هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

بازخوانی اعتبارحدیث غدیر در میان اهل سنت

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۴ ب.ظ

برخی از اقوال اهل سنت برگرفته از کتاب " براهین و نصوص امامت" اثر استاد گرانقدر ربانی گلپایگانی(1).

الف- کسانی که به تواتر حدیث غدیر اذعان دارند:

1-شمس الدین ذهبی شافعی (م 748 ق) در تلخیص المستدرک ، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده است و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است:
«صدر حدیث (من کنت مولاه) متواتر است و من به صدور آن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) یقین دارم و جمله (اللهم وال من والاه) نیز سندش قوی است.»
این سخن وی را آلوسی(2) و ابن کثیر(3) نیز نقل کرده اند.

2- شمس الدین جزری شافعی (م833 ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است :
این حدیث به صورت متواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام)روایت شده است.(4)

3- حافظ جلال الدین سیوطی شافعی (م911 ق)گفته است :
این حدیث متواتر است.(5)

4- ضیاءالدین مقبلی(م 1108ق) در الابحاث المسندة فی الفنون المتعدده ،حدیث غدیر را ار احادیث  متواتر –که مفید علمند- دانسته است.(6)

5- سید امیر محمد صنعانی گفته است:
«حدیث غدیر از نظر اکثر ائمه حدیث متواتر است.»(7)

6- مفتی شام عمادی حنفی (م1171ق) در الصلات الفاخره فی الاحادیث المتواتره آن را از احادیث متواتر شمرده است.(8)

7- حافظ شهاب الدین حضرمی در تشنیف الأذان گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه به صورت متواتر از حدود شصت نفر روایت شده است.»(9)

8-شیخ محمد صدر العالم در معراج العلی فی مناقب المرتضی آن را متواتر دانسته است.(10)

ب)علمای اهل سنتی که گفته اند حدیث غدیر صحیح است:

1- حافظ ابوعیسی ترمذی (م 279ق) پس از ذکر حدیث غدیر گفته است:
«هذا حدیث حسن صحیح ؛این حدیث، حسن و صحیح است.»(11)

2-حافظ ابو جعفر طحاوی (م 321ق) پس از نقل حدیث غدیرگفته است:
«هذا الحدیث صحیح الاسناد و لا طعن لأحد فی رواته؛این حدیث از نظر سند صحیح است و بر هیچ یک از راویان آن اشکالی وارد نیست.»(12)

3- فقیه ابوعبدالله محاملی بغدادی (م330 ق) در امالی خود آن را صحیح شمرده است.(13)

4-ابوعبد الله حلکم نیشابوری (م405 ق) حدیث غدیر را به چند طریق صحیح روایت کرده است.(14)

5- علاء الدین سمنانی (م 736 ق) در العروه لأهل الخلوه ص422 گفته است:
«هذا حدیث متفق علی صحته؛ این حدیثی است که صحتش مورد اتفاق است.

6- حافظ عماد الدین بن کثیر شافعی (م 774 ق) سخن استادش ابو عبدالله ذهبی که گفته است حدیث غدیر صحیح است را نقل کرده و رد نکرده است.(15)

7- حافظ ابن حجر عسقلانی (م 852 ق)گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه را ترمذی و نسائی روایت کرده اند و طرق آن جدا بسیار است، ابن عقده آنها را در کتابی نقل کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است.»(16)

8- ابن حجر هیثمی مکی (م 974 ق) تصریح کرده که این حدیث ، صحیح است و تردیدی در آن نیست.(17)

9- نور الدین هروی قاری حنفی (م 1014 ق) گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست و برخی از محدثان، آن را متواتر دانسته اند، زیرا در روایت احمد آمده است که سی نفر از صحابه که آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده بودند، در ایام خلافت علی(علیه السلام) بر آن شهادت دادند.»(18)

10- عبدالحق دهلوی (م 1052 ق)گفته است:
این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست . عده ای مانند ترمذی، نسائی و احمد آن را روایت کرده اند. طرق آن بسیار است. شانزده نفر صحابی آن را روایت کرده اند. در روایتی آمده است که سی نفر از صحابه آن را پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده و برای علی (علیه السلام)در زمان خلافتش شهادت دادند و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است و به سخن کسی که در صحت آن اشکال کرده، اعتنایی نمی شود.»(19)

11- شیخ محمود بن محمد شیخانی قادری در الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حدیث غدیر را  از احادیث صحیح دانسته است.(20)

12- ابو سعید زرقانی مالکی (م 1122 ق) در شرح المواهب ج7 ص13گفته است:
«طبرانی و دیگران، حدیث غدیر را با سند صحیح روایت کرده اند.»(21)

13- شهاب الدین حفظی شافعی، یکی از شعرای غدیر در قرن دوازدهم در ذخیرة المال فی شرح عقد جواهر اللآل گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست.»(22)

14- میرزا محمد بدخشی گفته است:
«این حدیث صحیح و مشهور است و جز انسان متعصب و جاحد که سخن او اعتباری ندارد، در صحت آن تردید نکرده است.»(23)

15- مولوی ولی الله لکهنوی گفته است:
«این حدیث صحیح است و طرق متعددی دارد و کسی که در صحت آن اشکال کرده به خطا رفته است.»(24)

16- ناصر الدین آلبانی(25)گفته است:«هر دو بخش حدیث غدیر(26) صحیح است، بلکه بخش اول آن متواتر است.»(27)

و این در حالی است که ابن تیمیه وهابی متعصب و ناصبی جمله (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) را کذب شمرده است.و چه بسا که دلیل آن منافات داشتن آن با رویکرد مشمئز کننده تکفیری اوست که با رویکرد حدیث گرایی او این تکفیر با اللهم وال من والاه منافات جدی دارد.

 منابع :

[1]ایشان ازشاگردان آیت الله العظمی سبحانی و اساتید بزرگ حوزه علمیه و از زبدگان در علم کلام و عقاید هستند که دارای آثارمتعددی درمباحث جدید و قدیم کلامی می باشند.
[2]روح المعانی، ج6 ص195
[3]البدایة والنهایة ج5 ص228،حوادث سال 10ق
[4]اسنی المطالب ص48،الغدیر ج1 ص550
[5]فیض الغدیر ج6 ص218، الغدیر ج1 ص552
[6]الغدیر ج1 ص561
[7]همان ج1 ص562
[8]همان ج1 ص566
[9]همان ج1 ص568
[10]همان ج1 ص562
[11]سنن ترمذی ج5 ص591 حدیث3713
[12]مشکل الآثار ج2 ص308
[13]الغدیر ج1 ص544
[14]المستدرک علی الصحیحین ج3 ص118-119
[15]البدایه و النهایه ج5 ص228 حوادث سال 10 هجری
[16]فتح الباری ج7 ص74
[17]الصواعق المحرقه  ص54
[18]المرقاه شرح المشکاه ج10 ص464 حدیث6091
[19]الغدیر ج1 ص558
[20]همان
[21]همان ص563
[22]همان 
[23]مفتاح النجاه فی مناقب آل العباء، باب 3، فصل14، ص44-45
[24]مرآه المومنین ص40 
[25]آلبانی یکی از بزرگان علما و محدثین وهابیت است که وهابیون درباره او تعبیرات غلو آمیزی دارند تعبیراتی مانند: داناترین شخص روی زمین به سنت، محدث عصر، امام دعوت، بخاری دوران و..بن باز در باره او میگوید:من در زیر گنبد فلک در این عصر داناتر از شیخ ناصر در علم حدیث نمی دانم.
[26]مقصود جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» است.
[27]سلسله الأحادیث الصحیحه ج6 ص1202 حدیث 2982

  • hoda velayat

شیعه شدن علامه احمد امین انطاکی

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۲۴ ب.ظ

 

#علامه محقق احمد امین انطاکی، فارغ التحصیل دانشگاه #الازهر مصر، از افرادی است که پس از طی مراحل علمی، به مذهب #تشیع گرویده است.

این مرد بزرگ در قریه‌ای به نام «عنصو» نزدیک انطاکیه (ترکیه) در سال ۱۳۱۱ هجری قمری متولد شد.
در مقدمه کتاب خود، «فی طریقی الی التشیع»[۱] می‌نویسد: علت گرایشم به تشیع، فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که با توجه به آگاهی به تمام مذاهب اسلامی فرمود:

«مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛

مثل اهل بیت من در میان شما، همانند کشتی نوح است، کسی که سوار آن شد نجات یافت و کسی که مخالفت از آن کرد، غرق شد.» [۲]
دیدم اگر پیروی از #اهل بیت (علیهم‌السلام) کنم و احکام دینم را از آن‌ها اخذ کنم، شکی نیست که نجات می‌‌یابم و اگر آن‌ها را ترک کنم و احکام دینم را از غیر آن‌ها بگیرم شکی نیست که از گمراهان خواهم بود. علامه احمد انطاکی پس از احراز گواهینامه مقامات عالیه از رئیس دانشگاه الازهر در سن چهل و چند سالگی با برادر ارجمندش علامه محمد فرعی امین انطاکی به مذهب تشیع گرویدند.

ایشان پس از خروج از دانشگاه الازهر، به سوریه آمد و آنجا را محل سکونت خود قرار داد. پیش از آنکه اظهار تشیع کند، در شهر «حلب» رهبر روحانی و مدرس بود، وقتی حکومت از گرایش او به تشیع اطلاع یافت، حقوق ماهیانه‌اش را قطع کرد، ولی خداوند به چندین برابر آن حقوق به او از خزانه رزقش، لطف فرمود. آری همیشه باطل‌گرایان در خسران هستند، و سپاس مخصوص خدای مهربان است و عاقبت نیک ویژه پرهیزکاران.

او در مقدمه کتاب خود (فی طریقی الی التشیع، ص ۱۶) می‌گوید: من و برادرم «محمد مرعی امین» همواره درباره مذاهب بحث می‌‌کردیم، و در بحث‌های عقاید و مذاهب می‌اندیشیدیم، و از اختلافات بین مذاهب چهارگانه اهل تسنن در تعجب بودیم. در دریای حیرت به سر می‌بردیم تا آن موقعی که به «حلب» (یکی از شهرهای سوریه) آمدیم. در مسافرخانه حلب، شخصی به نام «عبدالقادر» که کتاب المراجعات تألیف علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین را همراه داشت به ما ارائه داد.

برادرم پس از مطالعه آن کتاب و بررسی استدلال‌ها و مناظرات آن، کتاب را به من داد و گفت: این کتاب را از من بگیر و بخوان و در آن بیندیش و تعجب کن! گفتم: کتاب را از من دور کن، من نیازی به آن ندارم. من از مذهب تشیع و آنچه مربوط به آن است کراهت دارم، زیرا آن‌ها را می‌شناسم.

برادرم گفت: این کتاب را بگیر و مطالعه کن، ولی عمل به آن نکن! مطالعه کتاب چه ضرری به تو می‌زند؟ کتاب را گرفتم و با کمال شگفتی صفحات آن را می‌خواندم و مطالب مستدل آن برایم بزرگ می‌نمود. درباره این کتاب و محتوای آن و مناظره‌های مؤلف معظم آن با رئیس دانشگاه الازهر «شیخ سلیم البشری» که در آن کتاب آمده بود با کمال دقت فکر می‌کردم، شیخ از هر مسئله‌ای می پرسید؛ مؤلف جوابی قانع کننده به او می‌داد، به همین ترتیب کتاب را تا آخر مطالعه کردم. (علامت رمزی مؤلف کتاب «ش» اشاره به شیعه بود و علامت رمزی رئیس الازهر «س»، به حساب سنی بود).

در این بررسی، به گفتار این دو مرد علم دقت می‌کردم. بلاغت و درایت و استدلال‌های این کتاب مرا در شگفتی ژرفی فرو برد، ملاحظه کردم که پاسخ‌های مؤلف کتاب مطابق حق است، در نزد من کوچک‌ترین شبهه‌ای در حقانیت گفتار مؤلف باقی نماند. رئیس «الازهر» جز تسلیم در برابر جواب‌های استاد شرف‌الدین راهی نداشت.

با برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می‌کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می‌داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می‌پرداختیم و می‌دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می‌داد و من خود را سنی و به مباحثه می‌پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می‌دانستیم، به همین روش با برادرم همواره بحث داشتیم.

وقتی که برادرم شیعه می‌شد، از من دلیل بر صحت تمسک به یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن می‌خواست، من چیزی از دلیل را پیش خود نمی‌دیدم، برادرم می‌گفت: دلیلت بر تعبد به مذهب شافعی چیست؟ آیا آیه‌ای از قرآن یا روایتی داری؟ من نه آیه‌ای و نه روایتی داشتم که به آن بر صحت تمسک خود به یکی از مذاهب اهل تسنن استدلال کنم.

می‌گفتم: اجماع داریم. می‌گفت: اجماعی در کار نیست، وجود اجماع، محال است، زیرا طرفداران مذاهب، در هر یک از مذاهب که کدام حق است اختلاف دارند، بنابراین چگونه اجماع در این موارد تحقق می‌یابد؟

من از او برای صحت مذهب جعفری مطالبه دلیل می‌کردم، و می‌گفتم: چه آیه یا روایتی بر صحت این مذهب داری؟ می‌گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:

«مثل اهل بیتی کسفینه نوح، من رکبها نجی، و من تخلف عنها غرق»

نیز فرمود:
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا لن یفترقا حتی یردا علی الحوض،، فانظروا کیف تخلفونی فیهما.»[3]

این حدیث بین شیعه و سنی متواتر و مشهور است.

سپس به آیاتی از قرآن استدلال می‌کرد که به اتفاق شیعه و سنی آن آیات مربوط به اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند.

مثلا خداوند در قرآن می‌فرماید:
«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى؛ بگو ای پیامبر! از شما مطالبه مزد نمی‌کنم مگر دوستی خویشاوندانم را. »[4]

و نیز می‌فرماید:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ جز این نیست که خداوند خواسته تا پلیدی و بدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»[5]

عقل و وجدانم مرا به تسلیم در برابر مذهب مستدل تشیع، الزام می‌کرد و اینک می‌گویم: برای من راهی نیست جز تمسک به این مذهب حق که مذهب اهل بیت(علیهم‌السلام) است.و اهل بیت هم به آنچه در بیت (خانه) هست بیشتر از دیگران اطلاع دارد. به همین ترتیب،‌ناگزیر به انتخاب این رأی شدیم که حق با مذهب تشیع است، از این رو مذهب جعفری را عهده گرفتیم، و دیگر غیر از آن راه دیگری برای ما باقی نمانده بود،‌همان گونه که «کمیت اسدی» شاعر معروف تشیع می‌گوید:

«ومالی الا آل احمد شیعة و مالی الا مذهب الحق مذهب»

برای من نیست جز پیروی از آل محمد(صلی الله علیه و آله). برای من جز مذهب حق، مذهبی نیست.»

[۱] - چاپ بیروت، سال ۱۹۶۶ میلادی.
[۲] - مستدرک الی الصحیحین: ج ۳، ص ۱۵۰ و مدارک دیگر.
[3] - صحیح ترمذی: ج ۵، ص ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸ و مدارک دیگر.
[4] - سوره شوری، آیه ۷۳.
[5] - سوره ا حزاب، آیه ۳۳.
  • hoda velayat

حدیث منزلت دارای چه مضامینی است؟

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ

پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در حدیثی که نزد علمای اسلام به حدیث منزلت معروف است از جمله براهین برتری علی بن ابی‌طالب بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت او شمرده می‌شود.

ایشان به مناسبت‌های مختلف امیرالمومنین(ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده است.


پیامبر اکرم(ص) در لحظه لحظه زندگانی پر خیر و برکت و سراسر درسش به تمامی مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان شأن و جایگاه امیرالمومنین(ع) را تبین کرد.

کتب شیعه و سنی نقل شده و به "حدیث منزلت" مشهور است فرموده اند: « یا علی! انتَ منّی بِمَنزَلةَ هارون مِن موسی ألا إنّه لا نبیَّ بعدی(1)»« ای علی تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز این‌که بعد از من پیغمبری نخواهد بود»

این حدیث  دارای مضامینی است که می توان آنرا یکی از محل های اعلام عمومی ولایت امیر المومنین(ع) نام برد. 

اما نسبت جناب هارون(ع) به حضرت موسی(ع) چه بود؟

برای پی بردن به این امر به آیات سوره "طه"مراجعه می نماییم . اذْهَبْ إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏  . . .  وَ اجْعَل لىّ‏ِ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ * هارون أَخِى * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى [آیات 29 تا 32 : و یاورى از خاندان من براى من قرار ده ، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محکم کن. و در کار من شریکش گردان]

در آیه 29 حضرت موسی(ع) در ادامه درخواست هایشان موضع جدیدی را مطرح می کنند . ایشان برای خود درخواست وزیری می کنند . اما نکته سخن ایشان دراینجاست که جعل وزیر صرفاَ کار خداست وحتی حضرت موسی(ع) هم فقط در درخواست خود از خداوند می خواهد که این وزیر از نزدیکانش باشد .

در آیه 30 خود حضرت موسی(ع) ، برادرشان جناب هارون(ع)  را پیشنهاد می کنند . و این چه خوب یادآور است عشیره عقربین را که پیامبر فرمودند:إن هذا اخی و وصی و...  

درآیه31 حضرت موسی(ع) اعلام میکنند که جناب هارون(ع) برایشان پشتگرمی اند و این شاید همان پشت گرمی لیلة المبیت و بدر و احد و... است.

اما به مهمترین نکته در آیه 32 اشاره شده است و آن هم این نکته است که حضرت موسی علیه السلام جناب هارون(ع) را به عنوان شریک خود در امر رسالت مطرح می نمایند . اگر این درخواست حضرت موسی(ع) پذیرفته شود بدین معناست که جناب هارون علیه السلام نیزبه اندازه حضرت موسی(ع) در امر رسالت شریک می گردد و دیگر تفاوتی در باره مسئولیتشان نیست و حتی پس از مرگ یکی ،دیگر نباید به دنبال جانشینی برای او گشت زیرا هردو آنها باهم و به صورت موازی مشغول پیشبرد اهدافشانند.


اما پاسخ خدا به این درخواست ها چیست؟

قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَامُوسىَ‏  [سوره طه ، آیه 36 : گفت: اى موسى، هر چه خواستى به تو داده شد] و این گونه خداوند در خواست های حضرت موسیر را بی هیچ کم و کاست اجابت نمود. وحتی بار دیگر خداوند اولین فرمان نبوت را به حضرت موسی علیه السلام ولی اینبار به صورت مثنی ابلاغ نمود.

اذْهَبَا إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏ ، فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یخَشىَ‏ ، قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخَافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى‏ ، قَالَ لَا تخَافَا  إِنَّنىِ مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى‏  [سوره طه ، آیات 43 تا 46] « به سوى فرعون بروید که او طغیان کرده است. با او به نرمى سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد. گفتند: اى پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدى کند یا طغیان از حد بگذراند. گفت: مترسید. من با شما هستم. مى ‏شنوم و مى ‏بینم.»

و خداوند در نهایت در آیه 47 چنین می فرماید :  فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّک [ما رسولان پروردگار توایم‏] پس به طور کلی نسبت جناب هارون علیه السلام به حضرت موسی(ع) چنین است :وزیری تعیین شده از طرف خدا (جعل وزیر کار خداست) هارون(ع) برادر حضرت موسی (ع)  پشت حضرت موسی علیه السلام به او گرم است هارون(ع) با حضرت موسی(ع) در انجام ماموریت الهی شریک است .

 

 

پی نوشت :

1_(بحار الانوار ج21ص237/ج22ص386/ج28ص279/ج39ص20/ج37ص273و276و278و280و286/  الاحتجاج ج2ص260 / اعلام الوری ص 167 / امالی طوسی ص 556 / رجال کشی 20 / شرح نهج البلا ابن ابی الحدید ج9ص27 / کتاب سلیم 596 / کمال الدین ج1 ص25 / کنز الفوائد ج2 ص168 / معانی الاخبار ص74 / مناقب ابن شهر آشوب ج1ص227 / تفسیرالامامص560 / تاویل الآیات ص225 / بشاره المصطفی ص147)


  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(10)

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲ ق.ظ

#آیه بینه در شأن علی علیه السلام

"افمن کان علی بینه من ربه و یتلوه شاهد منه...(هود 17)

"آیا کسیکه (رسول خدا صلی الله علیه و آله برای صحت گفتار خود) حجتی (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهی از خود او باشد...).

در این آیه نیز مفسرین و مورخین شیعه و سنی نوشته اند که منظور از شاهد و گواهی از خود پیغمبر ،علی علیه السلام است که در کتابهای:

تفسیر ابوالفتوح رازی و ینابیع الموده ص99 به آن اشاره شده است.


ابراهیم بن محمد حمیونی در این کتاب فرائدالسمطین از ابن عباس نقل میکند که این  آیه در شأن علی علیه السلام است و احدی با او در آن شریک نیست و خوارزمی هم در مناقب خود می نویسد که عمروعاص در نامه ای که به معاویه نوشته بود اشاره به آیاتی در شأن علی علیه السلام کرده یود که از جمله آنها آیه مزبور بوده  است.(غایه المرام باب 128)

حاکم حسکانی عالم اهل تسنن درکتاب شواهد التنزیل (شواهد التنزیل 1/363.) نقل می‌کند:

روزی علی در بالای منبر درکوفه برای ما سخنرانی می‌کرد ابن الکواء برخاسته از او پرسید:

ای علی آیا آیه ای در مورد تو نازل شده که مخصوص تو باشد و کسی باتو در آن شریک نباشد؟  علی (علیه السلام) فرمود: آری آیا آیه «افمن کان علی بینه من ربه و یتلوه شاهد منه»را نخوانده ای؟ پس پیامبر صلوات الله علیه و آله «علی بینه من ربه» بود (یعنی دلیلی روشن از جانب خداوند داشت) و من «شاهدمنه» هستم (یعنی گواهی دهنده ای که وجودم از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و ‌آله می باشد.)

 و نیز حاکم حسکانی نقل کرده: ( شواهدالتنزیل 1/368.) علی (علیه السلام) فرمود: «... می توانم بنشینم و بین اهل تورات، به توراتشان، بین اهل انجیل مطابق انجیل، بین اهل زبور به زبورشان و بین مسلمین بر طبق قرآن، قضاوتی کنم که بدرخشد و بدرگاه الهی بالا رود. به‌خدا قسم هیچ آیه ای در روز یا شب، یا کوه و دشت یا خشکی و دریا نازل نشده مگر آنکه زمان نزول و شأن نزولش را می‌دانم و هیچکس از قریش نیست که آیه ای درباره او نازل شده که او را به سوی جهنم یا بهشت می راند». یک نفر پرسید ای امیرمؤمنان در مورد شما چه آیه ای نازل شده؟ فرمود: «افمن کان علی بینه من ربه و یتلوه شاهد منه» پس محمد (صلوات الله علیه و آله ) از طرف خداوند بینه دارد و «انا الشاهد اتلو اثاره» یعنی من شهادت دهنده ای هستم که دنباله روی ایشان هستم.

  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(9)

hoda velayat | سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

آیه #اطاعت

" یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم"(نساء 59)

"ای مومنین! خدا و رسول او صاحبان امر از خودتان  را اطاعت کنید."



شیخ سلیمان بلخی و دیگران نوشته اند که این آیه درباره امیر المومنین نازل شده و منظور از #ولی امر ائمه علیهم السلام از اهل بیتند.

این مطلب در کتابهایی از جمله موارد زیر نیز آمده است:

ینابیع الموده ص114

شواهدالتنزیل ج1 ص 149

غایه المرام باب 58

بعضی از اهل سنت ،هر رییس و زعیمی را که نسبت بمسلمین ریاست داشته باشد #اولوالامر گویند و اطاعت او را بموجب این آیه واجب می دانند ولی این قول به هیچوجه صحیح نمی باشد زیرا در اینصورت باید اطاعت معاویه و یزید و عبدالملک و...که ستمگر و فاسق بودند بر مردم واجب باشد در صورتیکه آیات دیگری هست که خداوند از اطاعت چنین اشخاصی نهی فرموده است چنانکه می فرماید:

ولا تطیعوا امر المسرفین ،الذین یفسدون فی الارض ولا یصلحون :امر اسراف کنندگان را که در روی زمین فساد نموده و اصلاح نمی کنند اطاعت نکنید."(شعراء 151-152)


بنابر این این اطاعت آن اولوا الامری واجب است که پاک و معصوم بوده و دستورات وی همان اوامر و نواهی خدا و پیغمبر باشد و چنین کسانی جز علی (علیه السلام ) و یازده فرزندش که جانشین پیغمبر اکرم اند کس دیگری نمی باشد چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:" انا و علی والحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون":" یعنی من و علی و حسن وحسین و نه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم.

(ینابیع الموده ، ص 445)



  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(8)

hoda velayat | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ

ولایت امام علی علیه السلام- کمال دین و اتمام نعمت


"#الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"(مائده 4)

"امروز دین شما را به حد #کمال رسانیدم و بر شما #نعمت خود را تکمیل نمودم،و اسلام را بعنوان آیین (جاودان)برای شما پذیرفتم"



 ابوسعید خدری و نطنزی  در خصایص می گویند: وقتی این آیه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد،حضرت صلی الله علیه وآله فرمودند:"الله اکبر بر تکمیل شدن دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند  از رسالت من و #ولایت #علی بعد از من" 


خوارزمی حنفی با سند متصل از ابو سعید خدری روایت کرده که او می گوید :پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به غدیر خم فراخواند و دستور داد زیر درختان را تمیز کنند وآن روز پنج شنبه بود آنگاه مردم را به سوی علی فراخواند و بازوی علی را گرفت و بلند کرد به گونه ای که مردم سفیدی زیر بازوی او را دیدند و از هم جدا نشدندتا این آیه نازل شد(الیوم اکملت لکم ...)در اینجا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :الله اکبر برکامل شدن دین وتمامیت نعمت و رضای پروردگار با رسالت من و ولایت علی!سپس فرمود:خداوندا دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بداردو کمک کن کسی را که او را کمک می کند وخوار کن کسی را که او را خوار می کند.

منابع این مطلب از اهل سنت :

المناقب خوارزمی 1/117،

تذکره الخواص سبط بن الجوزی حنفی:30 ط الحیدریه و ص18ط آخر کتاب

مائه منقبه ابن شاذان 25 و نظیره فی کنزالعمال(2)15/127 


همچنین خطیب بغدادی با سند معتبر در تاریخ خود(تاریخ بغدادللخطیب البغدادی ج3 ص 4980 ذکر من اسمه خالد،

و الدر المنثور فی تفسیر القران لجلال الدین السیوطی الشافعی،ج2،ص 259 ط 1 بمصر)

از ابوهریره نقل کرده است: هرکس روز هجدهم ذیحجه را روزه بدارد خداوند برای او روزه شصت ماه را می نویسد وآن روز روز غدیر خم است.

هنگامی که پیامبر دست علی را گرفت و گفت:آیا من ولیّ مومنان نیستم؟ گفتند : آری ای رسول خدا ! پس گفت هر کس من مولای اویم علی مولای اوست.پس عمر بن خطاب گفت:"به به تو را ای پسر ابی طالب ،امروز مولای من و مولای هر مومنی شدی!در اینجا خداوند این آیه را نازل کرد"الیوم اکملت ..."


یکی از شبهاتی که وهابیت وارد می کند اینست که می گویند:اگر شیعه بر این عقیده است که ولایت  علی در غدیر آمده است و یا این که آیه ابلاغ و اکمال مربوط به این قضیه است و حدیث شریف"من کنت مولاه فعلی مولاه" در این زمینه است،این دلالت می کند که قبلا بحث ولایت حضرت امیر مطرح نبوده است و معرفی حضرت در روز غدیر  با روایات مربوط به معرفی ایشان به عنوان وصی پیامبر صلی الله علیه و آله درمقاطع زمانی پیشین منافات دارد...

پاسخ

در پاسخ به این باید گفت از دیدگاه شیعه ولایت امیرالمومنین در همان روز اول اعلان رسالت نبی اکرم بعد از نزول آیه شریفه انذار که می فرماید:"و أنذر عشیرتک الاقربین " سوره شعراء آیه 214، در آن مجمع 40 نفره قریش معرفی شد و درمناسبت های مختلف ،حدیث منزلت و حدیث وصایت ،حدیث ولایت،حدیث امامت و دیگر احادیث مفصل مطرح شده است؛ولی در غدیر چون یک همایش بزرگی است که بنا به نقل ابن جوزی که حداقل 124 هزار جمعیت در آنجا جمع است،این ماجرا بصورت یک اعلان عمومی و رسمی صورت گرفت  که نه تنها منافاتی با اعلانهای قبل ندارد بلکه در تایید آنهاست.

اگر در گذشته در یک جمع 40 نفره یا 100 نفره و یا 500 نفره مطرح شده بود ،شاید این قضیه کتمان شود یا دستخوش فراموشی شود یا بگویند: نظر نبی اکرم شاید عوض شده است و  یا یک حدیثی جعل کنند که این اوایل بعثت بوده است و بعد پیغمبر پشیمان شده است.

نبی مکرم برای محکم کردن قضیه و بستن راه گریز  و اتمام حجت و رساندن  به گوش همه تا این که کسی ادعا نکند که من نشنیده ام،در غدیر خم در مجمع حداکثر 124 هزار نفری یا حداقل 90 هزار نفری ،ولایت و امامت امیرالمومنین سلام الله علیه را مطرح میکند تا فردای قیامت عذری برای کسی وجود نداشته باشد یا به تعبیر  صدیقه طاهره سلام الله علیها که می فرماید:

(و هل ترک أبی یوم غدیر خم لاحد عذرا.)" آیا پدرم در غدیر خم برای کسی جای عذر و گریزی گذاشت؟(الخصال،الشیخ الصدوق،ص 173)





  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(7)

hoda velayat | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ

جریان انتصاب رسمی امام #علی علیه السلام برخلافت و #ولایت پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)



"یا ایها الرسول #بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت ما رسالتک والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین"(مائده 67)

"ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را کاملا (به مردم ) ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالت خود را انجام نداده ای ،و خداوند تو را از (خطرات )مردم نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند."




از ابن عباس در مورد این آیه شریفه روایت شد که گفت،در مورد علی (علیه السلام)نازل شد.(خداوند در آیه) به پیامبرش فرمان دادکه در مورد علی(علیه السلام)تبلیغ نماید.(ولایت)علی علیه السلام را ابلاغ کند.پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود:
هرکس که من آقا و مولایش هستم ،پس علی آقا و مولای اوست،خداوندا؛دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکسی با او دشمنی می کند.

1-سیوطی:تفسیر الدرالمنثور،ج2،ص327،ذیل آیه شریفه

2- فخر رازی:تفسیر الکبیر ،ج3،ص636 ذیل آیه شریفه

3- ابن ابی حاتم :تفسیر، ج ۴ ص ۱۱۴۲ ،ذیل آیه شریفه.

4-تفسیر الطبری، ج 6 ص307

5-فتح القدیر ، ج 2 ص 60
  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(6)

hoda velayat | شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۷ ب.ظ

در روز قیامت خداوند از ولایت علی علیه السلام سوال خواهد کرد.


"وقفوهم انّهم مسئولون" (صافات24 ) 

"در روز قیامت خداوند به ملائک فرمان می دهد که آنها یعنی مردمان کفر پیشه و گمراه را متوقف  سازید که در کارشان سخت مسئول هستند و باید مورد بازپرسی قرار بگیرند."

طبق نقل مفسرین شیعه و سنی،آیه شریفه فوق درباره ولایت علی علیه السلام- بوده و در روز قیامت از ولایت آن حضرت سوال خواهد شد.


روایات متعددی جهت تأیید این مطلب از طریق اهل سنت نقل شده است که ذیلا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:


1- از ابی سعید خدری روایت شده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله در تفسیر این آیه شریفه" وقفوهم انهم مسئولون" می فرمود:از ولایت علی بن ابی طالب،سوال می شود.

2- از ابو اسحاق روایت شده که او در مورد تفسیر این آیه شریفه" وقفوهم انهم مسئولون" گفت:یعنی از ولایت علی بن ابی طالب-(پرسیده می شود).

به درستی که کسی حق عبور از صراط را ندارد مگر آنکه در دستش برات ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) باشد.



در روز قیامت از نعمت ولایت علی علیه السلام سوال خواهد شد.


"ثم لتسألن یومئذ عن النعیم"(تکاثر 8)

سپس در همان روز است که از نعمت پرسیده خواهد شد."


از امام جعفر بن محمدالصادق علیه السلام روایت شده که در مورد آیه فوق فرمود:مرادازنعمتی که در قیامت از آن سوال می شود،ولایت علی بن أبی طالب (علیه السلام ) است.


کتابهای زیر از اهل سنت این حدیث را نقل کرده اند:

1- حافظ ابی نعیم درکتاب ما نزل من القران فی علی علیه السلام(ذیل آیه شریفه)

2- حافظ الحسکانی،شواهد التنزیل،ج2،ص368



  • hoda velayat

علی و غدیر خم به روایت اهل تسنن(5)

hoda velayat | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۴ ب.ظ

پس معلوم می شود که این حدیث "من کنت مولاه" فقط مخصوص عید غدیر نیست...


در ادامه آیه 55 مائده...


انّما ولیّکم الله ورسوله  والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ویوتون الزکاه و هم راکعون"

"همانا #ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند؛همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال #رکوع نماز ،زکات می پردازند،می باشند."

نکته جالب و مهم  از نظر شیعه در اینجاست که مرحوم شیخ طوسی می گوید: این آیه قوی ترین دلیل شیعه بر امامت حضرت امیر سلام الله است که 18 نفر از صحابه و مشاهیر تابعین نقل کرده اند.

و 63 نفر از حفاظ و اعلام در کتب خود این قضیه را آمرده اند.

طبرانی که متوفای 360 است از زید بن حسن از جدش از عمار این روایت رااینچنین نقل می کند که امیرالمومنین سلام الله علیه در حال رکوع مشغول خواندن نماز مستحبی بود و انگشترش را از دستش درآورد و به سائل داد و این قضیه به نبی مکرم خبر داده شدو بر نبی مکرم این آیه نازل شد:(مائده،55) بعد از اینکه این  آیه نازل شد و پیامبر اکرم آنرا بر مردم قرائت کرد،

فرمودند:هرکه من مولای اویم علی مولای اوست.

"فقرأها رسول الله صلی الله علیه وسلم ثم قال من کنت مولاه فعلی مولاه"


منابع زیر از اهل سنت این ماجرا را نوشته اند:

1- المعجم الاوسط،ج،6ص218

2-مناقب علی بن ابی طالب (ع) و مانزل من القرآن فی علی (ع)،احمدبن موسی ابن مردویه الاصفهانی،ص235

3- تخریج الاحادیث و الاثار،الزیلعی،ج1ص410

4- الدرالمنثور فی تفسیر بالمأثور،جلال الدین السیوطی،ج2،ص293


پس معلوم می شود که این حدیث "من کنت مولاه" فقط مخصوص عید غدیر نیست.

در چند جا نبی مکرم"من کنت مولاه فعلی مولاه" را فرموده اندو این شبهه که گفته میشود پیامبر در جواب شکایت لشکر یمن از عدالت و سختگیری علی علیه السلام این عبارت را در روز غدیر برای اولین بار فرموده اند ،پاسخ داده می شود.

حتی "آلوسی" که از وهابیون و سلفی ها است و زبان و قلم تندی نسبت به شیعه دارد می گوید:

"ان هذه الایه نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه"(این آیه در شأن علی (ع) وارد شده است.):روخ المعانی ،ج6،ص197


تنها کسی از مفسرین اهل سنت که به تفسیر این آیه اشکال گرفته است،"ابن تیمیه" است که گفته است:

"أما أهل العلمالکبار أهل التفسیر مثل تفسیر محمدبن جریر الطبری و بقی بن مخلد و ابن أبی حاتم و ابن المنذر و عبدالرحمن بن ابراهیم دحیم و أمثالهم فلم یذکروا فیها مثل هذه المضوعات"

(این مطالب که در این آیه در حق علی نازل شده باشد،در تفسیر ابن جریر طبری و ابن حاتم (وبرخی دیگر از تفاسیر )نیامده است.):

منهاج السنه النبویه،ج7،ص13


در پاسخ، ما از منابع اهل سنت ،روایت طبری و ابن حاتم را با سند صحیح نقل می کنیم تا معلوم شود که صحبت ابن تیمیه دروغی بیش نیست:

ابن ابی حاتم در تقسیرش از ابی سعید اشج از فضل بن دکین از ابو نعیم احول از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل نقل  می کند:

"تصدق علی بخاتمه و هو راکع فنزلت انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون"

تفسیر ابن أبی حاتم،ج4،ص1162


از سویی دیگر،خود ابن تیمیه نسبت به ابن ابی حاتم می گوید:از علمای بزرگی است که لسان صدق دارد و تفسیرش متضمن روایات قابل اعتماد است.

تقریبا تمام  علما و محدثان متاخر اهل سنت به ابن ابی حاتم نسبت "ثقه" یعنی کسی که نقلهایش  صحیح و مورد اعتماد است ،داده اند.

همچنین،ابن جریر طبری نیز در تفسیر خود از عتبه بن ابی حکیم نیز نقل می کند که منظور آیه فوق علی بن ابیطالب است.(تفسیر الطبری،ج6،ص288)


این نشان می دهد که تفسیر ابن ابی حاتم و طبری تصریح شده که آیه ولایت در حق امیرالمومنین علیه السلام نازل شده است و قابل انکار نیست


علمای اهل سنت با اینکه به نزول این آیه درباره ولایت علی علیه السلام اقرار دارند اما بعضی از آنها مانند ابن حجر و غیره در اینجا طفره رفته اند و می گویند کلمه"ولی" در اینجا بمعنی دوست و ناصر است نه بمعنی "اولی بتصرف" در صورتیکه از ظاهر کلام کاملا معلوم است که ولی بمعنی زعیم  و صاحب اختیار است،زیرا آیه شریفه با "انما" که کلمه انحصار است ،شروع شده است،یعنی صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و کسی است که در حال رکوع صدقه داده است. اگر ولی بمعنی دوست باشد انحصار آن بخدا و رسول و شخص راکعی که صدقه داده است بی معنا و دور از منطق خواهد بودچون در اینصورت مومنین جز خدا و رسول او و علی علیه السلام دوست دیگری نخواهند داشت در حالی که مومنین همه دوست و ناصر یکدیگرند و دوستی چیزی نیست که خداوند آنرا در انحصار خود واولیائش قرار دهد.


ادامه دارد...

  • hoda velayat

خداوند در قرآن کریم  به مومنان دستور داده تا از دشنام دادن به آنچه که در نزد غیر مسلمانان محترم است پرهیز شود و در این باره در آیه" 108 انعام "،می فرماید:

 « وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ( شما مومنان به آنان که غیر خدا را می ‏خوانند دشنام ندهید تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام گویند، ما بدین‌سان براى هر امتى عمل‌شان را بیاراستیم و عاقبت بازگشت آنان به سوى پروردگارشان است، و او از اعمالى که مى‏کرده‏اند خبرشان می ‏دهد.)

با اینکه مدتی است شبکه های وهابی با ظاهرسازی سعی دارند خود را دوستدار و مدافع ائمه معصومین(ع) نشان دهند ولی هراز چند گاهی  از ظاهر سازی عاجز مانده و از طینت پلید خود که سرشار از حقدوکینه نسبت به ائمه معصومین(ع) اجمعین می باشد،پرده  برمی دارند.

درآخرین توهینی که اخیرا توسط  ابراهیم کیانی مجری یکی از شبکه های وهابی در واکنش به تماس تلفنی یک ناشناس بود این مجری در نهایت بی شرمی به ساحت مقدس سیدالشهدا توهینی کرد که قلم از بازگو کردن آن خجل و شرمسار است.


لازم است در این خصوص به بیان چند نکته اشاره شود:

1- با استناد به آیه شریفه و فتوای مراجع شیعه ،دشنام به مقدسات اهل سنت جایز نبوده و علاوه بر اینکه بهانه دست دشمنان می دهد اثرات بدی نیز بجا می گذارد.

2- پر واضح است ادعایی که اخیرا شبکه های وهابی مبنی بر اینکه مدافع اهل بیت پیامبر و حضرت علی و امام حسن وامام حسین(ع) هستند پوچ بوده و تبلیغات رسانه ایی بیش، برای عوام فریبی نیست .

3- شیعه، وهابیت را از اهل سنت تمییز داده و آنقدر دلیل و استدلال منطقی و محکم برای اثبات حقانیت خود و بیان مظلومیت معصومین در دست دارد که نیازی به فحش وناسزا گفتن نداشته و افرادی که چنین شیوه و روشی را در پیش می گیرند قطعا فقط در حرف شیعه بوده و سنخیتی با شیعیان ائمه معصومین(ع) اجمعین ندارند.

به هر حال وهابیت تکفیری با استفاده از این حربه تلاش دارد بین شیعه و اهل سنت شکاف ایجاد کرده و نهایت بهره برداری خود را با ایجاد تفرقه و دشمنی به سرانجام برساند و آگاهی مسلمانان در برابر این گونه حربه های وهابیت که دست نشاندگان استکبار هستند نقشه شوم آنها را خنثی می کند.

 نظر مقام معظم رهبری در مورد توهین به مقدسات :

اینجانب همچون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امت اسلامی بار دیگر اعلام می‌کنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلافات میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هریک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام، و حرام شرعی است.


  • hoda velayat