هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وهابیت» ثبت شده است

پاسخ عجیب مبلغ مشهور در مورد رسوایی پسرانش

hoda velayat | يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷ ق.ظ

 کابران شبکه‌های اجتماعی در اینترنت این روزها ویدیوی "عدنان العرعور" مفتی سلفی تکفیری را به اشتراک می گذارند که به سئوال چالش آمیز "داوود الشریان" نویسنده  و مجری مشهور عربستانی پاسخ می دهد. الشریان اخیرا از اقدام العرعور و دیگر مبلغان وهابی در تشویق جوانان برای جنگ در سوریه انتقاد می کند و از آنها می پرسد که چرا فرزندانشان را برای جنگ به سوریه نمی‌فرستند.
 


الشریان در صحفه "توییتر" خود نوشت: عدنان العرعور و فرزندانش در حال تجارت هستند و تحت عنوان جهاد در سوریه کمک جمع آوری می‌کنند و درخانه‌های خود به خواب ناز می‌روند و جوانان ما در درگیری گروه‌ها (گروه‌های مسلح) کشته می‌شوند.
 
وی افزود: چرا عدنان العرعور و فرزندانش به سوریه نمی‌روند و آنجا فعالیت نمی‌کنند؛ و چه کسی به العرعور اجازه داده که در سرزمین ما فعالیت کند، و چه کسی این کار او را تسهیل کرده است؟


عدنان العرعور هم در پاسخ به سخنان الشریان که گفته بود چرا فرزندانش را به جنگ درسوریه نمی فرستد مدعی شد که فرزندانش از و تبعیت نمی کنند و به جای گوش دادن به حرفهایش به پاریس رفته اند .
 
العرعور در برنامه‌ای تلویزیونی مدعی شد که فرزندانش در امور نجات مجروحان در کنارش هستند.
 
این مبلغ تفکیری وهابی خاطرنشان کرد که فرزندانش در موضوع جهاد از او اطاعت نمی کنند و گفته اند که یا مانند خودش در رسانه کار می کنند و یا در امور امدادگری و نجات فعال می شوند یا اینکه به پاریس می روند. !!
 

العرعور در صحفه توییتر خود شماره حسابی را تحت عنوان "کمک به مردم سوریه" اعلام کرده است و برای برخی این سوال پیش آمده است که چه کسی بر این حساب ها نظارت دارد و چه کسی به العرعور اجازه جمع آوری این پول ها را داده است؟
 
درگیری و برخورد بین مبلغان به اصطلاح "جهاد" در سوریه و در صدر آنها سلمان العوده و محمد العریفی از یک سو با داوود الشریان کاربران عربستان وعرب را به خود مشغول کرده است بویژه که این برخورد وارد مرحله جدیدی شده است به گونه ای که شماری از کاربران بر لزوم افزایش برنامه های رسانه ای برای برملا کردن ماهیت مبلغان فتنه و آگاه سازی جوانان سعودی فریب خورده تاکید می کنند.
 
به نوشته پایگاه العرب آنلاین، برخی از کاربران نوشتند: دولت ما باید افرادی که خود را مبلغ می نامند مهار کند. فرزندان البریک و القرضاوی و العواجی کجا هستند؟ خون برادران ما مثل آب شده است. چرا العریفی به سرزمین جهاد نمی رود؛ او که جوان است و چرا البریک نمی رود؟ پیامبر ما اولین کسی بود که به میادین جهاد می رفت اما جهاد اینها و خانواده هایشان در لندن و تایلند است.
 
یک عربستانی با اشاره به فریب جوانان این کشور در صفحه توییتر خود نوشت: برخی جوانان سعودی دار و ندار خود را برای سفر به سوریه می فروشند و وقتی به آنجا می رسد پیش روی خود باندهایی را می بینند که به نام جهاد با یکدیگر می جنگند. مبلغان فتنه چه زمانی ساکت می‌شوند؟
 
یکی دیگر از شهروندان عربستانی نوشت: جنگ در سوریه برخی مبلغان را ستاره کرده است که در آتش می دمند تا ستاره بودن آنها ادامه یابد. کی درس می گیریم؟
 
فر دیگری تأکید کرد: بعضی مبلغان سعودی درک می کنند آنچه در سوریه می گذرد فتنه ای است که به جنگ بین باندهای مسلح تبدیل شده است اما از بیان این مسأله خودداری می کنند زیرا می ترسند مقبولیت خود در بین طرفدارانشان را از دست بدهند.
 
الشریان در برنامه "الثامنه" (ساعت هشت) در شبکه ام بی سی محمد العریفی و سعد البریک و العواجی و سلمان العوده را به فریب جوانان و اعزام آنها به جنگ در سوریه متهم کرد.
 
این امر باعث شد که العوده از الشریان بخواهد از این گفته اش عذرخواهی کند وگرنه شکایت خواهد کرد.
 
العریفی و محسن العواجی و سعد البریک نیز با حمله به الشریان گفتند که سخنان الشریان توطئه طراحی شده علیه آنها است.
 
برخی از فعالان عربستانی گفتند: جهاد فقط برای آزاد سازی بیت المقدس و همچنین در راه میهن است. تقوای خدا پیشه کنید و از فتنه دوری گزینید زیرا عقل را زایل می کند و آتش و ویرانی به پا می کند.
 
یکی دیگر از کاربران نیز در صفحه توییتر خود نوشت که اگر العریفی یا العوده یا العواجی تصمیم بگیرند تا به سوریه بروند، یک میلیون درهم به آنها می دهد.
 
العالم

  • hoda velayat

تصاویر مبلغان سعودی و فرزندانشان جنجال آفرید

hoda velayat | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ

 

با ادامه گسترش اختلافات بین اعضای آل‌سعود به دلیل انزوای روز افزون این کشور در منطقه و جهان درنتیجه حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه؛ انتشار تصاویری از مبلغان "سعودی" به همراه فرزندانشان در اماکن تفریحی و خارج از این کشور، با وجود دعوت مستمر آنان از جوانان عربستانی برای جنگ در سوریه، جنجال بسیاری را در این کشور به راه انداخته است.

به گزارش  شبکه العالم، این تصاویر از طریق برنامه پر مخاطب "الثامنه" در شبکه سعودی "ام بی سی" منتشر شد. در این تصاویر مبلغان سعودی حامی جنگ در سوریه، در اماکن تفریحی به همراه فرزندان و نوه های خود در حال گذراندن اوقات فراغت هستند.
 
 
انتشار این تصاویر با موجی از اعتراضها در عربستان همراه شده است، به صورتیکه فعالان در شبکه‌های اجتماعی در ایننترنت تأکید کردند این مبلغان درحالیکه فرزندان مردم را تحت عنوان "جهاد" برای جنگ به خارج از این کشور می‌فرستند، به همراه فرزندانشان در حال خوشگذرانی و بهره مندی از لذتهای دنیوی هستند.
 
دکتر "عبدالعزیز الریس" مهمان برنامه "الثامنه" تأکید کرد، کسانی را که مردم را برای رفتن به سوریه جهت جنگیدن در این کشور تشویق می کنند، "مبلغان سیاسی" هستند. آنان مردم را فریب می‌دهند ولی همچنان این فرصت را برای خودشان باقی می گذارند تا در زمان مناسب مواضع خود را تغییر داده و بر ادعاهای قبلی خود سرپوش بگذارند.
وی تأکید کرد که باید بین علمای دین، و مبلغان سیاسی تفاوت قائل شد.
 
"محمد صنیتان" پژوهشگر مرکز سعودی "ساس" در مدینه، درباره جنجال به راه افتاده در عربستان، به شبکه سعودی "العربیه" گفت: با توجه به فعالیتهای رسانه‌ای این مبلغان و محرومیتی که جوانان (عربستانی) تحمل می‌کنند، فریب دادن آنان با تفکرات افراطی مأموریتی آسان است.
 
صنیتان تأکید کرد، این مبلغان به سفرای اخوانی‌ها ضد کشورشان تبدیل شده و به بخش آموزش ضربه زدند، و زندگی را بر مردم حرام کردند.
 
"محمد العمر" روزنامه نگار عربستانی نیز در همین برنامه اذعان کرد که از همان نسلی بود که تحت تأثیر مبلغان قرار گرفت.
 
وی تأکید کرد که تحولات فعلی (در عربستان) تسویه حساب مبلغان با کشور و همچنین تسویه حساب بین چهره‌های دینی این کشور است.
 
  • hoda velayat

مراکز تربیت وهابی در عربستان

hoda velayat | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۶ ب.ظ

 

 نمایان شدن جریانات تروریستی و تکفیری در سطح جهان عرب و اسلام، پس از شکل‌گیری موج بیداری اسلامی در کنار فعالیت‌های تفرقه‌جویانه این گروه‌ها در ضمینه جنایات و کشتارهایی که در حق مردم منطقه انجام می‌دهند، باعث شده است تا نام این گروه‌ها بیش از پیش در رسانه‌ها و هم‌چنین محافل سیاسی مطرح شود.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

اما آنچه اهمیت دارد این است که تروریست‌های موجود و کسانی که در سطح کشورهای عربی و اسلامی، دست به اقداماتی جنایت‌کارانه می‌زنند، صرفا مجری و پیاده‌کننده اوامر و طرح‌های مفتی‌هایی هستند که با فتواهای غیر معمول خود، راه را برای این گونه فجایع می‌گشایند.

در همین زمینه؛ چندی پیش حضرت "آیت‌الله سبحانی"، مرجع تقلید شیعی، خبر از برگزاری کنفرانسی در عربستان با محوریت "تکفیر سایر مذاهب اسلامی" داده و گفته بود 

"طی این کنفرانس، 80 مقاله در موضوع تکفیر نوشته شده است".

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
ایشان ضمن ابراز نگرانی از روند موجود در مدارس دینی عربستان خاطر نشان کرده بودند "اگر عربستانی‌ها بخواهند ریشه تکفیر را نابود کنند، باید کتاب‌های درسی خود را بسوزانند".

اما این ابراز نگرانی قابل تامل، تقریبا همزمان شد با اظهارات جالب توجه "وائل عبداللطیف"، وزیر سابق عراقی که هشدار داده بود "در حال حاضر 280 مدرسه دینی در عربستان، در راستای تحریک به قتل شیعیان فعالیت می‌کنند".

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
وائل عبداللطیف، فعال سیاسی و عضو مجلس نواب عراق

موضوع زمانی نگران‌کننده می‌شود که رژیم آل سعود، در قبال فعالیت این حجم از مدارس دینی، هیچ موضعی اتخاذ نمی‌کند. 
 
وی همچنین تاکید کرده بود "در این مدارس، به جوانان القا می‌شود که کشتن شیعیان واجب است". 
 
گفتنی است؛ این سخنان عبداللطیف، در پی واکنش "نوری المالکی"، نخست وزیر دولت عراق، به اقدامات تروریستی در این کشور بود که گفته بود "این اقدامات تروریستی در عراق، در چارچوب تلاش‌های خطرناک یکی از کشورهای عربی همسایه، برای شعله‌ورتر کردن آتش فتنه مذهبی در منطقه شکل می‌گیرد".

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

با نگاهی به تحولات منطقه، به سختی می‌توان منظور مالکی از کشور  همسایه را متوجه نشد.

"عربستان سعودی" یکی از کشورهای منطقه و صاحب عظیم‌ترین ذخایر نفتی جهان، همسایه عرب عراق است که با سازمان‌دهی گسترده جریانات تروریستی در دو محور "نظری" و "عملی"، دست به بازی خطرناکی زده است.

ارتباط گروهک‌های تروریستی منطقه از عراق گرفته تا افغانستان، سوریه، مصر و حتی گروهک‌های تروریستی در چچن، با عربستان سعودی بر کسی پوشیده نیست، اما با نگاهی به تاریخ می‌توان دید که پیوند وهابیت با حکومت عربستان و خاندان آل سعود از ریشه‌های عمیق‌تری برخوردار است.

در سال 1744 پیمانی تاریخی میان "عبدالعزیز آل‌سعود"، که به تازگی قدرت خود را بر بخش مرکزی عربستان و "نجد" توسعه داده بود، و "محمد بن عبدالوهاب" برقرار شد، پیمانی که آینده سرزمین وحی را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد و تا به امروز منافع بسیاری را برای فرزندان هر دو طرف این معامله در بر داشته است.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
عبدالعزیز آل‌سعود، موسسه رژیم سعودی

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
محمد بن‌عبدالوهاب، موسس وهابیت

به این ترتیب، فرزندان وهاب در ازای اعطای مشروعیت دروغین به حکومت آل سعود، قدرت پنهانی را در دستگاه‌های قضایی، آموزشی و مذهبی دولت از طریق کسب مناصب کلیدی، همچون وزارت دادگستری و مفتی اعظمی تجربه کرده‌اند.

پس از آن و در سال 1801، وهابیان جنایت‌کار، طی اقدامی در حمله به عراق، به شهر مقدس "کربلا" یورش برده و در این بین، طی جنایتی که از خاطره تاریخ محو نخواهد شد، 400 تن از شیعیان را قتل عام کردند.

به عقیده کارشناسان، این یورش وهابی-سعودی به کربلا، یکی از اولین نشانه‌های اتحاد سیاسی-مذهبی این دو طایفه بود.

همچنین پس از سیطره کامل آل‌سعود بر "مکه" و "مدینه" در سال 1925، این جنایت‌کاران به "قبرستان بقیع" یورش برده و دست به هتک حرمت‌های متعددی زدند.

به این ترتیب، از سال 1933 وهابیون توسط آل سعود، از امکانات و همچنین مصونیت گسترده و بی نظیری در دستگاه حاکمیت عربستان بر خوردار شدند.

به عقیده نویسنده Middle East Monitor، زمینه حضور و تحرکات این جریان ضد انسانی در خارج از مرزهای عربستان، زمانی آغاز شد که برخی از جریانات مصری، به دلیل مخالفت با "جمال عبدالناصر"، به عربستان پناه آورده و به سرعت، جذب وهابیت شدند.

همچنین، در پی حوادث خشونت‌بار سال 1971 در مکه و اشغال حرم توسط وهابیون، آل‌سعود برای اولین‌بار از قدرت‌نمایی‌های این جریان  احساس نگرانی کرده و برای جلوگیری از ادامه این وضعیت، اقدام به تاسیس مدارس دینی در کشورهایی همچون "افغانستان" کردند و بخش قابل توجهی از وهابیون را به خارج از مرزهای عربستان فرستادند و به این ترتیب، به نوعی دست به "صدور بحران" زدند.

چندی پیش روزنامه "الاتحاد"، در مطلبی  با عنوان "خطر مدارس دینی در افغانستان و پاکستان"، دست به افشاگری‌هایی زد که جامعه اسلامی را در حیرت فرو برد.

در این گزارش آمده بود، "متاسفانه در برخی از مدارس دینی، به طلاب نحوه ساختن بمب و استفاده از سلاح آموزش داده می‌شود". 

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

این گزارش در ادامه افشاگری‌های خود نوشته بود "در این مدارس، کودکان مجبور به حمل سلاح شده و از آنان برای عملیات انتحاری مخصوصا در روز عید قربان استفاده می‌شود".

"این مدارس در جذب نوجوانان و همچنین کودکان یتیم و خانواده‌های فقیر بسیار موفق عمل کرده چرا که از زمان ورود کامل این کودکان به مدارس، تمام هزینه‌های زندگی آن‌ها به عهده متولیان مدارس است". 
 
این مقاله، با اشاره به نکته‌ای نگران‌کننده گفته است "منابع مالی این مدارس، توسط یکی از کشورهای عرب خلیج فارس تامین می‌شود".

همچنین خبرهای نگران‌کننده‌ای از تجاوز جنسی معلمان این مدارس به طلاب به گوش می‌رسد.

نویسنده این گزارش، در پایان، ضمن اشاره به ارسال فوری بخش قابل توجهی از طلاب این مدارس به عراق گفته بود "آینده طلابی که از یک سو، تحت آموزه‌های افراطی و غیر انسانی وهابیت بوده و از سوی دیگر مورد سو استفاده‌های مکرر جنسی واقع می‌شود بسیار نگران‌کننده خواهد بود".

ابعاد این فاجعه، صرفا در رابطه با مورد پاکستان، زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در حال حاضر در این کشور، 13 هزار مدرسه دینی وجود داشته که حدود 2 میلیون طلبه، یا بهتر بگوییم تروریست، را در خود پرورش می‌دهند.

البته ابراز نگرانی‌های جهانی از شیوع این پدیده، به منطقه خاورمیانه محدود نمانده، به طوری که چندی پیش، "سازمان حقوق بشر" با انتشار گزارشی درباره وهابیت اعلام کرده بود "وهابیت از نازیسم خطرناک‌تر است". 

"اگر جهان ما با تفکر نازی‌های می‌جنگید و همچنان نیز نگرانی بازگشت آن‌ها را در دل دارد، باید بدانید که تفکر وهابی موجود در عربستان خطری به مراتب بزرگ‌تر از نازیسم را تشکیل می‌دهد، چرا که مانند سرطان در هر نقطه‌ای در عالم در حال انتشار است که ریشه آن در مساجد و مدارسی است که از سوی عربستان سعودی حمایت مالی می‌شوند". 

البته باید گفت مردم داخل عربستان نیز از شر این جنایات در امان نیستند.

عناصر وهابی و تندرو که در داخل عربستان مانده‌اند، با شرکت در گروه‌هایی موسوم به "مطوعین" به‌ آزار و اذیت مردم و مخصوصا شیعیان می‌پردازند. 

پلیس دینی، حسبه (حسابرس)، یا هیئت امر به معروف و نهی از منکر به تشکیلاتی گفته می‌شود که شامل عناصر تندرو و سرکوبگر وهابی است.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
تصاویری از جنایات مطوعین در عربستان

این تشکیلات، برای اولین‌بار در "ریاض" و توسط "عبدالعزیز آل‌سعود"، آغاز به کار کرد و در حال حاضر رهبری آن به دست "عمربن‌ حسن‌آل‌شیخ" است. 

اعضای این تشکیلات عمدتا ضد شیعی، بالغ بر ۵ هزار وهابی هستند که در ۴۸۶ قسمت در مناطق گوناگون عربستان تقسیم شده‌اند. 

همچنین، علاوه بر کادر رسمی این سازمان، اشخاصی که به صورت داوطلبانه با آن همکاری کرده و به عبارتی دیگر برای آن جاسوسی می‌کنند، نیز پاداش خوبی را دریافت خواهند کرد. 

گفتنی است؛ در آوریل ۲۰۱۱ افرادی از این هیئت وهابی در مدینه یک شهروند شیعی به نام "طالب صالح‌الغدیر" را از جوار حرم نبوی بازداشت کرده و به طرز غیر انسانی در انظار عمومی شکنجه کردند و پس از آن نیز وی را به محل نامعلومی منتقل کردند. 

همچنین در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱ پلیس وهابی عربستان یک زائر شیعی عراقی‌الاصل با تابعیت کانادایی به نام "اسامه العطار" را به طرز وحشیانه‌ای شکنجه کرد. 

گفتنی است؛ تنها گناه العطار خواندن زیارتنامه در جوار قبرستان بقیع بود. 

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
اسامه العطار، شهروند شیعی عراقی که در عربستان شکنجه شد

شدت شکنجه وی در‌‌ همان محل به حدی بود که موجب واکنش برخی از حجاج بیت الله الحرام شده بود. 

ماموران هیئت امر به معروف عطار را در حالی که صورتش غرق خون بود، از محل تجمع حجاج دور کردند.

میزان غیر انسانی و شنیع بودن اقدامات این سازمان در عربستان به حدی است که حتی واکنش برخی مقامات آل سعود را نیز به دنبال داشته است، به طوری که دست به افشای ماهیت این گروه‌ها زده‌اند. 

"عبدالمحسن العبیکان"، مشاور دفتر پادشاهی عربستان سعودی گفته بود "برخی افراد منتسب به هیئت امر به معروف و نهی از منکر، معتاد به مواد مخدر یا افرادی سارقی هستند که توبه کرده و به امر به معروف ونهی از منکرات روی آورده‌اند".

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟
عبدالمحسن العبیکان، مشاور دفتر پادشاهی عربستان

العبیکان با بیان اینکه اکثر اعضای هیئت امر به معروف و نهی از منکر عربستان از سطح علمی پایینی برخوردار هستند خواستار به کارگیری افرادی دارای مدارج علمی بالا در این هیئت شد تا بتوانند وظایف خود را به شیوه مناسب ایفا کنند!

گفتنی است؛ به دلیل ارتباط تنگاتنگ این مراکز به اصطلاح دینی با نهادهای امنیتی و استخبارات سعودی، اطلاعات چندانی از آن‌ها در دست نیست، اما منابع آگاه از نقش فعال 3 دانشگاه علوم دینی و مدارس تربیت دینی وابسته به آن‌ها خبر می‌دهند.

جامعة ام‌القری

این دانشگاه اسلامی که در مکه واقع شده است در سال 1369 هـجری قمری، ابتدا به صورت "کلیة الشریعة"(دانشکده شریعت) تأسیس و در سال 1401 هـجری قمری با موافقت مجلس‌الوزراء به جامعة ام‌القرى تغییر نام داد.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

در سایت آموزش عالی عربستان، هدف از تاسیس این دانشگاه، آموزش زبان عربى و گسترش فرهنگ اسلامى براى برادران و خواهران بیان شده است!

این مرکز اسلامی در شهرهای جده و طائف نیز دارای پایگاه است.

گفتنی است این دانشگاه در چاپ و انتشار کتب ضد شیعی، مخصوصا برای زائران بیت‌الله الحرام نقش ویژه‌ای دارد.

الجامعة الاسلامیة

این مرکز اسلامی نیز که در مدینه واقع شده است از سال 1380 هجری قمری، بنا به گفته سایت آموزش عالی عربستان با هدف خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربیت علما و مبلّغان مذهبى در شهر تأسیس شده است.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

این مرکز اسلامی، یکی از اصلی‌ترین مراکز ارسال طلبه‌های وهابی به سایر نقاط منطقه خاورمیانه است.

گفتنی است بخش قابل توجهی از طلبه‌های ارسالی به مناطق مهم شیعی(از جمله ایران) در این مرکز پرورش می‌یابند.

الجامعة الامام محمدبن‌سعود الاسلامیة

دانشگاه اسلامی  نیز از دیگر مراکز تربیت طلبه وابسته به آل‌سعود است که در احسا، مدینه، قصیم و ریاض پایگاه دارد.

مراکز پوششی عربستان برای تربیت وهابیون کجاست؟

گفتنی است این مرکز اسلامی، وظیفه ارسال طلبه به مناطقی همچون آمریکا، ژاپن، اندونزی و برخی از کشورهای اروپایی را دارد.

یکی از سئوال‌های که همیشه ذهن کارشناسان خاورمیانه را به خود درگیر کرده این است که با وجود اعلام دشمنی صریح برخی از رهبران وهابیت نسبت به آل‌سعود و عربستان، چرا هیچ‌گاه گزندی از این گروه‌ها به حاکمیت فرزندان سعود وارد نمی‌شود.

شاید برای پاسخ به این ابهام، ذکر این ضرب‌المثل مناسب باشد؛ "چاقو هیچ‌گاه دسته خودش را نمی‌برد".

 

 

 

  • hoda velayat

جولان وهابیت در فضای مجازی با دامنه‌های فارسی و شیعی!

hoda velayat | شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵ ق.ظ

 هشدار به مسئولین:
جولان وهابیت در فضای مجازی با دامنه‌های فارسی و شیعی!


فرقه وهابیت که با دلارهای حاکمان مرتجع سعودی، پیش قراول آتش‌افروزی و فتنه‌گری در منطقه شده است، برای مشروعیت بخشیدن به توحش سیاسی و نظامی خود، به ابزارهای نرم و روانی روی آورده است. یکی از این ابزارها حضور گسترده و فعال در فضای مجازی است.
به گزارش فرهنگ نیوز ، از سال 2013 که‌ امکان ایجاد دامنه سایت با بکارگیری واژه‌های فارسی فراهم شد، سایت‌های زیادی اعم از خبری، تفریحی و آموزشی با دامنه فارسی شکل گرفت. اما هنگام گشت و گذار در فضای مجازی، زمانیکه به این سایت‌های دارای دامنه فارسی رجوع می‌کنیم با نکته قابل تاملی مواجه می‌شویم.


اخیرا برخی از منحرفان فکری به منظور نقش آفرینی مثبت در پازل استکبار و ارتجاع، اقدام به راه‌اندازی سایت‌هایی برای ترویج افکار و آراء فرقه ظاله‌ وهابیت‌ کرده‌اند. اما نکته قابل تامل و تعجب‌ برانگیز آن است که این منحرفان فکری برای دامنه اینگونه سایت‌ها از اسامی و القاب مقدس مذهب تشیع بهره می‌گیرند. به عبارت دیگر، مروجان فرقه تکفیری‌ها که دریافته‌اند القائات مسموم آن‌ها در میان جوانان، طرفدار چندانی ندارد، برای نفوذ در عقاید مردمان به مقدسات مذهب تشیع که ممزوج با ایمان و عقلانیت است، متوسل شده‌اند.

گویی سلفی‌ها که از تقابل عقلانی و اعتقادی با مذهب تشیع، علیل هستند، با دستورالعمل دیکته شده از سوی غرب، برای تبلیغ افکار و آراء مندرس و تکفیری خود به استمداد طلبیدن از باورهای راستین تشیع روی آورده‌اند.

به کارگیری آن دسته از دامنه‌های فارسی که نماد مذهب تشیع محسوب می‌شوند، از شگردهای جدید مبلغان فرقه ضاله وهابیت در راه اندازی سایت‌های اینترنتی است.

بهره گیری از دامنه‌هایی با نمادهای شیعی در سایت‌های اینترنتی وهابیون، به منظور تسهیل فریب مخاطبان اینترنتی صورت می‌گیرد؛ به این معنا که کاربران با مراجعه به این سایت‌ها، پس از تطبیق دامنه سایت با محتوای آن، به نوعی دچار تناقض می‌شوند و این همان خواسته‌ی گردانندگان این سایت‌های مجهول‌الهویه است.


به عبارت دیگر، توپخانه جنگ نرم وهابیت با به کار گیری این حربه (استفاده از دامنه‌های فارسی و نمادهای شیعی در سایت‌های اینترنتی) سعی دارد با روکشی موجه، باورها و القائات تکفیری خود را در بدنه جوامع اسلامی تزریق کند. 

 فرقه وهابیت که با دلارهای حاکمان مرتجع سعودی، پیش قراول آتش‌افروزی و فتنه‌گری در منطقه شده است، برای مشروعیت بخشیدن به توحش سیاسی و نظامی خود، به ابزارهای نرم و روانی روی آورده است. یکی از این ابزار‌ها حضور گسترده و فعال در فضای مجازی است.

اما سردمداران فرقه وهابیت که از منفور بودن خود در میان نخبه‌گان جهان اسلام آگاه هستند، طی اقدامی انحرافی با نمادهای شیعی در فضای مجازی جولان می‌دهند.

اما آنچه که در این کارزار فرهنگی اهمیت بیشتری دارد، آن است که روحانیت معظم و معزز شیعه بالاخص مراجع عظام همچون همیشه، طلایه دار این جنگ نرم شوند و با تاسیس سایت‌هایی اینترنتی که حاوی اعتقادات و مبانی متقن تشیع باشد، نقشه شوم دشمنان را به شکست بکشانند.

اما به منظور جلوگیری از سوء استفاده‌های سودجویان تکفیری از اسامی و القاب مقدس مذهب تشیع در فضای مجازی، ضرورت دارد، علاوه بر اقدامات شخصی کاربران هوشیار، مسئولان و دستگاه‌های ذی‌ربط با راه‌اندازی سایت‌هایی با دامنه‌هایی مزین به اسامی و مقدسات تشیع، راه تطاول بیشتر این فرقه ضاله را سد کنند. 


منبع: باشگاه خبرنگاران

  • hoda velayat

چرا باید تکفیری‌ها ظهور کنند؟

hoda velayat | يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۱۵ ب.ظ

دکتر محمد العاصی*:

امروز با پدیده‌ای به‌نام جریان تکفیری مواجه‌ایم که در عراق و سوریه و مناطق دیگر به وضوح قابل مشاهده است که به نظر من صهیونیست‌ها و امپریالیسم جهانی پشت آن قرار دارند. دلایلی برای ظهور تکفیری‌ها وجود دارد از جمله:

۱. علت ظهور تکفیری‌ها در سه سال اخیر شکست سنگین سیاست‌های آمریکایی و صهیونیستی در منطقه است؛ به‌ویژه شکست آن‌ها در تلاش برای از بین بردن حزب‌الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین. در نتیجه، آن‌ها پس از این شکست‌ها به این نتیجه رسیدند که از مزدوران و ابزارهای خود در منطقه به‌ویژه از برخی دولت‌های عربی برای تحریک مسلمانان مبتنی بر یک‌سری عوامل تاریخی استفاده کنند.

 
آن‌ها ابتدا در عراق به تکفیر مسلمانان توسط همدیگر روی آوردند وتلاش کردند مردم عراق را علیه همدیگر تحریک کنند. چه بسیار خون‌هایی که دراین سال‌ها به ناحق بر زمین ریخته شد و چه بسیار مسلمانانی که به شهادت رسیدند؛ اما موفق نشدند در عراق یک جنگ داخلی ایجاد کنند. پس از آن متوجه سوریه شدند و افکار عمومی مردم سوریه را با سوءاستفاده از عوامل و انگیزه‌های طایفی تحریک کردند و تلاش کردند مسلمانان را از تمام نقاط جهان به این موج طایفی ملحق کنند و اکنون مسلمانان از بیش از ۸۰ کشور دنیا برای جنگ با مسلمانان در سوریه خارج شده‌اند.

۲. اگر بخواهیم در این زمینه صریح باشیم باید بگوییم که عربستان از آن جهت که در بیست یا سی سال اخیر نفوذ خود را در عراق و سوریه و لبنان از دست داده است، احساس میکند که جمهوری اسلامی ایران به قدرتی قابل توجه در سطح جهانی دست یافته و به همین خاطر تلاش می‌کند که زیان خود در سال‌های گذشته را جبران کند و اکنون مشغول آخرین تلاش‌های خود در سوریه است. بایدگفت که گزینه‌ی طایفی‌گری آخرین برگ صهیونیست‌ها و امپریالیسم است که از طریق مزدوران منطقه‌ای برای شکست گسترش اسلامی که از جمهوری اسلامی با هدف آزادی فلسطین آغاز شده استفاده می‌کنند.

 
۳. الان دولت‌های عربی در جزیره‌ی عربی بر سوریه متمرکز شده‌اند؛ چون مسأله‌ی سوریه برای آن‌ها یک مسأله‌ی حیاتی و مسأله‌ی مرگ و زندگی است. آن‌ها بر این باورند که اگر بتوانند در سوریه موفق شوند، در سال‌های آینده نیز برنده خواهند بود و اگر در معرکه‌ی سوریه بازنده باشند، به‌معنای سرنگونی خود آن‌ها می‌باشد. لذا مسأله‌ی سوریه برای آن‌ها سرنوشت‌ساز است. اگر در این جنگ پیروز شوند پس از آن به سراغ عراق خواهند آمد و از عراق هم با کمک صهیونیسم و امپریالیسم به سراغ ایران خواهند آمد و حصار نظامیِ خود دور ایران را تکمیل خواهند کرد. آن‌ها از هر راهی برای تقویت این کمربند نظامی حول جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد و از صرف اموال و تحریک جریان‌های تکفیری در این راه اِبایی ندارند. هم‌اکنون نیز بسیاری از مسلمانان را با تفکر طایفی فریفته‌اند؛ مثلاً می‌بینیم آن‌ها به سراغ برخی کشورهای اسلامی آسیایی رفته و آن‌ها را با اسم حنبلیه و ابن‌تیمیه و وهابیت جذب کرده و وارد جریان تکفیری کرده‌اند. همچنین مسلمانان دیگری از کشورهای دیگر را تحت‌تأثیر این جریان قرار داده و وارد جنگ سوریه کرده‌اند. پشت پرده‌ی این لشکرکشی‌ها آمریکا و مزدوران منطقه‌ای او قرار دارند.

 
۴. بعد از بیداری اسلامی، منافع آمریکا در منطقه بسیار متأثر شده و این کشور مقدار زیادی از جایگاه پیشین خود را از دست داده است. آمریکا با وجود این‌که در آغاز انحطاط خود قرار گرفته، باز هم از دستگاه اطلاعاتی خود در منطقه استفاده می‌کند و به خوبی می‌داند که ۱۰ سال آینده سال‌هایی تعیین‌کننده است؛ به این معنا که ملت‌های اسلامی در این سال‌ها به موضع معینی خواهند رسید و سیاست‌های آمریکا و اشغالگری اسراییل نیز مشمول این موضع‌گیری اسلامی خواهد بود. مسلمانان، اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم پاکستان و یمن و سومالی را فراموش نمی‌کنند و متوجه برپایی پادگان‌های نظامی آمریکا در آفریقا هستند و تمام این اقدامات را سیاست‌های دشمنانه می‌دانند.

پس هنگامی که اراده‌ی مسلمانان بر سرنوشت آن‌ها حاکم شود و حکومت‌های مردمی تشکیل دهند، این خطری بزرگ برای امپریالیسم آمریکا خواهد بود و دشمن صهیونیستی نیز بزرگ‌ترین بازنده‌ی این میدان خواهد بود و پس از آن آمریکا مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد. از همین رو تمام تلاش خود را به کار بسته تا در این تحولات، انحراف ایجاد کند و با به میان انداختن تکفیری‌ها، جلوی سقوط خود را بگیرد.

 

* آمریکا به دنبال فرسایش منطقه

همگان به یاد داریم که امام خامنه‌ای در اوایل این تحولات، در سخنان خود در مورد توطئه‌ی آمریکا برای منحرف‌ساختن بیداری اسلامی هشدار دادند. امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم در حال فرسایش منطقه هستند و موضع آمریکا نیز موضعی مبتنی بر عقب‌نشینی کامل از منطقه نیست؛ به این معنا که آن‌ها روی ثروت‌های منطقه حساب کرده‌اند و حاضر نیستند از آن چشم بردارند و به همین خاطر تلاش خواهند کرد نهضت ملت‌ها را از مسیر اصلی خود منحرف کنند و این کار را از طریق تکفیری‌ها انجام می‌دهند.

 
بنابراین تکفیری‌ها به معنای دیگر به دنبال دزدیدن جنبش اسلامی منطقه و دزدیدن بیداری اسلامی منطقه هستند. آن‌ها می‌خواهند بیداری اسلامی منطقه را به سوی پرتگاه سقوط بکشانند و آمریکا نیز آن‌ها را راهنمایی و کمک می‌کند. آمریکا دائماً از سیاست چماق و هویج استفاده می‌کند؛ برای مطیع‌ساختن برخی رهبران اسلامی از هویج و برای برخی دیگر از چماق استفاده می‌کند. الان نمی‌توانم جزئیات مسائل مصر و تونس را بازگو کنم اما آن‌ها متأسفانه فریب هویجِ آمریکا را خورده و در دام آن گرفتار شدند و الان نیز از کردار خود پشیمان هستند.

* امام منتخب مرکز اسلامی واشنگتن و عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

  • hoda velayat

حذف نام پیامبر(ص)، این‌بار از مدینة النبی(ص)

hoda velayat | پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۵۵ ب.ظ


واژه مدینه النبی(ص) یا مدینه الرسول(ص) یادآور بزرگترین رویدادهای تاریخ اسلام بوده و همواره عظمت و قداست آن ‌شهر همانند مکه مکرمه از جایگاه ویژه‌ای در نزد مسلمانان جهان برخوردار بوده است. تمامی زائران بیت‌الله الحرام از تمامی فرق و مذاهب اسلامی پس از انجام مناسک و اعمال حج، خود را ملزم به حضور در آن شهر دانسته تا نسبت به رسول الله الاعظم ادا احترام نمایند. آنان که با تاریخ اسلام اشنایی دارند به خوبی می‌دانند که همواره پیامبر عزیز اسلام به این مکان مقدس احترام گذاشته و از آن به نیکی یاد نموده است و در خصوص آن احادیث متعددی از آن حضرت نقل شده است.

در خصوص دلائل به وجود آمدن شهر مدینه از سوی مورخان مطالب متعددی بیان شده است ک حکایت کننده آن است، گروهی از موحدان و یهودیان یمن با اطلاع از ظهور قریب‌الوقوع پیامبر آخر الزمان و هجرت آن به این منطقه از یمن به یثرب مهاجرت کرده‌اند و حضرت علامه طباطبائی در تفسیر گرانقدرشان می‌فرمایند بسیاری از طوایف یهود در کتاب‌های خود وصل و محل آن حضرت را خوانده بودند و وطن اصلی خود را ترک کرده، به حجاز آمده و اطراف آن رحل اقامت زده و در انتظار پیامبر(ص) به سر می‌بردند (علامه طباطبائی  1374: 256) پس از استقرار دو قوم اوس و خزرج در این مکان، آنجا به یثرب نامگذاری شد.


تاکنون نام‌های متعددی برای مدینه به کار گرفته شده است، مدینه طیبه، مدینه منوره و... از جمله این اساس بوده است، اما تغییر نام یثرب به مدینه النبی(ص) یا مدینه الرسول(ص) از مهم‌ترین و پایدارترین اسمائی است که در توصیف این شهر مقدس به کار گرفته شده است و به دلیل ماهیت این نام‌گذاری و ضمن معرفتی آن، تا سالیان بعد تمامی مسلمانان از آن با نام مدینه‌النبی(ص) یا مدینه الرسول(ص) در محاورات خود یاد می‌کردند به گونه‌ای که در مکاتبات رسمی آن دوران و محاورات  مردم نیز از این واژه استفاده شده است.

نکته اساسی آن است اکنون این واژه نامدار و استراتژیک مدینه الرسول(ص) که بیانگر حقائق زیادی است به دلائل متعدد از الفاظ و محاورات مسلمانان جهان، حذف و یا حداقل در کمترین سطح از آن استفاده می‌شود. در مکاتبات و محاورات مردم عمدتاً‌ بر واژه مدینه یا مدینه منوره تاکید می‌شود که در واقع همان معنای شهر را داشته و تنها بیانگر معرفی یک مکان خواهد بود. اما در اینکه چه عواملی اعم از داخلی و یا خارج از جهان اسلام موجب شد تا بتدریج واژه مدینه الرسول(ص) در طول تاریخ از کنار واژه مدینه حذف و یا کمرنگ گردد سخن به میان آورده نمی‌شود که خود مستلزم مقالات جداگانه است. بدیهی است بیان شهر مدینه به تنهائی بیانگر یک حقیقت ماندگار در جهان اسلام نیست و اطلاق آن بر یک محدوده مکانی می‌تواند موجب درک غیرواقع بینانه از بسیاری از حقائق شود.



حقیقت آن است که مدینه، حیات ظاهری خود و اسکان افراد اولیه خود را از پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد(ص) دارد، زیرا مبنای حضور اوس خزرج مهاجرت پیامبر(ص) به آن دیار بوده است. همانگونه که  اولین بیعت کنندگان شهر مدینه در بیعت عقبه اولی آن را افطار کردند. حقیقت والاتر آن است که به غیر از واقعه عظیم بعثت حضرت رسول الله الاعظم(ص) که در مکه معظمه روی داده است، انتخاب مدینه به عنوان مقصدگاه هجرت پیامبر(ص) خود دلالت بر عظمت این مکان دارد. عموم تعالیم و معارف نبوی در این شهر بزرگ مشکل عملی به خود گرفته است. در مدینه النبی(ص) بود که حضرت محمد(ص) اولین سنگ بنای حکومت خود را بنیان نهاد و در این شهر بود که پیامبر عزیز اسلام(ص) جهاد خود را با دشمنان آغاز کرد.

در مدینه النبی(ص) پیامبر اعظم رسالت خود را جهانی کرده و اسلام را به سران قدرتمند آن روزگار معرفی کرد و در این شهر پیامبر خدا مسجد خود را بر پا کرده و سنت‌های مهمی همچون نماز جمعه،‌حج، اخذ صدقات، زکوة را به مردم تعلیم داد و در این شهر بود که پیامبر اسلام(ص)‌ اهل بیت گرامش را در امان پر مهر خود تربیت کرد و آنان را بعنوان ودیعه برای امت اسلام به یادگار نهاد، مدینه همانند مکه مبدأ وحی و نزول جبرئیل بر پیامبر امین(ص) بوده است و در نهایت تمدن بزرگ اسلامی در مدینه النبی(ص) بنیان نهاده شد. در کنار تمامی این حقایق، حقیقت دیگری است و آنکه رسول الله الاعظم(ص) در این شهر رحلت کرد و پیکر مطهرشان در این شهر آرمیده و همواره عطری بوی پیامبر تا ابد در این شهر خواهد بود.

اینک جهان غرب و صهیونیست جهانی بر اساس ماهیت خود درصدد هستند تا با استراتژی‌های ددمنشانه خود به انحای مختلف نام مبارک حضرت محمد(ص) رسول الله الاعظم(ص) را از جای‌جای جهان حذف کرده و سعی دارد یاد مبارک ایشان را اذهان به دور دارند و در این راه از هیچ کوشش و پرداخت هزینه‌ای نیز دریغ نمی‌کنند. لذا ضروری است در مقابله با استراتژی جهان غرب، امت اسلام از تمامی فرق و مذاهب اسلامی، از ظرفیت‌های مادی و معنوی خود در جهت احیای نام رسول‌الله الاعظم(ص)‌ استفاده کنند و بی‌تردید به کارگیری لفظ الرسول(ص) یا النبی(ص) پس از مدینه ضمن آنکه راهبردی جدی در مقابل با اهداف غرب بوده، می‌تواند زمینه‌ساز رواج فرهنگ احیای نام «رسول الله الاعظم» در میان امت اسلامی شود، به‌گونه‌ای که تمامی مردان، زنان و حتی کودکان نام مدینه را با لفظ مدینه النبی(ص) به کار گرفته و این موضوع به صورت یک نقطه اشتراک در میان تمامی مسلمانان در اقصی نقاط جهان است، اسلام واقع شود. بی‌شک این اقدام به ظاهر کوچک می‌تواند زمینه سال اقدامات و بنیان‌های فرهنگی عظیمی در جهان اسلام شود، لذا از آنجا که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگوی تمام عیار جهان اسلام و مسلمانان است، جهت تحقق این موضوع پیشنهادات ذیل ارائه می‌شود:

1. با هدف رواج واژه مدینه الرسول(ص) یا مدینه النبی(ص) ضروری است تا مراجع قانونی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرحی را آماده کرده تا بر اساس آن تمام سازمان‌ها و نهادها همچون سازمان حج و زیارت و صداوسیما از این واژه‌ بهره گیرند.

2. در تابلوهای اعلانات فرودگاه‌های کشور واژه مدینه النبی(ص) برای پرواز حجاج به کار گرفته شود.

3.در یک چارچوب معین، به تمامی خطباء، مداحین، علما و نویسندگان اعلام شود که در هنگام وعظ، خطابه و تالیف کتب و مقالات، حتما از واژگان مدینه الرسول(ص) یا مدینه‌النبی(ص) استفاده و پیشنهاد شود تا سازمان تبلیغات اسلامی، امور مساجد و نهادهای ذی‌ربط عهده‌دار این مسئولیت شوند.

4. لازم است تا از سوی سازمان‌های فعال موضوع به‌کارگیری واژه مدینه ا لرسول(ص) به اطلاع علمای جهان اسلام رسانیده شود تا در سخنرانی‌ها، مکاتبات و خطب نماز جمعه سراسر جهان از واژه مدینه النبی(ص) بهره گیرند.

5.در صورت صلاحدید مقامات ذیربط، این طرح از سوی جمهوری اسلامی ایران به سازمان کنفرانس اسلامی ارسال تا به دولت‌های اسلامی پیشنهاد شود تا این واژه را در کشورهای به کار گیرند.

6. تلاش برای تثبیت کلمه مدینه النبی(ص) در مکاتبات بین‌الملل و بهره‌گیری تمامی سازمان‌های بین الملل همچون سازمان ملل متحد، یونسکو... جهت استفاده از واژه مدینه النبی(ص) در گزارشات مربوط به جهان اسلام.

 

منبع:تسنیم

  • hoda velayat

استاد اخلاق و فتاوای عجیب جنسی وهابیت کیست؟(2)

hoda velayat | چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۶ ب.ظ

 ادامه بیوگرافی ابن قیم...
دشمنی با امیر المومنین علیه السلام

ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی علیه السلام می پرداخت و مدعی بود: حدیث‌هایی که رافضی‌ها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کرده‌اند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل می‌کند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کرده‌اند.


ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام،وقتی قضیه مباهله را نقل می کند،نام امام علی علیه السلام را حذف می کند، با اینکه اجماع علمای اسلام،از شیعه و سنی، اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قضیه مباهله بود،علی علیه السلام بود،همراه حسن و حسین(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام). 

 




زهد و عبادت ابن قیم

شاگردش ابن رجب در مورد وی می گوید: ابن قیم عابدی شب زنده دار بود که نمازهایی به منتهای اطاعت می خواند و شیفته ذکر خداوند شده و به آن انس گرفته بود. محبت و انابه و استغفار و اظهار افتقار به درگاه خداوند و خود را سر شکسته دیدن در مقابلش و دوری گزیدن از موانع عبودیت وی، از چیزهایی بود که در قلب ابن قیم جای گرفته بود، هیچ کس را همانند وی ندیدم و شگرف اندیش تر از او را هرگز مشاهده ننمودم.
 

سجده بر... نفر جلو در مکتب وهابیت!!!

ابن حجر عسقلانی می گوید: هنگامی که علامه ابن قیم نماز صبح را می خواند در همان مکان می ماند و به ذکر و یاد خدا مشغول می شد تا اینکه موقع نماز ظهر فرا می رسید و می گفت: این صبحانه من است که اگر آن را انجام ندهم نیرو و قوای بدنم ساقط می شود و می فرمود: انسان بوسیله صبر و فقر به درجه  امامت در دین دست می یابد و کسی که می خواهد راه خدایی را بپیماید باید دارای همتی عالی باشد که باعث رشد و ترقی اش شود، و همچنین باید دارای علمی باشد که او را به راه راست هدایت کند.

و اینجاست که باید گفت:
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو
به منکر علی(علیه السلام) بگو نماز خود ادا کند

نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی و وهابیت

ابن قیم نیز مانند استادش مورد انتقاد و طعن علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش می‌گوید: «مبادا به چیزهایی که در کتاب‌های ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی می‌نامد که از دین خارج شده‌اند.

ابن قیم جوزی از طرف شمس الدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او می‌گوید، قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا محقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابان‌ها می‌گرداند.

 

شیخ جمیل صدقی زهاوی در باره  وهابیت گفته:

خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می‌بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می‌شود تکفیر نموده‌اند.

این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.

زینی دحلان مفتی مکه می‌گوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می‌گفت:

هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمی‌شود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می‌تراشند، کفایت می‌کند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند.

شیخ خالد بغدادی می‌گوید: اگر کتاب‌های وهابی‌ها را به دقت مطالعه کنیم در می‌یابیم که مانند کتاب‌های لا مذهب‌ها سعی دارند که با افکار باطله‌شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.

 

ابن قیم جوزی معترف است که انبیاء نزدیکترین وسیله برای قرب به خداوند هستند!!!
 
  


 دشمنی با تشیع و عالم بزرگ شیعی

ابن تیمیه که سخت از نابودی حکومت فاسد عباسی ناراحت بوده درباره نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط بغداد در مجموع الرسائل می‌نویسد:
تاتاران بر کشورهای اسلامی یورش نبردند و خلیفه بغداد و دیگر فرمانروایان اسلامی را نکشتند جز با کمک و پشتیبانی ملحدان (اسماعیلی) و کارگردان این [رویدادها] همانا وزیر آنان نصیرالدین طوسی در الموت بود. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.


ابن تیمیه با بی شرمی تمام هرآنچه که لایق خود بود را در مورد این عالم بزرگ نوشته و در کتاب مشهورش منهاج السنه به دروغ می‌نویسد:
او آدم بی مبالاتی در دین بود، شعائر اسلامی را مراعات نمی‌کرد، مرتکب فواحش می‌شد، نماز نمی‌خواند و در ماه رمضان شراب و مسکرات می‌نوشید و زنا می‌کرد.!!!

ابن قیم هم در کتاب اغاثه اللهفان راه پر از فریب استادش را پیموده و می‌نویسد:
هنگامی که فرصت به سراغ ملحدان و حامی شرک و کفر... نصیرالدین ... آمد وی از پیرامون پیامبر [خدا] و مؤمنان به کیش او انتقام گرفت. آری او مسلمانان را از دم شمشیر گذراند... و خلیفه را بکشت.

ابن قیم جوزی، خواجه را با الفاظ رکیکی به باد اتهام و دشنام می‌گیرد درباره وی می‌گوید: «او منکر معاد و تعلیم دهنده سحر بود و بت‌ها را عبادت می‌کرد».


  • hoda velayat

استاد اخلاق و فتاوای عجیب جنسی وهابیت کیست؟

hoda velayat | سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ق.ظ

مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثتهای وهابیان و دشمن امیرالمومنین علیه السلام، ابن جوزی شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق منطقه «زُرع» در فاصله 96 کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. به این علت ‌که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود.

ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمۀ اول قرن هشتم هجری در شام می زیست. قرن هفتم، قرن هجوم ویانگر لشکریان مغول بهجهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در 656 ق، بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، المستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت.
 



شاگرد و مدافع‌ ابن‌ تیمیه‌ بی‌شک‌ ابن‌ قیم‌ جوزی است‌ که‌ در همه اقوال‌ و عقاید تابع‌ و حامی‌ بی‌چون‌ و چرای‌ او بود و نشر و بسط عقاید ابن‌ تیمیه‌ را در زمان‌ حیات‌ او و پس‌ از مرگ‌ او بر عهده‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ او را تازیانه‌ زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن‌ تیمیه‌ در قلعه دمشق‌ زندانی‌ کردند. 

او از 712ق‌/1312م‌ تا سال‌ مرگ‌ ابن‌ تیمیه‌ ملازم‌ او بود و با مخالفان‌ او درافتاد. از این‌ رو نام‌ او همیشه‌ با نام‌ استادش‌ قرین‌ است‌.

اساتید و شاگردان

او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند که مهمترین آنها ابن تیمیه است سرچشمه  جریان وهابیت است. استادان ابن قیم معلمانی چون شهاب نابلسى، تقى الدین سلیمان، ابو بکر بن عبد الدائم، عیسى مطعم، اسماعیل بن مکتوم، فاطمة بنت جوهر دانش آموخت، ادبیات را نزد ابو الفتح بعلى و مجد الدین تونسى و فقه و اصول را از صفى الدین هندى و ابن تیمیة و اسماعیل بن محمد حرانى فرا گرفت. 

ولى بیشترین تأثیر را در آراى فقهى و کلامى از ابن تیمیة پذیرفت. چنانکه در 21 سالگى هنگام بازگشت ابن تیمیه از مصر تا پایان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظریات او مى‏پرداخت‏ . ابن جوزی را اصلی‌ترین شاگرد ابن تیمیه و رئیس شاگردانش نامیده‌اند. 
 
مهمترین شاگردان ابن قیم عبارتند از: عبد الرحمن بن رجب بغدادى، اسماعیل بن عمر بن کثیر( ابن کثیر مفسر)، محمد بن عبد القادر محى الدین نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرف الدین عبد الله .

کارها و فعالیتهای ابن قیم جوزی

می توان کارها و فعالیت های وی را از خلال کتبی که در مورد زندگی وی نوشته شده به چهار دسته تقسیم کرد:

1- امامت در مدرسه جوزیه

2- تدریس در مدرسه صدریه و جاهای دیگر

3- متصدی شدن امور استفتاء

4- تألیف کتب

آثار و کتابها

برای ابن قیم جوزیه، بیش از 98 اثر ذکر شده که از میان آن ها می توان موارد زیر را بر شمرد: 

1. الصواعق المرسله،

 2. زادالمعاد،

 3.مفتاح دار السعاده و منثور و لایة العلم و الارادة،

 4.مدارج الساکین،

 5. الکافیه الشافیة فی النحو،

 6. الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناجیه،

 7. الکلم الطیب و العمل الصالح،

 8. الکلام علی مسأله السماع،

 9. هدایه الجباری فی أجوبة الیهو و النصاری،

 10. المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف،

 11. اعلام الموقعین عن رب العالمین،

 12. الفروسیة،

 13. طریق الهجرتین و باب السعادتین،

 14. الطرق الحکمیة،

 15. ذم الهوی،

 16. اعانة اللهفان من مصاید الشیطان،

 17. الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی (أو الداء و الدواء)،

 18. بدائع الفوائد،

 19. الروح.

فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بود که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده بود و برخوردی سطحی با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمدبن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیر الدین طوسی داشت.

ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود می پنداشت که بسیاری از اندیشه های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته است گرچه ابن قیم از میان علمای یونان سقراط را موحد می دانست و او را آشنا به صفات خداوند و معتقد به معاد می شناساند و افلاطون را که به انکار عبادت بت ها پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده را تأیید می کند اما از آنجا که عقلیات یونانی را رد می کند بیشتر نظر به ارسطو دارد ، به نظر ابن قیم ارسطو عالم را قدیم دانسته و دیگر فلاسفه را فریفته است. 

او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و وی را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته اند از جمله ی ملاحده می خواند.

یک تذکر مهم

پیش از این در مقالات قبل گفته بودیم وهابیان تمام افکار و فتاوای خود را بیش از هرکس دیگر تحت تاثبر ابن تیمیه و ابن قیم صادر می کنند. پس فتاوای عجیب بخصوص جنسی را که از این پس خواهیم دید در واقع باید نتیجه آراء عجیب این دو بدانیم.

باورها و بدعتهای شاگرد ابن تیمیه 

او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمی‌دانست و همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه خوانده و می گفت: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرض‌ها و برطرف شدن گرفتاری‌ها است! این‌ها خواسته‌هایی است که بت‌پرستان از بت‌هایشان طلب می‌کردند. 

که این مطلب خلاف صریح آیه قرآن است که می فرماید تنها کافران از اهل قبور مایوس می شوند:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (سوره ممتحنه ،آیه13)

یا این آیه ها که شهدا زنده اند:

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (سوره بقره،آیه154)
 

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (سوره آل عمران،آیه169) 

او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمی‌گردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمی‌روم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.

تخریب بنای قبور صرفا اولیای خدا


وهابیان پلید به استناد این بدعت او ،بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.
 

وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: 
مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.

جالب اینجاست که این روزها تروریست های اموی ایام زیادی است که حمص را در اختیار دارند. همان شهری که معروف است به مدینه الخالد بن ولید. اما هیچ تعرضی و اشکالی به قبر خالد بن ولید نکرده اند. 
 

قبر خالد بن ولید
ادامه دارد...
 
  • hoda velayat

علمای شافعی و ابن‌تیمیه(2)

hoda velayat | يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۵ ب.ظ

ابن حجر هیثمی و گمراه­ دانستن ابن تیمیّه



ابن حجر مکّی متوفای 974ه.ق، از علمای بزرگ مذهب شافعی، درباره ابن­ تیمیّه می­ نویسد:

«ابن­تیمیّة عبدٌ خَذَلَهُ الله تعالى وأَضَلَّهُ وأَعماهُ وأَصَمَّه وأدله وبذل، صرَّح الأئمة الذین بَیَّنوا فسادَ أحواله وکِذبِ أقواله...وأهل عصرهم وغیرهم من الشافعیّة والمالکیّة والحنفیّة... والحاصل أن لا یقام لکلامه وزنٌ بل یرمى فی کل وعز وحزن، یعتقد فیه إنه مبتدعٌ ضالٌّ ومُضِلّ جاهلُ غال ، عامَلَهُ الله تعالى بِعَدلِه وأجارَنا من مثل طریقتِهِ وعَقیدَتِهِ.»

«خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل­ سنّت و معاصرین وی از شافعی­ ها، مالکی­ ها و حنفی­ ها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند... سخنان ابن تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعت­گذار، گمراه و گمراه­ کننده و نامتعادل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ نماید.» [1]

این عبارات به طور روشن، نظر علمای مذاهب مختلف اسلامی را نسبت به ابن­ تیمیّه و انحرافات وی روشن می­ سازد.

وی همچنین می نویسد:

«کسی که می­خواهد از آن اطلاع پیدا کند، بر او لازم است که به کلام امام مجتهد، که بر جلالتش و رسیدن به مرتبه­ ی اجتهادش اتفاق وجود دارد، یعنی تقی­ الدّین سبُکی و فرزندش تاج و شیخ امام عزّ بن عبدالسلام و معاصرین او از علمای شافعی ، مالکی و حنفی مراجعه کرده و نوشته‌های آنها را مطالعه کند.

او کسی بود که علاوه بر اعتراض بر بزرگان صوفیه بلکه بر امثال عمر بن الخطاب و علی بن ابیطالب رضی الله عنهما ، اعتراض نمود.حاصل این که کلام او هیچ ارزشی ندارد بلکه با کمال تأسّف به دور انداخته می­شود و اعتقاد ما درباره او این است که او بدعت­گذار و گمراه و گمراه کننده و جاهل و اهل غلوّ است.

خداوند به او به عدالتش رفتار کند و ما را از مثل روش و عقیده و کردارش ،مصون دارد... از برخی سلف خبر داده شده که نزد او یادی از علی بن ابیطالب رضی الله عنه شد، او گفت: هفده مورد اشتباه کرده است. ای کاش می­دانستم اگر به گمان تو ،علی اشتباه کرده است پس از کجا صواب به دست تو رسیده است؟!»[2]


                                                                                              


جباوی سعدی شافعی(معاصر)

وی در مقدمه کتابی که در ردّ ابن­ تیمیّه نگاشته، می­ نویسد:

«این کتاب را کشف المین نامیدم و در آن تهمت ابن تیمیّه حرّانی و نسبت­های ناروایش را به عقل و نقل بیان کردم... و این بعد از اطّلاع کامل من از کتاب­های او همچون (مجموع الفتاوی) و (درء التّعارض) و (منهاج السنّة) و (الصفدیة) و دیگر کتاب­های اوست که برخی از مطلب آن کتب را نقل نمودیم  از آن جمله اعتقاد به قدیم بودن نوع عالم در کتاب (کشف الزَّلَل) است که به طور مفصّل مذهبش را تفصیل داده و آن را ردّ نموده­ایم...»[3]

وی همچنین می­نویسد:

«از خداوند متعال می­خواهم که چشم بصیرت به پیروان او بدهد و آنان را به حق هدایت کند، تا چه رسد به کسانی که مغبون شده و گول حرف‌های او را خوردند، تا جایگاه این بدعت­گذار را به خوبی بدانند و اینکه او جز فردی خارج شده­ی از دین و کافر نیست، و در اعتقادات منفرد و شاذّش تنها بدعت­گذار و گمراه بوده و از جماعت مفارقت کرده است.»[4]

 

نجم الدّین محمد امین کردی شافعی

وی نظرات ابن­ تیمیّه را صورت دیگری از بدعت­های یهودیان دانسته و از مقابله علمای اهل­ سنّت با این انحرافات به عنوان قیام علمای اهل­ سنّت و جماعت یاد کرده و می­ نویسد:«در قرن­های پیشین بین اهل اسلام بدعت­هایی از قبیل قول به تشبیه و تجسیم و اعتقاد به جهت و مکان در حق خدای متعال وجود داشته که از ساخته و پرداخته­ های دشمنان اسلام بوده است، تا کینه ­ی خود را بر ضدّ اسلام محکم سازند، در حالی که برخی از اهل اسلام از آنان غافل بوده ­اند... تا اینکه در اوایل قرن هشتم این بدعت­ها به شکل دیگری، صورتی شبیه به یهود به خود گرفت که خطر آن کمتر از اقدامات یهود نبوده است. این کارها به دست فردی به نام «ابن ­تیمیّه حرّانی» انجام گرفت، که علمای اهل ­سنّت و جماعت در مقابل آنها قیام کردند، به طوری که در عصر او کسی باقی نماند تا او را یاری و نصرت کند مگر کسی که دارای غرض بوده و یا در قلبش مرض بوده است...»[5]

چگونه است که همه این علما در یک نقطه اشتراک دارند و آن دروغگو بودن و بدعت­گذار بودن ابن ­تیمیّه است.!

یک نگرانی در کلمات همه این علما وجود دارد و آن اینکه با ترویج افکار ابن ­تیمیّه هیچ یک از مقدّسات اسلامی در امان نخواهد بود و هر روز باید شاهد خدشه و ضربه به یکی از مسائل اعتقادی باشیم.

جالب آن است که با وجود این همه اختلاف نظرهای جدی و نقاط افتراق در مبانی فکری و اعتقادی علمای شافعی با وهابیّت، در حال حاضر برای رسیدن به اهدافشان اینگونه تبلیغات می­کنند­که ما جزئی از اهل سنّت و مدافع عقاید ایشان هستیم و همه اقدامات و نظرات ما مطابق با نظرات و آرای سلف و بزرگان از علماست.

ادامه  دارد...

------------------------------------------------------------------

[1]. ابن­ مرزوق، ابی حامد ، التوسل بالنبی و جهلة الوهابیین، مکتبة ایشیق، استانبول، 1876م، أبی حامد بن مرزوق، ص234.

[2].هیثمی، ابن حجر، الفتاوی الحدیثیة، بی­جا،ص144.

[3]. سعدی شافعی، طارق، کشف المین فی شرح الحرانی لحدیث ابن حصین، بی­جا، مقدمه.

[4]همان، خاتمه کتاب.

5]. قضاعی، فرقان القرآن، بی­تا، بی­جا، ص2.

 

 

  • hoda velayat

بیوگرافی "بن جبرین" مفتی وهابی(3)

hoda velayat | شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ
فتوا به تخریب حرم اهل بیت علیهم السلام در عراق

بن جبرین محرک بزرگی در به خاک و خون کشیده شدن مردم مسلمان عراق محسوب میشود ، همچنین فتوای تخریب حرم مطهر امامان شیعه نیز توسط این عالم نمای وهابی صادر گردید که سرانجام منجر به تخریب حرم مطهر امامین عسکریین علیهما السلام توسط افراطیون وهابی در سامرا گردید .

این فتوا که در پی استفتای جمعی از دانشجویان دانشگاه وهابی «محمد بن سعود» صادر شده‌است از مدتی پیش و پس از آغاز تعطیلات تابستانی حوزه‌های وهابیت و دومین حمله به بارگاه عسکریین در سامرا، در سطح گسترده‌ای توزیع و در آن از هر اقدامی برای محو آنچه آثار شرک بویژه در کشور عراق و شهر کربلا خوانده شده، استقبال شده‌است.



پایگاه خبری "النهرین‌نت" نیز به نقل از منابع مطلع در منطقه "العوامیه" عربستان، گزارش داده بود این روحانی وهابی که سال گذشته به همراه ده‌ها تن دیگر از مفتیان سعودی، بیانیه‌ای را در تکفیر شیعیان صادر کرده بود در پی انهدام گلدسته‌های حرم عسکریین(ع) در سامرا، با ارسال تبریکات شفاهی و کتبی برای دیگر مفتی‌های سعودی، از تخریب بقایای حرمین عسکریین(ع) ابراز خشنودی کرده و این اقدام را تبریک و شادباش گفته بود.

بر اساس این گزارش، شیخ بن‌جبرین به‌تازگی با صدور فتوایی، از پیروان وهابی خود خواسته بود بقایای حرم عسکریین(ع) را که از انفجار سال گذشته برجای مانده بود نیز با خاک یکسان کنند.

در بخشی از این فتاوا که از حرم امامان شیعه به عنوان بت‌هایی یاد کرده که باید با خاک یکسان شود، آمده‌است: حسین از شرک شیعیان به دور است اما حرم او باید به عنوان اصلی‌ترین نماد شرک در عراق ویران شود.

وی که خبرها و دیدارهایش توسط خبرگزاری رسمی عربستان‌سعودی (واس) و با پشتیبانی مالی وزارت امور اسلامی این کشور پوشش داده می‌شود، مدعی شد:
نباید این بناها را به خاطر زیبایی هنری آنها جزء میراث اسلامی و جزء اماکن اسلامی به شمار آورد زیرا اگرچه این ساختمان‌ها در کشورهای اسلامی است اما شرع چنین بناهایی را قبول ندارد و اسلام دستور نابودی آنها را داده است.
وی همواره در بیانیه‌هایش، برگزاری عزاداری در روز عاشورا و جشن‌گرفتن عید غدیرخم را بدعت‌های شیعی ذکر و آنان را متهم به فحاشی علیه اصحاب پیامبر(ص) کرده است.

این فتوا با واکنش تند مسلمانان غیر وهابی، به خصوص شیعیان مواجه شد. دارالافتاء مصر در بیانیه شدیداللحنی تخریب کنندگان قبور بزرگان دین را خوارج عصر و سگان دوزخ نامید.

ادامه تحریک وهابیان برای تخریب حرم حسینی و....

کارمندان دانشگاه "محمد بن سعود" اعلام کردند: ده‌ها تن از دانشجویان بویژه دانشجویان سال‌های بالا در دانشکده شریعت، بطور داوطلبانه در حرکتی با عنوان "فرهنگ توحید ناب در میان امت و بویژه عراق برای خلاص‌شدن از مراقد و قبور و پاکسازی کشورهای اسلامی از آنها"، اقدام به توزیع این فتاوا کرده‌اند.

این دانشجویان با تشکیل کمیته‌های داوطلبانه در حال راه‌اندازی پایگاه‌های اینترنتی، دوره‌های تابستانه و جذب نیرو از کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی هستند تا بدین‌وسیله حرم امام حسین(ع) و حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را مانند حرم عسکریین(ع) به‌عنوان اهداف آینده "موحدان مجاهد" ویران کنند.

در ادامه فتوای بن جبرین، "سفر الحوالی" مفتی مشهور وهابی در پاسخ به استفتائی در این باره گفت: «علاوه بر کربلا، واجب است که حرم زینب در دمشق و حرم "سید احمد البدوی" از نوادگان امام هادی[ع] در مصر نیز به عنوان بت‌هایی که به جای خدای تبارک و تعالی مورد پرستش قرار می‌گیرند با خاک یکسان شوند.»

دفتر "وعظ و ارشاد" دانشگاه وهابی "الامام بن سعود" که از مهم‌ترین منابع تأمین تروریست در عراق و گروه تروریستی "فتح الاسلام" در اردوگاه "نهر البارد" لبنان به شمار می‌رود نیز طی روزهای اخیر اقدام به توزیع فتاوای "بن جبرین"، "الحوالی"، "البراک"، "الحربی" و دیگر مفتی‌های وهابی کرده است که در آنها از عملیات‌های انجام‌شده علیه مراقد ائمه(ع)، امامزادگان و اولیا در عراق تمجید شده است.

در پی صدور این فتاوا، انجمن علمای دینی انگلیس با صدور بیانیه‌ای شدیداللحن، صدور فتاوای تکفیری از این دست را بشدت محکوم کرد.

نویسندگان این بیانیه تأکید کرده‌اند: تشویق مفتی‌های سعودی به انهدام حرم امام حسین(ع)، نه‌تنها اعلام جنگ آشکار علیه شیعیان بلکه جنگی علیه همه مسلمانان است.

این انجمن از حکومت عربستان سعودی خواسته است تا در اقدامی سریع و فوری، ضمن اتخاذ موضعی روشن در قبال این فتاوا، آنها را بطور رسمی محکوم کرده و کسانی را که در صدور،‌ تکثیر و تشکیل کمیته‌های داوطلبانه در دانشگاه‌ها برای عملی‌کردن این فتواها فعالیت دارند به محاکمه بکشد.

انجمن علمای دینی در ادامه افزوده است: دانشکده‌های شریعت در عربستان سعودی بویژه دانشگاه "محمد بن سعود" که دانشجویان و استادان آن همه اهل قبله به جز مؤمنان به مذهب تکفیری‌ها را کافر می‌پندارند مراکز خطری هستند که در خون‌ریزی کشتار بی‌گناهان در عراق و پاکستان نیز دست دارند.

یکی از برگزارکنندگان این تجمع در گفت‌وگو با "نهرین‌نت" تأکید کرد: این تجمع آغاز یک تحرک گسترده رسانه‌ای،‌ دیپلماتیک، اجتماعی و فرهنگی علیه علمای تکفیری سعودی است که با فتاوای خود،‌ زمینه کشتار صدها هزار عراقی بی‌گناه و نیز انهدام مراقد مقدسه از جمله حرم عسکریین(ع) را فراهم کردند.

فیلم: تخریب قبور علما و بزرگان دین در افریقا توسط وهابیان

http://www.aparat.com/v/zgcet

روزهای پایانی و ذلت در غربت

وی درماه صفر سال ۱۴۳۰ سکته ای قلبی کرده و پس از عملی که برای باز کردن رگهای قلبش انجام می شود دچار عفونت ریه می شود و به دستور ملک عبدالله برای اولین بار از عربستان خارج شده و برای تکمیل درمان به آلمان می رود اما گروهی از شیعیان علیه وی در یکی از دادگاه‏های این کشور شکایت کردند و خواستار محاکمه وی شدند. 



دادخواست علیه مفتی سعودی در دادگاه لاهه


همان روزها و با خبر سفر بن جبرین به آلمان، به نقل از پایگاه خبری "صوت‌السلام"، "مصطفی الصافی"، "عقیل الکعبی" و "حسین الربیعی" اعضای سازمان "صلح جهانی"، این دادخواست را طی مراسم ویژه‌ای، تسلیم دادگاه بین‌المللی لاهه کردند.

تهیه‌کنندگان این دادخواست، از دادگاه لاهه خواسته‌اند تا بن‌جبرین، مفتی تندروی سعودی را به اتهام صدور فتاوای تشویق‌کننده قتل عمد، انفجار، انهدام اماکن مقدسه و ابنیه فرهنگی مسلمانان و سایر ادیان، احضار و محاکمه کند.

بر اساس این گزارش، وکیل دادگاه لاهه که این پرونده تسلیم وی شده و اعضای سازمان صلح جهانی، در نشستی خبری، جزئیات کامل این پرونده را اعلام کردند.

در دادخواست قضایی ضد بن جبرین ، این روحانی تندرو سعودی به تشویق و ترغیب افراد به اقدامات تروریستی متهم شده بود ، مجموعه ای از مدارک و فتواهای بن جبرین اعم از صوتی و تصویری و فیلم را که این اتهامات را ثابت می کند نیز ضمیمه دادخواست قضایی شد .

بعداز ارائه دادخواست قضایی علیه بن جبرین ، او ساعاتی بعداز مذاکرات رسمی بین وزیران کشور عربستان سعودی و آلمان در ریاض بطور ناگهانی از آلمان فرار کرد .

آن روزها در اخبار آمد نمایندگان مجلس آلمان وابسته به حزب سبزها چگونگی وارد شدن «بن جبرین» عالم تندروی وهابی عربستانی به آلمان و نقش خاندان آل‏سعود در این قضیه را مطرح خواهند کرد.

«علی السرای» مسئول کمیته‏های قضایی مهاجرین در اروپا که دادخواست از سوی وی در این پرونده قضایی مطرح شده است، در جلسه پارلمان حضور خواهد داشت.

این در حالی است که روزنامه آلمانی اشپیگل از بستری شدن «بن جبرین» در یکی از بیمارستان‏های آلمان و اقامت در این کشور با "آرامش کامل" ابراز شگفتی کرده و نوشته است که این شیخ سعودی نماینده تندروها و تروریست‏هایی است که در حوادث یازدهم سپتامبر بوده است.در همین راستا روزنامه آلمانی اشپیگل نوشت: «پارلمان آلمان می‏خواست موضوع دادخواست قضایی علیه "عبدالله بن جبرین" را طی چند روز بررسی کند، اما پیش از آغاز این بررسی "بن جبرین" گریخت».



پایان عمر

بی نتیجه بودن درمانها مرگ او را در ماه رجب همان سال رقم می زند و او را به اساتید و اولیایش ملحق می کند. عبدالله بن عبدالرحمن بن جبرین با شدت گرفتن بیماریش، بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۳ جولای ۲۰۰۹ میلادی (مطابق با ۲۲ تیر ۱۳۸۸) مرد و در گورستان "العود " در شهر ریاض به خاک سپرده شد.




همانها که مرثیه سرایی و عزاداری بر خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله را شرک می خوانند به اقامه عزا و ماتم و مرثیه سرایی برای مرگ بن جبرین پرداختند. 
  • hoda velayat