هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

سلفی و سلفی گری

hoda velayat | يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۱ ب.ظ


سلفی‌گری در لغت به معنای تقلید از گذشتگان یا تقلید کورکورانه از مردگان و در اصطلاح نام فرقه‌ای است که تمسک به دین اسلام جسته و خود را پیرو پیشینیان نیکو می‌دانند و در اعمال‌، ‌رفتار و اعتقادات خود بر تابعیت از پیامبر اسلام، ‌صحابه و تابعین تأکید دارند.


معتقدان به سلفی‌گری، ‌عقاید خود را به احمد بن حنبل (‌241-164ق) نسبت می‌دهند. ابن حنبل به عنوان محدثی برجسته و پیرو طریقه اصحاب حدیث، با هرگونه روش تأویلی و تفسیر متون مخالف بود وبا بزر‌گان اصحاب رأی، سر ناسازگاری داشت. وی مخالفت با سنت را بدعت می‌خواند.

آنچه مسلم است احمد بن حنبل بیش از صد و پنجاه سال پیشوای عقاید سنتی – سلفی بود، ‌اما: «به طور کلی، قشری بودن، متابعت از ظاهر کلام‌، خشک اندیشی‌، ‌تعصب مفرط و دور افتادگی مکتب فقهی او از واقعیت زنده تاریخی و فاصله گرفتن از هر آنچه در اجتماع و زندگی روزمره بوی تازگی می‌داد‌، ‌در مجموع، به سقوط و انحطاط این مذهب و کاهش طرفداران این فرقه منجر شد».

پس از مرگ احمد بن حنبل، اندیشه‌ها و افکار وی نزدیک به یک قرن معیار و سنت و بدعت بود تا این که عقاید وی و نیز سلفی‌گری تحت تأ‌ثیر انتشار مذهب اشعری به تدریج به بوته فراموشی سپرده شد. در قرن چهارم هجری، ابو محمد حسن بن علی بن خلف بر بهاری برای احیای سلفی گری تلاش کرد، ‌اما در برابر شورش مردم کاری از پیش نبرد. در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، ‌احمد بن تیمیه و سپس شاگرد وی، ابن قیم الجوزیه، ‌عقاید حنبلی‌ها را به گونه‌ای افراطی‌تر احیاء کردند.

محمد ابو زهره در بیان عقاید این نحله در کتاب تاریخ عقاید اسلامی می‌نویسد: «هر عملی که در زمان پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وجود نداشته و انجام نمی‌شده است، بعدا نیز نباید انجام شود.» ابن تیمیه (661-728.ق)، ‌فقیه و متکلم حنبلی، از این اصل کلی سه قاعده دیگر استخراج و استنتاج کر‌د:هیچ فرد نیکوکار یا دوستی از دوستان خدا را نباید وسیله‌ای برای نزدیک شدن به خدا قرار داد؛به هیچ زنده یا مرده‌ای نباید پناه برد و از هیچ کس نباید یاری خواست؛به قبر هیچ پیغمبر یا فرد نیکوکاری نباید تبرک جست و یا تعظیم کرد.

دومین شخصیت معروف و بارز سلفیه، ‌ابن‌تیمیه است. او با تألیفات گسترده خود، خدمت بزرگی به تدوین و نشر دعوت سلفی نمود. ابن‌تیمیه شاهد سقوط دولت عباسیان بوده و از آنجا که این دولت در پایان عصر خود در خدمت اهل حدیث بود، ‌سقوط عباسیان ابن تیمیه را مصمم به حفاظت و حراست از تفکر اهل حدیث و بقول خود او میراث سلف کرد.

ابن تیمیه در بین سلفیون جایگاه منحصر به فردی دارد و از او با عنوان شیخ الاسلام یاد می‌شود. ابن‌تیمیه به عنوان متکلم و مدافع متعصب مذهب حنبلی، ‌با آزاد اندیشی و تأویل مخالف بود و لذا اقداماتش بیش از پیش باعث انحطاط و عقب ماندگی مذهب حنبلی شد. عصر ابن تیمیه‌، ‌دوره انحطاط و تنزل تفکر فلسفی و استدلال منطقی و همچنین قرن روی آوردن به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی عنوان شده است.

در واقع، ‌در این عصر، فقها و متکلمان قشری بعضی مذاهب ‌ـ مانند مذهب حنبلی ـ‌ به عنوان دفاع از دین و عقاید خاص مذهبی خود، ‌به توجیه اصول و فروع مذهب خود پرداختند و احیانا در این راه بر ضد علم و فلسفه به پا خاستند. ابن‌تیمیه یکی از کسانی بود که در دفاع از مذهب حنبلی به پا خواست. وی در دفاع از آن مذهب، ‌با مذاهب دیگر اسلامی مبارزه کرد و عقاید خود را با هدف زنده کردن عقاید مذهب حنبلی را در بسیاری از کتاب‌های خود بیان کرد.»

امام (ابن حجر مکّى) متوفاى 974، در باره «ابن تیمیّه» مى نویسند:
ابن تیمیه کسی است که ، خدا اورا خوار و گمراه و کور و کر کرده است، و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى بر فساد افکار واقوال او تصریح دارند، اعتراض وى حتى عمر بن خطاب و على بن أبی طالب (علیه السلام) را نیز در بر گرفته است سخنان «ابن تیمیّه» فاقد ارزش بوده، واو فردى بدعت گذار، گمراه، و گمراهگر و غیر معتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید، و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید.

 

 


 

هرچند خاستگاه و نقطه‌ی آغازین مذهب جعلی سلفی‌گری تقریباً مشخص است، اما در طول قرن‌های مختلف، با تحولات و تغییرات بسیاری روبه‌رو بوده است.

به عبارت دیگر در حالی که برخی‌ دایره‌ی مکتب سلفی‌گری را چنان گسترده تصور می‌کنند که همه‌ی اهل سنت را در بر می‌گیرد، و سابقه‌ی آن را به صدر اسلام باز می‌گردانند و هر کسی را که دیدگاه‌های تندی داشته باشد، سلفی می‌شمارند؛ برخی دیگر آن را مترادف وهابیت می‌دانند و سلفی‌گری را دقیقاً همان وهابیت قلمداد می‌کنند.

همچنین در عصر کنونی، غرب نیز به جریان‌های غرب‌ستیز و مخالف خود، عنوان سلفی می‌دهد و می‌کوشد طیف‌های اسلامی مخالف غرب را در ردیف جریان‌های واپس‌گرا و سلفی قرار دهد تا هم مورد تهاجم تبلیغاتی و نظامی غرب قرار گیرند و هم به عنوان گروه‌های سلفی و افراطی، از سوی جهان اسلام طرد شوند.

چنین وضعیتی موجب شده است که در اطلاق سلفی و سلفی‌گری، دقت و معیار ویژه‌ای در نظر گرفته نشود، و هم نوا با غرب ،خود سلفی‌ها که می‌کوشند از راه هم‌پوشانی، دیگران را نیز همراه با خود نشان دهند، بسیاری از گروه‌های اسلامی غیر سلفی، در ردیف سلفی مصطلح قرار گیرند.

این در حالی است که نه تنها میان سلفی‌گری و فرقه‌های کلامی و فقهی اهل سنت تفاوت‌های اساسی وجود دارد، بلکه در دل خود سلفی‌گری نیز تضادها و تفاوت‌های بسیاری دیده می‌شود و همین امر موجب ایجاد جریان‌ها و طیف‌های مختلف "درون سلفی" شده است.

شناخت این جریان‌ها، امکان برخورد مناسب با هر جریان را فراهم می‌کند و ما را در شناختن ماهیت وهابیت و جریان‌های داخلی آن یاری خواهد کرد.

البته تقسیمی که در این جا ارائه خواهد شد، به معنی تعریف دقیق مرزهای مشخص برای هرگونه از سلفی‌گری نیست؛ بلکه جریان‌های مختلف سلفی‌گری در بسیاری از مبانی و فرع‌ها با یکدیگر اشتراک‌هایی دارند و همین امر موجب تداخل میان آن‌ها خواهد شد.

در این جا تلاش شده است تا وجه غالب و ویژگی‌ خاص هر گونه از سلفی‌گری، ملاک تقسیم‌بندی قرار گیرد تا ماهیت سلفی‌گری امروز به گونه‌ای شفاف‌تر تحلیل شده و جایگاه وهابیت نیز در میان سلفی‌گری مشخص شود.

ادامه دارد...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی