حرمت تکفیر مسلمانان
- ۰ نظر
- ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۱
دکتر محمد العاصی*:
امروز با پدیدهای بهنام جریان تکفیری مواجهایم که در عراق و سوریه و مناطق دیگر به وضوح قابل مشاهده است که به نظر من صهیونیستها و امپریالیسم جهانی پشت آن قرار دارند. دلایلی برای ظهور تکفیریها وجود دارد از جمله:
۱. علت ظهور تکفیریها در سه سال اخیر شکست سنگین سیاستهای آمریکایی و صهیونیستی در منطقه است؛ بهویژه شکست آنها در تلاش برای از بین بردن حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین. در نتیجه، آنها پس از این شکستها به این نتیجه رسیدند که از مزدوران و ابزارهای خود در منطقه بهویژه از برخی دولتهای عربی برای تحریک مسلمانان مبتنی بر یکسری عوامل تاریخی استفاده کنند.
آنها ابتدا در عراق به تکفیر مسلمانان توسط همدیگر روی آوردند وتلاش کردند مردم عراق را علیه همدیگر تحریک کنند. چه بسیار خونهایی که دراین سالها به ناحق بر زمین ریخته شد و چه بسیار مسلمانانی که به شهادت رسیدند؛ اما موفق نشدند در عراق یک جنگ داخلی ایجاد کنند. پس از آن متوجه سوریه شدند و افکار عمومی مردم سوریه را با سوءاستفاده از عوامل و انگیزههای طایفی تحریک کردند و تلاش کردند مسلمانان را از تمام نقاط جهان به این موج طایفی ملحق کنند و اکنون مسلمانان از بیش از ۸۰ کشور دنیا برای جنگ با مسلمانان در سوریه خارج شدهاند.
۲. اگر بخواهیم در این زمینه صریح باشیم باید بگوییم که عربستان از آن جهت که در بیست یا سی سال اخیر نفوذ خود را در عراق و سوریه و لبنان از دست داده است، احساس میکند که جمهوری اسلامی ایران به قدرتی قابل توجه در سطح جهانی دست یافته و به همین خاطر تلاش میکند که زیان خود در سالهای گذشته را جبران کند و اکنون مشغول آخرین تلاشهای خود در سوریه است. بایدگفت که گزینهی طایفیگری آخرین برگ صهیونیستها و امپریالیسم است که از طریق مزدوران منطقهای برای شکست گسترش اسلامی که از جمهوری اسلامی با هدف آزادی فلسطین آغاز شده استفاده میکنند.
۳. الان دولتهای عربی در جزیرهی عربی بر سوریه متمرکز شدهاند؛ چون مسألهی سوریه برای آنها یک مسألهی حیاتی و مسألهی مرگ و زندگی است. آنها بر این باورند که اگر بتوانند در سوریه موفق شوند، در سالهای آینده نیز برنده خواهند بود و اگر در معرکهی سوریه بازنده باشند، بهمعنای سرنگونی خود آنها میباشد. لذا مسألهی سوریه برای آنها سرنوشتساز است. اگر در این جنگ پیروز شوند پس از آن به سراغ عراق خواهند آمد و از عراق هم با کمک صهیونیسم و امپریالیسم به سراغ ایران خواهند آمد و حصار نظامیِ خود دور ایران را تکمیل خواهند کرد. آنها از هر راهی برای تقویت این کمربند نظامی حول جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد و از صرف اموال و تحریک جریانهای تکفیری در این راه اِبایی ندارند. هماکنون نیز بسیاری از مسلمانان را با تفکر طایفی فریفتهاند؛ مثلاً میبینیم آنها به سراغ برخی کشورهای اسلامی آسیایی رفته و آنها را با اسم حنبلیه و ابنتیمیه و وهابیت جذب کرده و وارد جریان تکفیری کردهاند. همچنین مسلمانان دیگری از کشورهای دیگر را تحتتأثیر این جریان قرار داده و وارد جنگ سوریه کردهاند. پشت پردهی این لشکرکشیها آمریکا و مزدوران منطقهای او قرار دارند.
۴. بعد از بیداری اسلامی، منافع آمریکا در منطقه بسیار متأثر شده و این کشور مقدار زیادی از جایگاه پیشین خود را از دست داده است. آمریکا با وجود اینکه در آغاز انحطاط خود قرار گرفته، باز هم از دستگاه اطلاعاتی خود در منطقه استفاده میکند و به خوبی میداند که ۱۰ سال آینده سالهایی تعیینکننده است؛ به این معنا که ملتهای اسلامی در این سالها به موضع معینی خواهند رسید و سیاستهای آمریکا و اشغالگری اسراییل نیز مشمول این موضعگیری اسلامی خواهد بود. مسلمانان، اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم پاکستان و یمن و سومالی را فراموش نمیکنند و متوجه برپایی پادگانهای نظامی آمریکا در آفریقا هستند و تمام این اقدامات را سیاستهای دشمنانه میدانند.
پس هنگامی که ارادهی مسلمانان بر سرنوشت آنها حاکم شود و حکومتهای مردمی تشکیل دهند، این خطری بزرگ برای امپریالیسم آمریکا خواهد بود و دشمن صهیونیستی نیز بزرگترین بازندهی این میدان خواهد بود و پس از آن آمریکا مجبور به عقبنشینی خواهد شد. از همین رو تمام تلاش خود را به کار بسته تا در این تحولات، انحراف ایجاد کند و با به میان انداختن تکفیریها، جلوی سقوط خود را بگیرد.
* آمریکا به دنبال فرسایش منطقه
همگان به یاد داریم که امام خامنهای در اوایل این تحولات، در سخنان خود در مورد توطئهی آمریکا برای منحرفساختن بیداری اسلامی هشدار دادند. امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم در حال فرسایش منطقه هستند و موضع آمریکا نیز موضعی مبتنی بر عقبنشینی کامل از منطقه نیست؛ به این معنا که آنها روی ثروتهای منطقه حساب کردهاند و حاضر نیستند از آن چشم بردارند و به همین خاطر تلاش خواهند کرد نهضت ملتها را از مسیر اصلی خود منحرف کنند و این کار را از طریق تکفیریها انجام میدهند.
بنابراین تکفیریها به معنای دیگر به دنبال دزدیدن جنبش اسلامی منطقه و دزدیدن بیداری اسلامی منطقه هستند. آنها میخواهند بیداری اسلامی منطقه را به سوی پرتگاه سقوط بکشانند و آمریکا نیز آنها را راهنمایی و کمک میکند. آمریکا دائماً از سیاست چماق و هویج استفاده میکند؛ برای مطیعساختن برخی رهبران اسلامی از هویج و برای برخی دیگر از چماق استفاده میکند. الان نمیتوانم جزئیات مسائل مصر و تونس را بازگو کنم اما آنها متأسفانه فریب هویجِ آمریکا را خورده و در دام آن گرفتار شدند و الان نیز از کردار خود پشیمان هستند.
* امام منتخب مرکز اسلامی واشنگتن و عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
ادامه بیوگرافی ابن قیم...
دشمنی با امیر المومنین علیه السلام
ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی علیه السلام می پرداخت و مدعی بود: حدیثهایی که رافضیها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند.
ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام،وقتی قضیه مباهله را نقل می کند،نام امام علی علیه السلام را حذف می کند، با اینکه اجماع علمای اسلام،از شیعه و سنی، اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قضیه مباهله بود،علی علیه السلام بود،همراه حسن و حسین(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام).
با اینکه مدتی است شبکه های وهابی با ظاهرسازی سعی دارند خود را دوستدار و مدافع ائمه معصومین(ع) نشان دهند ولی هراز چند گاهی از ظاهر سازی عاجز مانده و از طینت پلید خود که سرشار از حقدوکینه نسبت به ائمه معصومین(ع) اجمعین می باشد،پرده برمی دارند.
درآخرین توهینی که اخیرا توسط ابراهیم کیانی مجری یکی از شبکه های وهابی در واکنش به تماس تلفنی یک ناشناس بود این مجری در نهایت بی شرمی به ساحت مقدس سیدالشهدا توهینی کرد که قلم از بازگو کردن آن خجل و شرمسار است.
1- با استناد به آیه شریفه و فتوای مراجع شیعه ،دشنام به مقدسات اهل سنت جایز نبوده و علاوه بر اینکه بهانه دست دشمنان می دهد اثرات بدی نیز بجا می گذارد.
3- شیعه، وهابیت را از اهل سنت تمییز داده و آنقدر دلیل و استدلال منطقی و محکم برای اثبات حقانیت خود و بیان مظلومیت معصومین در دست دارد که نیازی به فحش وناسزا گفتن نداشته و افرادی که چنین شیوه و روشی را در پیش می گیرند قطعا فقط در حرف شیعه بوده و سنخیتی با شیعیان ائمه معصومین(ع) اجمعین ندارند.
به هر حال وهابیت تکفیری با استفاده از این حربه تلاش دارد بین شیعه و اهل سنت شکاف ایجاد کرده و نهایت بهره برداری خود را با ایجاد تفرقه و دشمنی به سرانجام برساند و آگاهی مسلمانان در برابر این گونه حربه های وهابیت که دست نشاندگان استکبار هستند نقشه شوم آنها را خنثی می کند.
نظر مقام معظم رهبری در مورد توهین به مقدسات :
اینجانب همچون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امت اسلامی بار دیگر اعلام میکنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلافات میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هریک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام، و حرام شرعی است.
اهل سنت همه صحابه را عادل میداند و شیعه همه صحابه را عادل نمیداند بلکه معتقد است صحابه دارای مراتب و حالات مختلف بودهاند اما وهابیت تکفیری چنین تبلیغ کرده است که شیعه همه صحابه را کافر و مرتد میداند!
چرا برخی، شیعه را تکفیر و متهم میکنند در حالی که در کتابهای حدیثی اهل سنت ارتداد صحابه به صورت خبر متضافر نقل شده و شما میتوانید این احادیث را در جامع الاصول ابن اثیر مطالعه کنید که همه این احادیث را از صحیح بخاری، و مسلم و مانند آنها گرفته است.
تکفیر همه صحابه یا عدالت همه صحابه؟ ریشه این تهمت کجاست؟
اهل سنت میگویند: همه کسانی که با رسول خدا دیداری داشتند، عادل بودند و در میان آنان خطاکار و فاسقی وجود نداشته است. ولی برخلاف صحابه، تابعانِ آنان، به دو دسته تقسیم میشوند: عادل و فاسق، صالح و طالح.
در حالی که عقیده شیعه به خلاف آن است.
شیعیان معتقدند: صرف دیدن پیامبر، عدالت آفرین نیست و ماهیت افراد را دگرگون نمیسازد، بنابراین صحابه و تابعین حکم یکسان دارند.
در پاسخ آنان که میگویند: ما دین خود را از صحابه گرفتهایم، پس باید آنان عادل باشند، باید گفت: اگر دین خود را از صحابه گرفتهاید از تابعان نیز گرفتهاید، پس باید همگان عادل باشند. دودمان بنی امیه، یزید بن معاویه و حجاج بن یوسف ثقفی نیز همگی از تابعان هستند! بنابراین باید کوشش کنید تا دین خود را از عدول آنان بگیرید.
گذشته از اینها عدالت صحابه یک مسأله کلامی است و اختلاف در مسائل کلامی نباید باعث تفرقه شود؛ زیرا غالباً در این نوع مسائل وحدت نظریه وجود ندارد.
دلایل کسانی که به عدالت همه صحابه صحه نمیگذارند بلکه آنها را به دو یا چند گروه مختلف تقسیم میکنند به قرار زیر است:
1- قرآن مجید برخی از آنان را فاسق نامیده است و میگوید: «إنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَأ فَتَبَیَّنُوا ...» (حجرات/ 6)
مسلماً این فرد فاسق، جزو صحابه بوده و در سال ششم هجرت خبر دروغی را گزارش کرده است و مفسران و مورّخان میگویند این فرد کسی جز ولید بن عقبه نبوده است.
ادامه دارد...