هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین علیه السلام» ثبت شده است

به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.

اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
1 – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشته‌اند.(4)
2- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7)
3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) می‌زیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت می‌باشد.(10)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (13) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(14)
درگذشت او را سال 204 ذکر کرده‌اند.(15)
کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 ـ 24.
2ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج 2، ص 166.
3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23.
4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6.
5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330.
6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،‌141و 142.
7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314.
8ـ وقعة الطف، ص 8.
9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873.
10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20.
12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 .
13ـ وقعة الطف، ص 8.
14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1.
15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 .

  • hoda velayat

بیوگرافی عبدالعزیز آل شیخ

hoda velayat | يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۵۹ ب.ظ

عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ مفتی اعظم وهابیت و وزیر فتوا که خصومت عجیبی با امام حسین علیه السلام، شیعیان و ایران دارد. وی که از نسل محمد بن عبدالوهاب موسس وهابیت است، پس از "بن باز" متصدی این منصب شده و نابینایی اش از جمله ویژگیهایست که از همان ابتدا جلب توجه می کند. وی علاوه بر کوری باطن از ناحیه یک چشم نیز کور می باشد.

دوران کودکی

عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل شیخ در تاریخ سوم ذیحجه1362 ق در شهر مکه به دنیا آمد، در سال 1370 ق و در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد. وی به طور مادرزادی از ضعف چشم آزار می برد, تا اینکه در جوانی به سال 1381هـ ... بینایی اش را از دست داد.

تحصیلات

آل شیخ در مسجد أحمد بن سنان آموزش علم قرآن کریم را شروع کرد و گفته شده قرآن را در سن 12 سالگی حفظ کرد.

او آموختن را نزد بعضی از علما در الحلق آغازکرد و در سال 1375 هـ به معهد إمام الدعوة ملحق شد و تحصیلاتش را در دانشکده فقه در سال 1383هـ/ 1384 هـ با مدرک دکترا تمام کرد.

مناصب

وی مدرس معهد إمام الدعوة العلمی تا سال 1392 هـ بود و پس از آن مدرس دانشکده فقه ریاض از 1392.

وقتی آل شیخ برای تحصیل به ریاض منتقل شد و در دانشگاه محمد بن سعود شهر ریاض مدرک دکترای خود را گرفت از سال 1407 به عضویت هیئت علمای کبار وهابی عربستان در آمد.

آل شیخ در سال 1412 و با دستور مستقیم پادشاه عربستان سمت ریاست اداره مطالعات علمی و صدور فتاوا منصوب شده است.

وی در سال 1417 نیز به مقام نیابت و قائم مقامی مفتی اعظم عربستان در آمد. با مرگ شیخ عبد العزیز بن باز مفتی اعظم وقت عربستان در تاریخ 29/محرم1420 به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیئة کبار علما عربستان منصوب شد.

آل شیخ در حال حاضر در حکومت عربستان از جایگاه وزارت برخوردار است.

برخی اعمال و فتاوای عجیب و مضحک آل شیخ

وی فتاوای مسخره ای دارد که از آن جمله است:

· جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

· قیام حسین (علیه السلام) علیه یزید حرام!

· کمک ایران ستمکار به یمن حرام!

· کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان حرام!

· همه کلیساها را خراب کنید!

· برپایی جشن عروسی پسر شیخ در روز عاشورا!!!!

· جشن ملی عربستان حلال!

· راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله حرام!

· شعار علیه آمریکا حرام!

· راهپیمایی برای همبستگی با مردم غزه و فلسطین ممنوع!

· فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!

· همه آثاراسلامی را خراب کنید و آثار باستانی را نگاه دارید!

· حمله به شیعیان!

· بیداری اسلامی و اخراج دیکتاتورها حرام!

· دیدن سریالهای ترکیه حرام!

· سجده فوتبالیستها بعد از گل زدن مکروه!

· وجود امام زمان دروغ است.

· ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند.

· دفاع از مردم بحرین حرام!

· حمله به مسئولان سوریه واجب!

· جواز اجبار ازدواج دختران ده ساله بدون رضایت خود آنها!

در ادامه به برخی از اینها خواهیم پرداخت.

جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

وی در مصاحبه با روزنامه سعودی المدینه گفت: جشن گرفتن برای میلاد پیامبر بدعتی بی اساس است.

و افزود : من هیچ پایه و اساسی در خصوص جشن گرفتن برای تولد در سنت رسول خدا ، شیوه خلفای راشدین و ائمه هدایت نمی شناسم و برهمین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.

قیام حسین ]علیه السلام[ علیه یزید حرام!

وی علاوه بر آنکه یکی از کسانی است که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در عراق را صادر کرده اند یکی از مهمترین وظایف خود را توجیه حرکت یزید، ترویج شادی در عاشورا با روزه و برپایی مراسم جشن و عروسی و ... می داند به طوری که از هر ابزار و روشی برای بیان آن استفاده می کند.


فیلم : حب یزید ایمان و بغضش نفاق است

مفتی السعودیه حب یزید من الایمان وبغضه نفاق - YouTube

► 1:21► 1:21

www.youtube.com/watch?v=jQ9LtReraQ4

او همچنین در برنامه زنده ای که از ماهواره المجد عربستان پخش می شد در پاسخ خانمی در رابطه با یزید و قیام امام حسین علیه السلام این چنین پاسخ داد:

«زمان پرداختن به این امور گذشته و سپری شده است . آنها گروهى بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بدی کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود خواهید کرد و مسئول کار آنها نخواهید بود.
بیعت یزید بن معاویه، بیعتی شرعی است که در زمان پدرش معاویه از مردم گرفته شد و مردم هم بیعت کرده و به این بیعت گردن نهادند. امّا هنگامی‌ که معاویه از دنیا رفت حسن و حسین بن علی 
]علیهماالسلام[و ابن زبیر از بیعت با او خودداری کردند.

حسین ]علیه السلام[و ابن زبیر در تصمیمشان مبنی بر بیعت نکردن به خطا رفتند. چون بیعت با یزید بیعتی شرعی بود و این بیعت در زمان زندگی پدرش معاویه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولی خداوند در آنچه مقدر می فرماید حکیم و علیم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدیر خداوند در گذشتند و از دنیا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم این مطالب را از من نقل کنید. این‌ها مسائلی است که گذشته است. تاریخ هم در باره این مطالب به شکل‌های مختلف حکایت نموده است. ولی به هر شکل این‌ قضایا گذشته و تمام شده ... یزید و حسین
]علیه السلام[ بیش از هزار و اندی سال است که از دنیا رفته‌اند ...
ولی به عقیده من بیعت یزید بن معاویه بیعتی شرعی بوده! و حسین 
]علیه السلام[را نصیحت کرد‌ند که از مدینه به طرف عراق نرود، او را نصیحت کردند که بیعت کند ولی او نپذیرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسیاری از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند که: رفتن به عراق به مصلحت او نیست. ولی حسین ]علیه السلام[این نصیحت‌ها را نپذیرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولی با این وجود ما برای حسین ]علیه السلام[از خداوند درخواست رضایت کرده و برای او عفو و بخشش را خواستاریم. و مقدرات الهی حکمت‌هایی دارد که ما از آن آگاه نیستیم ...
اصلاً فائده نقل این مطالب چیست؟ حسین
]علیه السلام[ هر اشتباهی کرده برای خود کرده...
عقیده اهل سنت و جماعت این است که واجب است تا به فرامین کسی که مورد بیعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پیروی گردد!!! و قیام و سرکشی علیه او نیز حرام است و از همین‌رو خروج و قیام حسین 
]علیه السلام[علیه یزید حرام بود!!!...
ما می‌گوییم: حسین 
]علیه السلام[در قیامش علیه یزید اشتباه کرد و برای او بهتر بود که این کار را نمی‌کرد. و باقی ماندن در مدینه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع کرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد که عراق طرفدار و همراه تو نیست گوش نداد و توجهی ننمود...

مفتی السعودیة : بیعة یزید شرعیة والحسین غیر مصیب !! - YouTube

► 3:57► 3:57

www.youtube.com/watch?v=v0Yoeg7k1s4

و حقیقت این است که مردم عراق و شام و مصر و حجاز و یمن با یزید بن معاویه در زمان زندگی و حیات پدرش بیعت کرده و امامت و رهبری وی را پذیرفته بودند، به همین جهت هم قیام علیه او و تجاوز به حریم خلافت او جایز نبود. این تمام مطلب است بیش از این هم سخنی نمی گوئیم و معتقد به بیش از این هم نیستیم.»

نکته مهم اینکه کلیپی از این صحبتها ساخته شده و در ماجرای حمله به حرم زینب سلام الله علیها نهایت سوء استفاده از آن را در این ایام کرده اند.


ادامه دارد...

  • hoda velayat

نذرهای منسوخ‌ شده محرم

hoda velayat | شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۲ ب.ظ
البته بعضیاش هنوز رواج داره!!

تهرانی های قدیم رسم های عجیب و غریبی در ماه محرم داشتند. رسم هایی که بعضی از آنها با جاهلیت و خرافه آمیخته بود اما برای پایتخت نشینان دوره قاجار و پهلوی، جزو مقدسات به حساب می آمد. از روزه سکوت دو ماهه گرفته تا سنگ زنی و قفل آجین کردن.

قمه زنی معروف ترین نذر خرافی محرم بود که در قالب دسته های بزرگ در شب های هفتم و هشتم و نهم و دهم در کوچه ها و محلات تهران انجام می شد. سحرگاه روز عاشورا هم دسته ها کفن به تن با چند بیرق و کتل رجزخوانان و نعره زنان خود را به امام زاده و حسینیه و تکیه شان می رساندند و سردسته هیئت ها با تیغ های سلمانی جلو آمده ابتدا اطفال تازه نذر شده و تیغ نذرداران را هر کدام چند تیغ به جلو سرهای تراشیده شده شان زده و حرکتشان می دادند و نوحه خوان ها شروع به نوحه خواندن و سنج زدن و سینه زدن می کردند.

بعد از آن در میان نوحه و فریاد یا حسین و خواندن این شعر که: حسین تنها به میدان می رود الله اکبر- برای دادن جان می رود الله اکبر، وارد میدان می شدند به این صورت که میاندار دسته در فاصله خیابان وسط دو ردیف قمه زنان نمایان می شد با فریادی بلند یا حسین اولین قمه را بر سر خود فرود می آورد و به دنبال این حرکت بود که دیگران هم هر یک با شمشیر و قمه و قداره های خود به جان خود افتاده با کوبیدن بر سر، کفن سفید بر تنشان را آغشته به خون می کردند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
دسته سنگ زنی

یکی دیگر از نذرهای عجیبی که دیگر خبری از آن نیست، «دسته سنگ زن ها» بود که افراد به جای سینه زدن و زنجیر زدن و... هر یک دو قلوه سنگ به دست گرفته با نوای نوحه خوان و صدای سنج بهم می زدند به این ترتیب که هر زدن آن سه ضربه داشت که سنگ زن ها، در حالیکه دو صف دراز روبروی هم را تشکیل می دادند با خم و راست شدن، یکی ار نزدیک زمین و یکی را برابر شکم و یکی را بالای سر می کوفتند،هدف از برگزاری این مراسم بر این بود که می گفتند روز عاشورا از جانب اشقیا چنین سنگ هایی بر سر و پا و سینه و بدن امام و شهدا خورده بود.

زخم‌های عفونت گرفته

«شبیه زین العباد» هم از دیگر مراسم های تحریف شده در ماه های محرم و صفر در تهران قدیم بود که در آن، افرادی که نذر مصیبت امام زین العابدین(ع) را داشتند از مدت ها قبل از محرم مچ پاها و بیخ بازوان و حلقه گردن خود را با زخم تیغ و نشتر و حتی تیزآب مجروح می کردند تا جایی که چرک کند و درروز عاشورا و یازدهم و دوازدهم آنها سوار شتر برهنه می شدند و مواضع مجروهشان را با زنجیر و غل بسته داخل دسته به تماشا می گذاشتند به نشانه اسارت امام و اینکه با چنان حالتی او را به بارگاه یزید رسانیده اند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
میخ و سیخ در پوست

در تهران قدیم آنهایی که نذر قفل آجین می کردند، از مدتی قبل اندام خود را با داروهایی بی حس می کردند و قسمت هایی از آن را از گردن به پایین را سوراخ کرده و از آنها قفل و تیغ و نیزه و خنجر و سیخ و میخ و چاقو و شمشیر و امثال آن می گذراندند و خود را با این وضعیت به معرض نمایش می گذاشتند. حال بعضی از آنها به حدی به وخامت می رسید که افرادی همراه آنها می شدند تا نیفتند یا جان ندهند.

شمعی در بدن


کنار نذر قفل‌ آجین، "شمع آجین" هم از نذرهایی بود که در گذشته عده ای از روی جهل و خرافات آن را ادا می کردند. این نذر هم تصورات دیگری از بلایای اسرا و شهدای کربلا بود که سر امام حسین (ع) در تنور خولی رفته، خیمه امام به‌ آتش کشیده شده است و آتش از آنها به دامان زنان و اطفال صغیر امام رسیده و به تلافی آن افرادی به صورت همان قفل آجین نقاطی از بدن خود را سوراخ کرده و بر آنها شمع قرار داده و روشن می کردند و خود را در میان جمعیت عزاداران به نمایش می گذاشتند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
نذرهای ماندگار

با وجود نذرهای عجیب و غریبی که در این روزها در تهران قدیم باب بود، عده ای هم نذرهای عام المنفعه را انتخاب می کردند. مثلا رسیدگی به وضع خیابان ها، تامین روشنایی معابر تاریک، پوشاندن چاله ها و راه آب‌ها، کمک به نابینایان، پرداخت بدهی زندانیان یا تهیه غذا و پوشاک برای خانواده آنها، غذا دادن به پرندگان، میانجیگری در اختلافات خانوادگی هم از جمله کارهایی بود که در این ماه ها انجام می گرفت اما در این میان یکی از انواع نذورات گرفتن روزه سکوت بود به صورتی که فرد روزه گیر، در تمام دوازده روزعزاداری یعنی تا اخر محرم و گاهی تا آخر صفر یک کلام سخن نمی گفت. نذری که اگرچه خرافی نیست اما یکی از نذرهای عجیب آن دوره به حساب می آمد.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
روضه خوانی از کی رواج پیدا کرد؟

مراسم عزاداری امام حسین(ع) تاریخچه‏‏ ای بسیار طولانی دارد، گفته اند که ریشه آن به عزاداری اولیه طایفه بنی اسد برمی گردد که هنگام دفن شهدای کربلا بر سر مزار آنان آمدند و شروع به مویه و زاری کردند و اشک ریختند تا اینکه شیعیان اجازه پیدا کردند در دوره دیلمیان و صفویه عزاداری هایشان را آشکار برگزار کنند و کم کم شکل عزاداری ها تغییر کرد. مجالس گریه و مویه ای که در دوره های قدیم برای شهدا برگزار می شد، جای خود را به مراسمی داد که پیچیدگی آن در دوران قاجار به اوج رسید.

در سال نهصد قمری هم ملاحسین کاشفی هراتی با استفاده از مقاتل مختلف و کتب تاریخی کتابی به نام «روضه‏‌الشهداء» تدوین کرد و آن را وقف عام کرد و چون تنها کتاب و معتبرترین نیز بود به زودی بین مردم مشهور شد و هر کسی که مراسم عزاداری داشت از روی آن کتاب برای مردم می‏خواند و مردم گریه می‏کردند به طوری که اسم این مراسم به روضه‏خوانی و سپس به اختصار روضه نامیده شد.

تا جایی که هر کس سواد خواندن و نوشتن داشت می توانست از نوشته های این کتاب برای روضه خوانی استفاده کند، در تهران قدیم نیز وضع به همین صورت بود مراسم های مختلفی در ایام عاشورا و تاسوعا توسط مردم برگزار می شد که بخش مهمی از آن به نوحه خوانی و روضه خوانی و راه اندازی دسته های سینه زنی در کوچه و خیابان ها و تکیه و حسینه و امام زاده و گاهی بعضی از خانه ها می انجامید.

مردم و محلات و کوچه ها در این دو ماه کاملاً سیاهپوش می‏شدند، در این ایام هر کار و عمل زشت از میان بیشتر مردم رخت بربسته و هر یک به طریقی کوشش در اصلاح اعمال ناپسند خود حداقل در طی این دو ماه می‏کرد. شوخی و خنده و تفریح و مزاح و خوشگذرانی و عیش و نوش در این ایام پسندیده نبود و سرود و شادمانی را دشمنی با امام حسین(ع) می‏دانستند. در این دو ماه حتی عقد و نکاح و عروسی نیز تعطیل می شد و آن را شوم و بد عاقبت می‏ دانستند چنانکه اکنون نیز چنین است.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
معروف‏ترین دسته‌ها

معروف‏ترین دسته ‏های تهران قدیم، دسته میدان و عرب‌ها و بعد دسته ‏های قزاقخانه و سنگلج و قنات‏آباد و دسته ترک‌ها بودند. این دسته ‏ها از روز هفتم محرم به حرکت درمی‏آمدند و به بازارها روانه می‏شدند. سالی نبود که در تنگی بازار بین برخی از دسته‏ها بر سر نوبت عبور درگیری پیش نیاید. به هر حال بازار مرکز اصلی دسته‏های عزا در این ایام بود. همراه با دسته‏ها پرچمهای رنگارنگ و علمهای ده الی بیست و چهار تیغه ‏ای حرکت داده می‏شد که بر ابهت دسته‏ ها می‏افزود.

شب‌ها هم دسته‏ های مخصوص در تهران حرکت می‏کرد که به دسته شاحسینی (شاه‏ حسینی) معروف بودند. دسته‏ هایی که در شب‌های دهه اول محرم به نیت مشق با آلات برنده از قبیل قمه و شمشیر به خیابان‌ها می‏آمدند و در دو ردیف منظم روبه ‏روی یکدیگر با صدای مهیبی یا حسین می‏ گفتند و با صدای شیپور و نقاره همراه می‏‌شدند. برق شمشیر و صداهای طبل و سایر آلات موسیقی شکوه خاصی به این دسته‌‏ها می‏‌داد و طرفداران بیشتری داشت. در روز عاشورا نیز افراد این دسته‏ ها به یاد فرود آمدن شمشیرها بر بدن شهدای کربلا قمه و شمشیرها را بر فرق خود می‏‌کوبیدند.

مهر
  • hoda velayat

اعتبار سند زیارت عاشورا

hoda velayat | يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ


زیارت عاشورا با مجموع درسهای عقیدتی، سیاسی، فکری و انزجار از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت که در حکم محک و معیاری است که سَره را از ناسره جدا می کند و تقدم تبرّی است بر تولّی دعا و نیایش به درگاه خداوند و درخواست توفیق انتقام از دشمنان و باز تمنّای اوست که هر کدام از آن ارزشهایی را ارائه می دهد و سر فصلهای غیر قابل تردیدی را فرا راه انسان می گشاید و می تواند آدمی را در پیمودن راه راست و رسیدن به حقیقت راسخ و استوار نماید.




این زیارتنامه توسط امام باقر ـ علیه السّلام ـ به شیعیان تعلیم داده شده است و تنها یک زیارتنامه جهت عرض ادب ظاهری به محضر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یاران ایشان نبوده بلکه خود منشوری است که از هر جهت نوری از آن جلوه گر است چرا که این صحیفه بهانه ای است برای بیان مختصر امّا کامل از اسلام شناسی، معرفت‌شناسی، امام شناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی. 
زیارت حسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ در کتابهای ادعیه و مزار وارد شده است و در طول سیزده قرن علما و دانشمندان بر خواندن آن در روز عاشورا بلکه در طول سال عنایت خاصّی داشته و همگان را به آن سفارش کرده اند. 
اکنون اسناد این زیارت را که عمدتاً از نوشتار استاد آیة الله سبحانی است می آوریم.[1] 
1. شیخ طوسی (385 ـ 460 ه‍.ق) در کتاب «مصباح المتهجد و سلاح المتعبد»[2] آن را به سه طریق نقل کرده جز این که طریق نخست مربوط به بیان ثواب زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ می باشد و ارتباطی به نصّ زیارت معروف ندارد ولی دو سند دیگر مربوط به زیارت رایج است و ما به بررسی این دو سند بسنده می کنیم. شیخ در کتاب مصباح المتهجد زیارت عاشورا را با سند یاد شده در زیر نقل می کند که همه این مشایخ از ثقات می باشند. وثاقت آنها مورد پذیرش تمام علماء رجال می باشد. افرادی که در سلسله سند شیخ واقع شده اند عبارتند از: محمد بن اسماعیل بن بزیع و او از صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة و او از علقمه بن محمد حضرمی و او از امام باقر ـ علیه السّلام ـ . 
علقمه به امام باقر ـ علیه السّلام ـ می گوید: امروز دعایی (مقصود کیفیت زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ است) یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از نزدیک زیارت کنم آنرا بخوانم و دعایی یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از دور و از خانه ام زیارت کنم، بخوانم. علقمه می گوید: امام ـ علیه السّلام ـ به من گفت هر موقع دو رکعت نماز گزاردی ... . 
در مورد معتبر و ثقه بودن افرادی که شیخ طوسی در سند خود از آنها نام برده می توان به کتب رجالی مراجعه کرد.[3] 
سند دوم شیخ طوسی بدین صورت است: 
وی روایت را از کتاب محمد بن خالد طیالسی گرفته است. آیة الله سبحانی در این باره می فرماید: سند شیخ طوسی به کتاب طیالسی در غایت اتقان و صحت است.[4] چرا که بزرگان حدیث از او نقل روایت نموده و بر او اعتماد کرده اند.[5] و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیرة و او از صفوان بن مهران جمّال که هر دوی اینها نیز به تصریح نجاشی ثقه می‌باشند[6] این زیارت را نقل کرده اند. با بررسی مختصری که از اسناد شیخ طوسی به عمل آمد این نتیجه حاصل شد که سند زیارت عاشورا که از طریق شیخ نقل شده کاملاً صحیح و معتبر است. 
2. سند دوم زیارت عاشورا سندی است که در کامل الزیارات[7] جعفر بن محمد بن قولویه (م 367 ه‍.ق) نقل شده‌است. 
ابن قولویه به دو سند آنرا نقل کرده که عبارتند از: 
الف ـ حکیم بن داود، که از مشایخ بلاواسطه ابن قولویه بود و به تصریح وی ثقه است. وی از محمد بن موسی همدانی که جرحی درباره او وارد نشده و سپس او از محمد بن خالد طیالسی و او از سیف بن عمیره و او از علقمه بن محمد حضرمی که قبلاً ثابت شده که همگی از ثقات اند. 
پس نخستین سند کامل الزیارات سند معتبری می باشد. 
ب ـ سند دوم از طریق محمد بن اسماعیل و او از صالح بن عقبه و او از مالک جهنی است، دربارة دو شخصیت نخست بیان شد که اولی از اکابره مشایخ شیعه و دومی از راویان مقبول الروایة است اما درباره مالک جهنی هر چند در کتب رجالی توثیق خصوصی وارد نشده است ولی شخصیت هایی مانند: علی بن ابراهیم و یونس بن عبدالرحمان و عبدالله بن مسکان با واسطه یا بی واسطه به نقل روایت از او پرداخته اند و شیخ مفید در ارشاد ابیاتی از او در مدح امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل کرده که حاکی از ولاء خاص او به خاندان رسالت می باشد.[8] 
با توجه به این قرائن می توان او را فرد مقبول الروایة خواند. 
از این بحث نتیجه می گیریم: 
1. سندهای چهار یا پنچگانه هر یک دیگری را تأیید کرده و مایة اطمینان می گردند زیرا چه بسا سندی به تنهایی اطمینان آفرین نباشد امّا آنگاه که در کنار سندهای دیگر قرار گرفت از قوت بیشتری برخوردار می شود. 
2. مواظبت علماء شیعه بر خواندن زیارت عاشورا در طول این قرون خود می تواند مایة قوت حدیث گردد زیرا چنین اتفاقی از علما و دانشمندان بدون یک مدرک قطعی امکان پذیر نیست و شاید در این میان اسانید دیگری نیز بوده که به دست ما نرسیده است. 
3. مضمون زیارت عاشورا به طور اجمال در دیگر زیارات نیز وارد شده همگی از یک اسلوب و یک نگرش به دشمنان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حکایت می کند. 
در پایان یاد آوری این نکته لازم است که برخی عظمت زیارت عاشورا را در حدّی دانسته اند که آن را از احادیث قدسیه بر شمرده اند. یکی از علمای معاصر در این باره نوشته است: در اینکه زیارت عاشورا از احادیث قدسیه بوده و سلسلة اسناد آن به گفتار خدا و (قال الله) منتهی می گردد شکی در آن نیست و امعان نظر در این مطلب اهمیت زیارت عاشورا را بیش از پیش روشن می سازد که کلام خداست و سخن عادی نیست.[9] 

منابع بیشتر برای مطالعه: 
1. شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی. 
2. حماسة عاشورا به بیان حضرت مهدی (عج)، جلال برنجیان. 
3. شرح زیارت عاشورا، میرزا محمد علی چهاردهی. 

------------------------------------------- 
[1] . ر.ک: سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 3، ص 459 به بعد. 
[2] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چ اول، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، 1411 ه‍، ص 772. 
[3] . شیخ طوسی، الفهرست، مکتبه المرتضویه، نجف، ص 78 و 85 و 139، نجاشی، رجال نجاشی، دار الاضواء، چ اول، بیروت 1408 ه‍، ج 1، ص 425 و 444 و ج 2 ص 214. 
[4] . سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 2، ص 501. 
[5] . ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، چ سوم، بیروت، 1403 ه‍، ج 16، ص 69. 
[6] . نجاشی، همان، ص 425 و 440. 
[7] . کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، مؤسسة نشر الفقاهه، چ اول، قم، 1417 ه‍، ص 325، باب 71. 
[8] . الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، چ اول، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، قم، 1413 ه‍، ج 2، ص 157. 
[9] . تهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا، تحقیق علی موحد ابطحی، چ سوم، قم، 1407 ه‍، ص 8 و 124 ـ 125.


اندیشه قم

  • hoda velayat

فلسفه عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام و فواید آن

hoda velayat | چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۲۹ ب.ظ

یکی از ایراداتی که وهابیون به شیعیان میگیرند و یا برای بعضی از مذاهب و ادیان دیگر سوال پیش می آید که چرا شما شیعیان عزاداری می کنید،بر آن شدیم که فلسفه عزاداری و فواید آن را بیان کنیم.



فلسفه و حکمت عزاداری رامی توان در امور ذیل ،رهیابی کنیم:

الف. محبت و دوستی:

در قرآن و روایات، دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام، بر مسلمانان واجب شده است.[1]

روشن است که دوستی لوازمی دارد و محبِّ صادق، کسی است که شرط دوستی را- چنان که باید و شاید- به جا آورد. یکی از مهم ترین لوازم دوستی، ابراز هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛[2]

از این رو در احادیث، برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.

حضرت علی علیه السلام در روایتی می‌فرماید: «پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند»؛ «یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[3].

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: « شِیعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، ... یَسُوؤُهُمْ مَا یَسُوؤُنَا وَ یَسُرُّهُمْ مَا یَسُرُّنَا»[4]؛ «شیعیان ما پاره‌ای از خود ما بوده و ... آنچه که ما را ناراحت یا خوشحال می‌‌سازد، آنان را ناراحت یا خوشحال می‌‌گرداند».


وظیفه عقلانی و شرعی، ایجاب می‌‌کند که در ایام عزاداری اهل بیت علیهم السلام، به «زبان حال»؛ یعنی با اشک، آه، ناله و زاری و از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده[5] و از نظر پوشاک، با لباسی که از حیث جنس ورنگ و نحوه پوشش حکایت گر اندوه و ناراحتی در عرف است، حزن و اندوه خود را آشکار سازیم.

ب. انسان سازی:

از آنجا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم دردی با آن عزیزان در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمان های آنان بوده و به این وسیله انسان به سمت الگو گیری و الگو پذیری از آنان سوق می‌‌یابد.

فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می‌‌کند؛ شعور و شور شناخت و عاطفه را در هم می‌‌آمیزد و در پرتو آن، با انگیزه‌ای قوی همانند مُحّبی می‌‌شود که پر حرارت و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.

ج. جامعه سازی:

هنگامی که مجلس عزاداری موجب انسان سازی است، تغییر درونی انسان به جامعه نیز سرایت کرده و آدمی می‌‌کوشد تا آرمان های اهل بیت علیهم السلام را در جامعه حکم فرما نماید. به بیان دیگر، عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام، زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می‌‌سازد.

به همین دلیل می‌‌توان گفت: یکی از حکمت های عزاداری، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.

د. انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد:

کسی نمی‌تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید، با شرکت در مجالس عزاداری، با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا می‌‌شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است که به وسیله آنها آموزه‌های نظری وعملی امامان شیعیان به نسلهای آینده منتقل شود.

مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی با گفتار و کردار اهل بیت علیهم السلام است.


با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می‌‌توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردی چون:

عبادت، ایثار، شجاعت، توکّل ، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگِ سرخ بر زندگی ذلّت بار، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهی شهادت طلبان در مبارزاتِ حق جویانه، حرمت ذلّت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوانمردی، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق.[6]


درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین

بذر همت در جان افشاند افکار حسین

گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش

این کلام نغز می‌‌باشد زگفتار حسین


مرگ با عزّت زعیش در مذلّت بهتر است نغمه ای می‌باشد از لعل دربار حسین


در عین حال، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، می‌‌توانند حکت عزاداری بر امام حسین علیه السلام را تبیین کنند:


1. نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومات جهان؛

2. عامل تقویت حسّ عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران؛

3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق.[7]


منابع:


[1]- شوری /23، هود /29، میزان الحکمة، ج2، ص236.

[2]- المحبة فی الکتاب والسنة، صص169-170 و 181-182.

[3]- بحار الانوار، ج44، ص287.

[4]- امالی، ص305.

[5]- طبق فرموده امام صادق علیه السلام به معاویة بن وهب، عزاداران سید الشهدا در روز عاشورا از آب و غدا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت سد جوع و عطش کنند». (تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن علی،ج1، صص157-159).

[6]- فرهنگ عاشورا، صص268-271؛ حسین، عقل سرخ، صص77-119؛ امام حسن و امام حسین علیهما السلام، صص116-121.

[7]- پرسشها و پاسخها.

  • hoda velayat