشن است، اما البته تنها در صورت غضب خداوند، می‌تواند چرخش یا حرکت داشته باشد، کما فی قوله سبحانه: «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ». و وَقَوْله «وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْض رَوَاسِی »؛ یعنی زمین را با کوه‌ها، میخکوب کرده‌ایم تا به حرکت درنیاید و آرامش مردم برهم نخورد».

«وقد ذکر الله سبحانه أن الشمس والقمر یجریان فی فلک»؛ یعنی خداوند از حرکت خورشید و ماه خبر داده است و اگر زمین نیز بر محور خود می‌چرخید، خداوند از آن خبر می‌داد، اما خداوند از حرکت کردن زمین خبری نداده است. بسیاری از علمای دانش ستاره‌شناسی گفته‌اند: زمین می‌چرخد و خورشید ثابت است، این اقوال کفرگویی و انکار کتاب و سنت سلف صالح است.

بن‌باز همچنین گفته است:
هنگامی که جوان بودم و چشمان قدرتمندی داشتم با چشمان خودم به خورشید نگاه می‌کردم و حرکت خورشید را می‌دیدم. پس اگر زمین در حال حرکت باشد، چگونه ما آن را حس نمی‌کنیم و در آرامش هستیم؟ پس چگونه کشتی‌های بزرگ در دریاها حرکت می‌کنند و چپ نمی‌شوند؟

عبدالکریم بن صالح الحمید نیز در کتابش «هدایة الحیران فی مسألة الدوران»، (ص 12ـ 32 ) با دفاع از این فتوا به نقض نظریه چرخش زمین پرداخته و نوشته است:
برخی علوم و فرضیه‌ها فاسد و تباه‌گر و ملحدانه است؛ از جمله این اعتقادات، باور به کروی بودن و چرخش زمین است... و باور به دوران زمین، خطایی بسیار بزرگتر از نظریه جهش و تکامل انسان از میمون است ». ص 33: «کل دلیل من الکتاب والسنة على دوران الأرض فهو تأویل باطل».

همچنین «ابن عثیمین» در کتاب «مجموع فتاوى و رسائل محمدبن صالح العثیمین»: (ج / 3 الفتوى شماره 428 صفحه 153)، به معلمان اخطار می‌دهد که از تدریس آن بخش از درس علوم و جغرافیا که از حرکت زمین سخن گفته می‌شود، خودداری کنند، چون این مطلب باعث مفسده و گمراهی دانش‌آموزان است

دستور به تخریب حرم نبوی
در سایت رسمی بن باز، در قسمت "نور علی الدرب" سوالی تحت عنوان "حکم القباب علی القبور و شبهة قبة التی علی قبر الرسول {حکم  وجود گنبد بر قبر ها و گنبد ساخته شده بر قبر رسول الله ص پرسیده شده که در پایین می بینید: 
 

حق آن است که این گنبد [گنبد پیامبر (ص)] نابود شود.

 بن باز در جواب این سوال،فتوا داده که:اما در مورد گنبدی که بر روی قبر پیامبر است باید گفت این گنبد در قرون متاخر و توسط حاکمان نادان ساخته شده است و اگر از بین برود اشکالی ندارد بلکه حق آن است که این گنبد نابود شود.

  • hoda velayat

بیوگرافی بن باز از مفتیان وهابی(1)

hoda velayat | دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ

بن باز :اگر قرار است [حضرت] علی [(ع)] چشمهایم را شفا دهد
اصلا نمی‌خواهم این چشم‌ها بینا شود .


یکی از علمای وهابیت که نقش مهمی در احیای تفکرات، ابن­ تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمدبن عبدالوهاب داشته ، عبدالعزیز بن باز است که نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است برای اینکه بیشتر با او آشنا شویم زندگی‌نامه، فعالیت‌ها، فتواها ‌و تفکرات او را مرور می­کنیم.


عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن باز در بیست و یکم نوامبر ۱۹۱۰ میلادی برابر با چهاردهم ذوالحجّه ۱۳۳۰هجری قمری در شهر ریاض عربستان سعودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳میلادی پدرش باز بن عبدالله و در سال ۱۹۲۱مادرش حفصه بنت سمیح درگذشت. در ۱۹۳۶ عبدالعزیز ابن باز بینایی خود را از دست داد.

مهم‌ترین استادان او در اصول، فقه و ادبیات عرب، محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، سعد بن محمد بن عتیق القاضی، حامد بن فارص بودند. وی در محضر سعد بخاری تجوید قرآن را آموخت.


بن باز بعداز مدتی قرآن را حفظ کرده و نزد سعد وقاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر علمای نجد مانند؛شیخ محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، شیخ صالح بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن­حسین آل الشیخ، الشیخ سعد بن حمد آل الشیخ، فرا گرفت که بیشترین استفاده علمی را از محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، برده است.

بن باز که صرف شاگردی نزد اساتید را یک نوع فریب نفس می‌دانست، عزم خود را راسخ کرده و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین کتب اهل سنت با جدیت تمام ادامه داد تا اینکه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید که از مشهورترین علماء حنفی بشمار رفت.

فعالیت‌های مهمّ بن باز
بن باز دارای مسئولیت‌ها و مناصب حکومتی مختلفی بوده است که برخی از آنان عبارتنند از :
  • قضاوت در منطقه «الخرج » به مدت 14 سال و چند ماه بین سالهای 1357تا 1371ق که زمان تعیین وی به قضاوت جمادی الاخر سال 1357ق بوده است.
  • تدریس در دانشکده و آکادمی علوم ریاض از سال 1372ق تا سال 1380ق در علوم فقه توحید وحدیث .
  • نایب رئیس دانشگاه اسلامی مدینه منوره از سال 1381ق تا سال 1390ق
  • ریاست دانشگاه اسلامی مدینه از سال 1390ق تا 1395ق بعد از وفات رئیس دانشگاه شیخ محمد بن ابراهیم آل الشیخ در رمضان 1389 ق
  • رئیس کل ادارات پِژوهشهای علمی وفتوا و تبلیغ و ارشاد توسط حکم پادشاه در تاریخ 14/10/1395 ق که این منصب تا سال 1414 ق ادامه داشت. گفتنی است که این منصب هم رتبه‌ی وزیر است.
  • مفتی اعظم عربستان و رئیس هئیت بزرگان علماء اسلامی و رئیس اداره پِژهشهای زیادی را هم در مجالس علمی و اسلامی دیگری داشته است که عبارتند از:
رئیس هئیت بزرگان علمای اسلامی (هئیت کبار العلماء):
این هیئت عالی‌ترین هسته صدور فتوا در عربستان سعودی محسوب می‌گردد. این هیئت متشکل از 20عالم دینی است که پیرو مذهب حنبلی با قرائت ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب می‌باشند این تشکل دارای سوابقی دیرینه است پس از آن که دولت سوم سعودی که توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمان الفصیل آل سعود تشکیل شد هیئت کبار علما از نظر اداری و فنی گسترش یافته و تشکیلات آن در داخل و خارج از کشور قوت یافت .

در سال 1391ق شیخ ابراهیم بن محمد آل شیخ به ریاست هیئت فوق الذکر منصوب گردیده و این هسته به «ادارات تحقیقات علمی و الافتاء»تغییر نام یافت . شیخ محمد بن آل ابراهیم آل شیخ در سال 1395ق به عنوان «وزیر عدل»منصوب گردید.

در سال 1395ق شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز به ریاست تشکلات فوق الذکر منصوب و هسته مزبور به «دبیر خانه ادارات تحقیقات علمی و فتوا و تبلیغات و ارشاد »تغییر نام نهاد.

بن­ باز و تمجیدهای وهابیان
وهابیان، از وی به عنوان عالم جلیل القدر، شیخ الاسلام و المسلمین مفتی اول داخل وخارج کشور، علامّه، محدثّ فقیه،یاد می‌کنند و می‌گویند: بن باز، مرجع علماء بود وهرگاه برای علماء مشکلات علمی پیش می‌آمد جهت حلّ آن به او رجوع می‌کردند. دانشگاهی به نام او در ظهران عربستان وجود دارد.


و نیز مسجد بن باز


لازم به ذکر است پایان‌نامه «نقد و بررسی دیدگاه‌های سلفی بن باز» پژوهش پایانی «ابراهیم قاسمی»، برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان و مذاهب قم است که در تابستان 1390 دفاع شده است و استاد راهنمای آن «حجت الاسلام دکتر حمید ملک مکان» و استاد مشاور آن «حجت الاسلام دکتر مصطفی سلطانی»است، به بررسی و نقد فتاوای سلفی بن باز در موضوعاتی هم چون توحید و شرک، تأویل و تجسیم، استغاثه و توسل، شفاعت و بدعت و بحث قبور می‌پردازد.

ادامه دارد...
  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(5)

hoda velayat | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۴ ب.ظ

پس معلوم می شود که این حدیث "من کنت مولاه" فقط مخصوص عید غدیر نیست...


در ادامه آیه 55 مائده...


انّما ولیّکم الله ورسوله  والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ویوتون الزکاه و هم راکعون"

"همانا #ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند؛همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال #رکوع نماز ،زکات می پردازند،می باشند."

نکته جالب و مهم  از نظر شیعه در اینجاست که مرحوم شیخ طوسی می گوید: این آیه قوی ترین دلیل شیعه بر امامت حضرت امیر سلام الله است که 18 نفر از صحابه و مشاهیر تابعین نقل کرده اند.

و 63 نفر از حفاظ و اعلام در کتب خود این قضیه را آمرده اند.

طبرانی که متوفای 360 است از زید بن حسن از جدش از عمار این روایت رااینچنین نقل می کند که امیرالمومنین سلام الله علیه در حال رکوع مشغول خواندن نماز مستحبی بود و انگشترش را از دستش درآورد و به سائل داد و این قضیه به نبی مکرم خبر داده شدو بر نبی مکرم این آیه نازل شد:(مائده،55) بعد از اینکه این  آیه نازل شد و پیامبر اکرم آنرا بر مردم قرائت کرد،

فرمودند:هرکه من مولای اویم علی مولای اوست.

"فقرأها رسول الله صلی الله علیه وسلم ثم قال من کنت مولاه فعلی مولاه"


منابع زیر از اهل سنت این ماجرا را نوشته اند:

1- المعجم الاوسط،ج،6ص218

2-مناقب علی بن ابی طالب (ع) و مانزل من القرآن فی علی (ع)،احمدبن موسی ابن مردویه الاصفهانی،ص235

3- تخریج الاحادیث و الاثار،الزیلعی،ج1ص410

4- الدرالمنثور فی تفسیر بالمأثور،جلال الدین السیوطی،ج2،ص293


پس معلوم می شود که این حدیث "من کنت مولاه" فقط مخصوص عید غدیر نیست.

در چند جا نبی مکرم"من کنت مولاه فعلی مولاه" را فرموده اندو این شبهه که گفته میشود پیامبر در جواب شکایت لشکر یمن از عدالت و سختگیری علی علیه السلام این عبارت را در روز غدیر برای اولین بار فرموده اند ،پاسخ داده می شود.

حتی "آلوسی" که از وهابیون و سلفی ها است و زبان و قلم تندی نسبت به شیعه دارد می گوید:

"ان هذه الایه نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه"(این آیه در شأن علی (ع) وارد شده است.):روخ المعانی ،ج6،ص197


تنها کسی از مفسرین اهل سنت که به تفسیر این آیه اشکال گرفته است،"ابن تیمیه" است که گفته است:

"أما أهل العلمالکبار أهل التفسیر مثل تفسیر محمدبن جریر الطبری و بقی بن مخلد و ابن أبی حاتم و ابن المنذر و عبدالرحمن بن ابراهیم دحیم و أمثالهم فلم یذکروا فیها مثل هذه المضوعات"

(این مطالب که در این آیه در حق علی نازل شده باشد،در تفسیر ابن جریر طبری و ابن حاتم (وبرخی دیگر از تفاسیر )نیامده است.):

منهاج السنه النبویه،ج7،ص13


در پاسخ، ما از منابع اهل سنت ،روایت طبری و ابن حاتم را با سند صحیح نقل می کنیم تا معلوم شود که صحبت ابن تیمیه دروغی بیش نیست:

ابن ابی حاتم در تقسیرش از ابی سعید اشج از فضل بن دکین از ابو نعیم احول از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل نقل  می کند:

"تصدق علی بخاتمه و هو راکع فنزلت انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون"

تفسیر ابن أبی حاتم،ج4،ص1162


از سویی دیگر،خود ابن تیمیه نسبت به ابن ابی حاتم می گوید:از علمای بزرگی است که لسان صدق دارد و تفسیرش متضمن روایات قابل اعتماد است.

تقریبا تمام  علما و محدثان متاخر اهل سنت به ابن ابی حاتم نسبت "ثقه" یعنی کسی که نقلهایش  صحیح و مورد اعتماد است ،داده اند.

همچنین،ابن جریر طبری نیز در تفسیر خود از عتبه بن ابی حکیم نیز نقل می کند که منظور آیه فوق علی بن ابیطالب است.(تفسیر الطبری،ج6،ص288)


این نشان می دهد که تفسیر ابن ابی حاتم و طبری تصریح شده که آیه ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام نازل شده است و قابل انکار نیست


علمای اهل سنت با اینکه به نزول این آیه درباره ولایت علی علیه السلام اقرار دارند اما بعضی از آنها مانند ابن حجر و غیره در اینجا طفره رفته اند و می گویند کلمه"ولی" در اینجا بمعنی دوست و ناصر است نه بمعنی "اولی بتصرف" در صورتیکه از ظاهر کلام کاملا معلوم است که ولی بمعنی زعیم  و صاحب اختیار است،زیرا آیه شریفه با "انما" که کلمه انحصار است ،شروع شده است،یعنی صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و کسی است که در حال رکوع صدقه داده است. اگر ولی بمعنی دوست باشد انحصار آن بخدا و رسول و شخص راکعی که صدقه داده است بی معنا و دور از منطق خواهد بودچون در اینصورت مومنین جز خدا و رسول او و علی علیه السلام دوست دیگری نخواهند داشت در حالی که مومنین همه دوست و ناصر یکدیگرند و دوستی چیزی نیست که خداوند آنرا در انحصار خود واولیائش قرار دهد.


ادامه دارد...

  • hoda velayat

تبرّک(4)

hoda velayat | چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱ ق.ظ

تبرک جستن به جنازه ابن تیمیه!

پیروان #ابن تیمیه به جنازه‌ی او و به آب غسل وی #تبرّک می جستند.آنان برای تبرک،دستمال و عمامه های خود را روی جنازه می انداختند و چون نعش او را شکستند،برای تبرّک به همراه بردند...آنان باقی مانده‌ی سدر او را خریدند و بین خود تقسیم کردند!

(البدایه والنهایه:ج14،ص136؛الکنی والألقاب:ج1،ص237).


اکنون این پرسش پیش می آید که آیا پیروان ابن تیمیه #مشرک و اهل بدعت بودند؟

آیا جواز تبرّک و لمس،امر عقلایی و راسخ در بیان مسلمانان نبود و فتوادادن به حرمت چنین اعمالی برخلاف نظر عقلا و سخنی غیر مشروع نیست؟


از موارد دیگر تبرّک،تبرّک جستن به یحیی بن مجاهد(م 366 ه)است.ابن بشکوال می گوید: وی زاهد عصر و عابد شهر خود بود و مردم به وی تبرّک می جستند و به دعایش پناه می بردند.

(سیر اعلام النبلاء:ج16،ص245).

تبرّک جستن فرزند احمدبن حنبل

فرزند #احمدبن حنبل پیراهنی از پدر خود به یادرگار داشت که می گفت:در آن نماز می خوانم و به آن تبرّک می جویم.

(سیر اعلام النبلاء:ج11،ص230)


ذهبی می نویسد:عبدالله بن احمد می گوید:پدرم احمدبن حنبل را دیدم که مویی از پیامبر را گرفته بود و آن را روی لباسش می گذاشت و می بوسید،به گمانم آن را بر روی چشمانش می گذاشت.همچنین آن را در آب فرو می برد و از آن آب برای شفا می نوشیدو...

ذهبی می گوید:کجاست آن انسان لجبازی که کار احمد را انکار کند؟در حالی که چنین امری ثابت است.

(سیر اعلام النبلاء:ج11،ص212)


ما در موضوع تبرّک به همین مقدار بسنده می کنیم،نصوصی که رایج بودن تبرک به قبور مسلمانان وآثار آنان را بیان می کندو نشان گر مرسوم بودن این عمل در میان امت اسلام از زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تا به امروز است و هیچ فقیهی نه تنها چنین اعمالی را تحریم نکرده؛بلکه به جواز،رجحان و استسحاب آن  نیز تصریح شده است.





  • hoda velayat