هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۲۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

گریه و اقامه مجلس عزا

hoda velayat | شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۰ ب.ظ

سیره‌ی تاریخی


تاریخ و روایات می گویند:پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله صحابه و تابعین بر مردگان ، شهیدان و... می گریستند و به دیگران نیز فرصت عزاداری برای عزیزانشان می دادند و حتی براین عمل هم تشویق می نمودند،چنان که عایشه در وفات پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بر صورتش سیلی می زد.

البته مجالس بزرگ دیگری نیز در طول تاریخ در مصیبت فراق برخی از محدثان بزرگ و دیگران برپا می شد.

اینک برای نمونه به چند مورد اشاره می نماییم:


اسامه بن زید می گوید:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از مطلع شدن از درگذشت فرزند دخترشان با برخی از بزرگان صحابه به خانه‌ی دخترشان رفتند،آنگاه جنازه او را روی دستانشان بالا بردند و در حالی که اشک از دیدگان مبارکشان روان بود جملاتی را زمزمه کردند.

(سنن نسائی:ج4،ص22.)


احمدبن حنبل:

بعد از جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به زنان انصار که برای شوهرانشان گریه می کردند فرمودند:

"ولکن حمزه لا بواکی له؛ حمزه عزادار و گریه کننده ندارد."

ابن عبدالبر در این باره می گوید:

این رسم تاکنون ادامه دارد و مردم برای هیچ مرده ای گریه نمی کنند مگر آن که ابتدا بر حمزه بگریند.

(الاستیعاب:ج1،ص374)


حاکم نیشابوری در این زمینه چنین نقل می کند :

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای تشیع جنازه ای بیرون آمد،عمربن خطاب نیز همراه آن حضرت بود،زنان شروع به گریه کردند،عمر آن ها را از گریه بازداشت و نکوهش کرد.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

یا عمر! دعهنّ ؛فانّ العین دامعه والنفس مصابه والعهد قریب؛ عمر! رهایشان کن چراکه چشم گریان ،نفس مصیبت دیده و این فاصله و جدایی تازه به وقوع پیوسته است.

(المستدرک علی الصحیحین:ج1،ص381؛ مسنداحمد:ج2،ص444)


بنابر این روایات روشن است که در سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این عمل حرام نبوده است.


 ادامه دارد...




  • hoda velayat

پشت پرده شبکه اهل بیت! (2)

hoda velayat | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۰۱ ب.ظ
ادامه پشت پرده شبکه اهل بیت...

روز به روز بیشتر روشن می شود که بودجه و امکانات شبکه اهل بیت که مقر آن نیز در آمریکاست توسط سازمان سیا تأمین می شود. یک شیعه هوشمند با یادآوری فعالیت های انجمن حجتیه و اندک تأملی پی می برد که کاسه ای زیر نیم کاسه است.

پر واضح است که یکی از اهداف این شبکه، زنده کردن عقاید انجمن حجتیه است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از هم فروپاشید.
مناسب است خوانندگان عزیز به تاریخچه آن انجمن مراجعه نمایند تا بیشتر در متن قضایا قرار گیرند.



حال جهت مزید اطلاع، مطالب دیگری بیان می شود که برای تقریب به ذهن مخاطب می تواند مفید باشد :

۱ – آمریکایی ها خوب می دانند که اسلام آمریکایی توان مقابله با شیعیان راستین که همان امت اسلام ناب محمدی (ص) هستند را ندارند، لذا با مکر و خباثت سعی بلیغ می کنند تا شیعیان را از دو جهت با مشکل مواجه کنند؛ از سویی وهابی ها و تکفیری ها را تحریک می کنند تا خون شیعیان را مباح بشمارند و هر روز آنان را در عراق، سوریه، بحرین، عربستان، پاکستان، … به خاک و خون بکشند. (البته این نیز نیاز به بستر سازی دارد که اللهیاری ها انجام می دهند) و از سوی دیگر بر این هستند تا شیعه را از درون به چالش بکشند. چرا که ستون پنجم دشمن به مراتب راحت تر می تواند کیان شیعه و تنها نظام اقتدار تشیع را از درون دچار مشکل کند. بنابراین آمریکایی ها به دنبال کسانی هستند که با جمهوری اسلامی ایران خصومت داشته باشند و در این میان حسن اللهیاری ها در دامشان گرفتار آمده اند.

۲ – این شبکه با فحش و دشنام دادن های متنوع و مکرر به مقدسات اهل سنت، موجب می شود اهل سنت نیز موضع گیری های افراطی و متشددی برای تقابل با شیعیان اتخاذ کنند که در این میان تکفیری ها فرصت را غنیمت می شمارند و در جهت تأمین مصالح آمریکا و اسرائیل خواهد بود. نشست های متعدد وزارت اوقاف مصر و دانشگاه الازهر برای مقابله با تبشیر شیعی در همین راستا قابل ارزیابی است در حالی که همین الازهر بود که با تلاش های مخلصانه آیت الله بروجردی و فتوی شیخ شلتوت مذهب شیعه را در مصر به رسمیت شناخت. تضعیف تشیع در مصر، سودان و تونس ارمغانی است که این نوع شبکه ها برای شیعیان به همراه داشته است. بلی دوست نادان به مراتب بدتر و خطرناک تر از دشمن دانا است. این نادان با این نوع تبلیغ همه زحمات آیت الله بروجردی، سید شرف الدین و سایر بزرگان را از بین می برد.

۳ – توهین های مکرر این روحانی نمای سبک مغز به امام خمینی، آیت الله خامنه ای، آیت الله جوادی آملی و سایر علمای شیعه، دقیقاً همان هدفی است که آمریکا ترسیم کرده است تا بدین گونه بزرگان شیعه را لجن مال کند و افراد سفیهی همچون اللهیاری را از رهبران شیعه بشما آورد.

۴-  شعار و تکرار این سخن که اول بقیع را آزاد کنیم بعد سراغ حمایت از غزه می رویم! به دقت همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل به دنبال آن هستند زیرا که طبق توصیه مشارالیه تا موقع ظهور امام زمان (عج) بایستی در خانه خفه خون بگیریم و از هیچ مسلمانی دفاع نکنیم؛ در حالی که رسول خدا (ص) می فرماید : من اصبح و لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.

۵- لجن مال کردن شیعه و سنی در این شبکه، بیشتر به مرتد شدن مخاطبین می انجامد نه تشیع آنان. به تعبیر علماء ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد. فتأمل.
۶ – ۱۴۰۰ سال است که اختلافات شیعه و سنی وجود داشته و حل هم نشده است و معلوم هم نیست کی حل بشود. لذا بیان این گونه مسائل به صورت مستمر فقط نفرت بین مسلمانان را بیشتر می کند و ماحصل آن این می شود که اهل سنت به جای اسرائیل و آمریکا می گویند باید پشت هلال شیعی را درهم بشکنیم! هلالی که اگر نبود اسرائیل الان از نیل تا فرات بود.

۷ – اگر ما خطایی از یک شخص معمولی ببینیم می گوییم هنوز جاهل است اما اگر انجام منکر یا ترک واجبی را از یک روحانی معمم ببینیم، فکر ما سراغ این می رود که به احتمال قوی آن روحانی اصلاً ایمان ندارد و این مثال در مورد این شبکه صدق می کند. وقتی بحث سیاسی پیش می آید، او به یکباره در حد یک بچه مدرسه نرفته بی سواد و بی منطق ظاهر می شود و می گوید شبکه من تأثیر بیشتری برای شیعیان جهان داشته تا انقلاب اسلامی ایران!

۸- او ایران را عامل جنگ تحمیلی می داند در حالی که همه مردم دنیا و حتی سازمان ملل تحت سلطه غرب هم اعتراف کرد که عامل جنگ تحمیلی صدام بود که این همه بدبختی برای ملت ایران و عراق به وجود آورد. درست گفته اند که حب الشئ انسان را کور و کر می کند. اینقدر خباثت و جهالت یک به ظاهر طلبه جای تعجب ندارد؟ آمریکا کی می تواند بلند گویی بهتر از این پیدا کند؟

در یک کلام بقول بنده خدا وقتی می خواهی چیزی را تخریب کنی، خوب به آن حمله نکن، بلکه بد از آن دفاع کن! این قضیه شبکه اهل بیت حسن اللهیاری است. تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

  • hoda velayat

پرسش :

مباهله یعنی چه و جریان مباهله ی پیامبر(صلی الله علیه وآله) چگونه بوده است؟


پاسخ :

مباهله در لغت

«مباهله» در اصل از ماده «بهل» (بر وزن اهل) بوده و به رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی گفته می شود[1].

مباهله در اصطلاح

مباهله در اصطلاح قرآن و روایات و غیر آن ها، به معنای ملاعنه (لعن و نفرین کردن دو طرف به یکدیگر) است؛ این گونه که هرگاه دو گروه یا دو نفر درباره ی مساله ای مهم، مانند مسائل مهم مذهبی با هم گفتگو کرده و به نتیجه ای نرسند، در یک جا جمع می شوند و به عنوان «آخرین حربه»، به درگاه خداوند تضرع می کنند و از او می خواهند تا درغگو را رسوا و مجازات کند[2].

تناسب معنای اصطلاحی با معنای لغوی در این است که در هر دو، رها کردن و واگذار کردن یکدیگر به حال خود، وجود دارد.

مباهله با مسیحیان نجران

(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ)[3]؛
هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید! ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت می نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت می کنیم و شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم.


بخش با صفای «نجران» با هفتاد دهکده ی تابع خود، در نقطه ی مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه ی مسیحی نشین حجاز بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیحیت گرویده بودند[4].
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) هم زمان با مکاتبه ی با سران حکومت های جهان و مراکز مذهبی، نامه ای به اسقف نجران (ابو حارثه بن علقمه) نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که یا اسلام را بپذیرند و یا به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازند (که در برابر این مبلغ جزئی، از جان و مال آنان دفاع شود) و در غیر این صورت، به آنان اعلام خطر می شود.
نامه توسط نمایندگان پیامبر(صلی الله علیه وآله) به دست اسقف رسید. وی نامه را با دقت خواند و برای تصمیم گرفتن، شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. شورا نظر داد که گروهی به نمایندگی نجران به مدینه بروند، تا از نزدیک با محمد(صلی الله علیه وآله) تماس گرفته، و سخنان او را بررسی کنند.

شصت تن از زبده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب شدند که در رأس آن ها سه پیشوای مذهبی قرار داشت:

1. «ابو حارثه بن علقمه»، اسقف اعظم نجران که نماینده ی رسمی کلیساهای روم در حجاز بود؛
2. «عبدالمسیح»، رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر و کاردانی شهرت داشت؛
3. «ایهم» که فردی کهنسال و مورد احترام مردم نجران بود.

هیئت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. حضرت آنان را به آیین اسلام و پرستش خدای یگانه و دست کشیدن از عقاید باطل (مانند اعتقاد به فرزند داشتن خداوند) دعوت کرد. یک نفر از نمایندگان گفت: عیسی فرزند خدا است؛ زیرا مادر او مریم، بدون آن که با کسی ازدواج کند، او را به دنیا آورد؛ پس باید او را نیز خدای جهان دانست.
پیامبر اکرم (ص) با تلاوت آیه ای از قرآن آنان را چنین پاسخ دادند: «وضع حضرت عیسی از این نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بی پایان خود، بدون آن که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید»؛ اگر نداشتن پدر دلیل بر این باشد که عیسی فرزند خدا است، پس حضرت آدم برای این انتساب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر.
گفتگو ادامه یافت و پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم گرفته شد که مساله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنه ی صحرا برای مباهله آماده شوند.
روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة سال دهم هجرت بود. سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبه رو شوند، به یکدیگر گفتند: هرگاه دیدید که «محمد» افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم می شود که در ادعای خود صادق نبوده و اطمینانی به نبوت خود ندارد، ولی اگر دیدید که با فرزندان و عزیزان خود به مباهله آمده، معلوم می شود که او راستگو و پیامبر خدا است؛ زیرا آن قدر به خود ایمان دارد و احساس امنیت می کند که عزیزان خود را آورده است.
هنوز نمایندگان نجران در این گفتگو بودند که ناگهان چهره ی نورانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) نمایان شد. او فرزندش حسین(علیه السلام)را در آغوش دارد و دست حسن(علیه السلام) را در دست؛ علی(علیه السلام) پیش رو، و حضرت زهرا(علیها السلام) پشت سر آن جناب حرکت می کنند[5].
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پیش از ورود به میدان مباهله به همراهان خود فرمود: «من هرگاه دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.» نمایندگان نجران، با حالت بهت و وحشت به یکدیگر نگاه می کردند؛ شکوه و جلال معنوی و الهی این پنج تن، همه را بر جای خود میخ کوب کرده بود. اسقف نجران گفت: «من چهره هایی می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه خداوند بخواهند که بزرگ ترین کوه ها را از جای برکند، به سرعت کنده خواهد شد. هرگز درست نیست که ما با این چهره های نورانی و با فضیلت مباهله کنیم؛ چرا که عذاب الهی همه ی ما را نابود می کند و چه بسا دامنه ی عذاب گسترش یابد و همه ی مسیحیان جهان را فرا گیرد و در روی زمین یک مسیحی باقی نماند.»

انصراف مسیحیان از مباهله

نمایندگان نجران با دیدن این وضع، بی درنگ وارد شُور شدند و به اتفاق آرا تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند و هر سال مبلغی را به عنوان «جزیه» به حکومت اسلامی بپردازند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز درخواست آنان را پذیرفت و قرار گذاشتند که مردم نجران نیز از مزایای حکومت اسلامی برخوردار گردند؛ در این هنگام پیامبر (ص) فرمود: «عذاب سایه ی شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از در مباهله وارد می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده و با آتشی که در بیابان بر افروخته می شد، می سوختند و دامنه ی عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می شد[6].»
فضیلت اهل بیت(علیهم السلام) در داستان مباهله
مفسران و محدثان شیعه و سنی تصریح کرده اند که پیامبر گرامی اسلام تنها کسانی را که همراه خود برای مباهله برد: فرزندانش، حسن و حسین(علیهما السلام)(ابناءنا) و دخترش فاطمه(علیها السلام) (نساءنا) و از میان مردان تنها علی بن ابی طالب(علیه السلام)(انفسنا) بودند.
شهید قاضی نور الله شوشتری، در کتاب شریف «احقاق الحق»، اتفاق نظر مفسران را د راین باره بیان می کند؛ سپس آیة الله مرعشی نجفی (ره) در پاورقی این کتاب، از حدود شصت نفر از بزرگان عامه نقل می کند که معتقدند آیه ی مباهله در شأن و منزلت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده است؛ برای مثال مسلم بن حجاج در صحیح خود ـ که دومین صحیح از صحاح ششگانه عامه است ـ می نویسد: «معاویه به سعد وقاص گفت: چرا علی را دشنام نمی گوئی؟ پاسخ گفت: به دلیل سه ویژگی که علی داشت و من آرزو می کنم که یکی از آن ها را دارا بودم...؛ (یکی از آن ها این بود که (چون آیه ی مباهله نازل شد، پیامبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد؛ وقتی همگی جمع شدند، فرمود: اللهم هؤلاء اهلی؛ خداوندا ایشان اهل بیت من هستند.[7]»
داستان مباهله گواه بزرگی بر فضیلت و برتری این خانواده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) از میان تمام صحابه و یاران خود، تنها این چند نفر را شایسته و مصداق آیه دانست و در کنار خود به میدان مباهله آورد.

عمومیت استفاده از مباهله

شکی نیست که آیه مباهله خطاب به پیامبر اسلام بوده و متضمن دستور کلی به مسلمانان برای انجام این عمل نمی باشد، ولی در آیات و روایات، منعی از انجام این عمل توسط مسلمانان وارد نشده است، بلکه از روایات عمومیت این حکم استفاده می شود؛ برای مثال از امام صادق (ع) روایت شده است که اگر مخالفان مذهبی سخنان و استدلال های شما را نپذیرفتند، آن ها را به مباهله دعوت کنید.
راوی می گوید: پرسیدم: چگونه مباهله کنم؟
امام (ع) فرمود: خود را سه روز اصلاح اخلاقی کن...؛ روزه بگیر و غسل کن، و با کسی که می خواهی مباهله کنی به صحرا برو؛ سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفکن و از خودت آغاز کن و بگو: «خداوندا! تو پروردگار آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه ای و از اسرار نهان آگاه هستی، و رحمن و رحیمی، اگر من حقی را انکار و باطلی را ادعا می کنم، بلایی از آسمان بر من بفرست، و اگر این شخص حق را انکار کرده و ادعای باطلی می کند، بلایی از آسمان بر او بفرست؛ سپس فرمود: چیزی نخواهد گذشت که نتیجه این دعا آشکار خواهد شد. به خدا سوگند! هیچ کسی را نیافتم که حاضر شود این گونه با من مباهله کند.[8]»
اندیشه قم
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[1]. ر. ک: فرهنگ جامع عربی، فارسی، ماده «بهل»؛ فرهنگ دانشگاهی، ترجمه المنجد الابجدی، ماده ی «بهل».
[2]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج2، ص438.
[3]. آل عمران، 61.
[4]. یاقوت حموی در معجم البلدان، ج5، ص267ـ266، علل گرایش آنان را به آیین مسیح بیان کرده است.
[5]. در برخی نقلها آمده است که پیامبر دست حسن و حسین را گرفته بود و فاطمه به دنبال پیامبر و علی(علیه السلام) پشت سر وی حرکت می کرد. ر.ک: منشور جاوید،، ج7، ص101.
[6]. بحار الانوار، ج21، ص285 به بعد.
[7]. صحیح مسلم، ج7، ص120.
[8]. اصول کافی، ج2، ص482.

  • hoda velayat

پشت پرده شبکه اهل بیت! (1)

hoda velayat | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۲۶ ق.ظ

حتما در بین شبکه های ماهواره ای به شبکه ای برخورده اید که در آن یک روحانی جوان افغانی مشغول صحبت و مناظره در باره مذاهب شیعه و تسنن است. روحانی جوانی که علیرقم سن کم تسلط بسیار عالی بر مسائل فقهی دارد و حوزه ای که خیلی کار کرده کتب اهل سنت هست موضوع اصلی صحبتهایش اثبات ولایت امیرالمومنین(ع) و غصب خلافت توسط خلفای راشدین است! و حقانیت شیعه را از کتابهای خود اهل سنت اثبات میکند ، بارها با علمای اهل سنت مناظره کرده و حتی من بارها دیده شده  که خودش تماس میگرد با علمای اهل سنت ولی خوب هر بار آنها مغلوب می شوند

در این مطلب میخواهیم پی ببریم که این شبکه چگونه و توسط چه کسی تشکیل و از کجا حمایت می شودو اهداف این شبکه ماهواره ای چیست؟


مدیر شبکه کیست؟
 
این شبکه با مدیریت فردی افغانی به نام "حسن اللهیاری" در قم تاسیس شد و عوامل آن با انتخاب این نام مقدس، سعی داشتند در فضای فرهنگی قم، موقعیتی برای خود کسب کنند. اهل بیت، در دوره فعالیت خود در راستای برجسته ساختن اختلافات مذاهب اسلامی و همسو با سیاست‌های انجمن حجتیه مطالبی را تهیه می کرد. تاکید بر سوگواری ایام فاطمیه به نام «محسنیه» و برگزاری جشنی موسوم به «عیدالزهرا» و به مناسبت مرگ عمر بن خطاب مهمترین اقدامات این شبکه بود. 


انتساب دروغین به مرجعیت


اللهیاری مدتی این شبکه را منتسب به مراجع معرفی می کرد و مدعی بود، بیوت مراجع از آن حمایت می کنند. این ادعا از سوی مسئولان بیوت مراجع رد شد.


از میان مراجع تقلید، بیت "آیت الله قربانعلی محقق کابلی" از علمای افغانی مقیم قم از شبکه اهل بیت، حمایت می کرد. سال گذشته با افشای ماهیت تفرقه افکنانه آن، آیت الله محقق کابلی نیز طی اطلاعیه‌ای که در مهر 1389 منتشر کرد، با تاکید بر اهمیت وحدت بین مسلمانان، اعلام کرد: «از پیروان و شیعیان راستین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) جداً تقاضا می‌شود که از هرگونه کمک مادی و معنوی به شبکه یاد شده خودداری کنند. از نظر این جانب پرداخت وجوهات شرعیه با هر عنوانی به این شبکه و سایر مراکز و شبکه ها و برنامه هایی که تحت هر عنوانی در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی فعالیت می کنند  نه تنها مجزی نیست بلکه تعاون بر اثم و عدوان  است.» 


دیدگاههای سیاسی اللهیاری : 


برای خلاصه تر شدن مطلب و ادای حق مطلب عناوینی را تیتر وار ذکر میکنم. یقینا در صورتی که خود شما هم شنونده ی این کانال باشید به زودی زود این قبیل حرکات و سخنها را خواهید شنید:


۱- ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی(مخالف مباحثه ی علما نیستم اما الله یاری واقعا تفرقه انداز است و مدام به اهل سنت عزیز توهین میکند)


۲- تایید شعار نه غزه نه لینان با این بهانه که اول بقیع را آزاد کنیم غزه برای بعد(رسول الله فرمود اگر مسلمانی در یک طرف سرزمینهای اسلامی شب گرسنه بخوابد مسلمانی که در طرف دیگر سرزمینهای اسلامی سیر میخوابد مسئول است)


۳- ایجاد فاصله بین شیعیان و مرجعیت معظم شیعه(الله یاری اساسا مراجع را عادل نمی داند به کرات به حضرت امام خمینی توهین کرده و نعوذ بالله به حضرت آقا اهانتی میکند که قلمم خجالت دارد از نگاشتنش. الله یاری حتی آیت الله العظمی مکارم را عادل نمیداند و بدتر از آن حتی حضرت آیت الله بهجت را هم!!!)

۴- کوبیدن دولت ایران و پایین آوردن جمهوری اسلامی از حامی مستضعفان و شیعیان جهان به دشمن اهل بیت!!


۵- اخیرا هم که میگفت مراجع قم به دنبال ریاست و قدرتند و هوای نفس آنها را گرفته و امام زمان عده ی زیادی از اینها را نعوذ بالله میکشد!!!


۶- مقایسه ی حکومت خمینی کبیر با حکومت عباسیان


۷- دفاع از آمریکا به بهانه ی آزادی بیان در آن کشور(لازم به ذکر است آقای الله یاری ساکن آمریکاست. جالب است بدانید در آمریکا قانونی برای شبکه های ماهواره ای وجود دارد با این مضمون که اگر شبکه ای کوچکترین توهینی به مقدسات یک فرقه ی مذهبی یا فکری یا اجتماعی بکند آن شبکه تعطیل میشود و مجوز روی آنتن رفتنش باطل. حال این سوال برای خود من پیش می آید که چرا شبکه ی موسوم به اهل بیت که تماما توهین است بسته نمیشود؟ جز مخالفت این شبکه با دولت جمهوری اسلامی و ایجاد اختلاف بین فرق اسلامی علتی دارد؟)


اعتقادات مبتنی بر تفکرات انجمن حجتیه:


اعتقادات و حرفهای ایشان شدیدا منطبق بر تفکر حجتیه است ، او از افرادی است که معتقداست هیچ کاری نباید انجام داد فقط منتظر باشیم تا خدا هر زمان خواست امام زمان رابفرست بنابر همین اعتقاد مخالف با جمهوری اسلامی است ،اومی گوید حکومت اسلامی رافقط باید ولی معصوم تشکیل بدهد.


با قمه زنی موافق و میگوید به عشق امام حسین (علیه السلام) همه کاری باید کرد....


مذهب شیعه را میخواهند سوق بدهند به سمت حجتیه تا به اهل سنت فحش بدهد و یا حتی حکم قتل برادران اهل سنت را صادر کند . با این تفکرات اگر تا 2 سال دیگر حکم به قتل برادارن اهل سنت ندهدجای سئوال است . در حال حاضر هم توهین به اهل سنت از جانب ایشان کم نیست.
 
شبکه اهل بیت "کاخ سفید"!


حجت‌الاسلام نبوی معاون تبلیغات حوزه علمیه قم طی نشستی از گردآوری اسنادی مبنی بر حضور آمریکایی‌ها در پشت پرده این شبکه ماهواره ای خبر داد و گفت: «هدف این شبکه که به نام دفاع از شیعه و گسترش علوم اهل بیت‌(ع) راه اندازی شده است بد جلوه دادن شیعه بود.»


با بروز حساسیت در خصوص این شبکه، دادگاه ویژه روحانیت در قم، حکم پلمپ دفتر این شبکه را صادر کرد. عوامل این شبکه در ادامه تحرکات خود، ضمن جسارت به علمای اسلام و نیز مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، مدعی شداند رویکرد نظام حمایت از اهل سنت و قصد تضعیف مکتب اهل بیت(س) است! عوامل انجمن حجتیه نیز با انتقاد از آنچه آزادی عمل اهل سنت در ایران نامید، از ضرورت حمایت از شبکه اهل بیت سخن گفته‌اند.

سید مجید طاهری

ادامه دارد...
  • hoda velayat

بیوگرافی بن باز از مفتیان وهابی(2)

hoda velayat | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۱۳ ق.ظ


حق آن است که این گنبد [گنبد پیامبر (ص)] نابود شود.


آثار علمی بن باز

بیش از شصت کتاب و ده­ها مقاله از عبد العزیز بن باز در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و احکام و غیره به جای مانده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم .

1-الفوائد الجلیة فی المباحث الفرضیة.
2- التحقیق والإیضاح، لکثیر من مسائل الحج، والعمرة، والزیارة ( توضیح المناسک).
3- التحذیر من­البدع، و یشتمل على أربع مقالات مفیدة(حکم الاحتفال بالمولد النبوی، و لیلة الإسراء والمعراج، و لیلة النصف من الشعبان، وتکذیب الرؤیا المزعومة من خادم الحجرة النبویة المسمى الشیخ أحمد).
4- رسالتان موجزتان فی الزکاة والصیام.
5- العقیدة الصحیحة و ما یضادها.
6- وجوب العمل بسنة الرسول - صلى الله علیه وسلم - و کفر من أنکرها.
7- الدعوة إلى الله، و أخلاق الدعاة.
8- وجوب تحکیم شرع الله و نبذ ما خالفه.
9- حکم السفور والحجاب و نکاح الشغار.
10- نقد القومیة العربیة.
11- الجواب المفید فی حکم التصویر.
12- الشیخ محمد بن عبد الوهاب ( دعوته وسیرته).
13- ثلاث رسائل فی الصلاة (1- کیفیة صلاة النبی صلى الله علیه و سلم- 2- وجوب أداء الصلاة فی جماعة 3- أین یضع المصلی یدیه حین الرفع من الرکوع ).
14- حکم الإسلام فیمن طعن فی­القرآن، أو فی رسول الله صلى الله علیه و سلم.
15- حاشیة مفیدة على فتح الباری، وصلت فیها إلى کتاب الحج.
16- رسالة الأدلة النقلیة والحسیة على جریان الشمس و سکون الأرض و إمکان الصعود إلى الکواکب.
17- إقامة البراهین على حکم من استغاث بغیر الله أو صدق الکهنة والعرافین.
18- الجهاد فی سبیل الله.
19- الدروس المهمة لعامة الأمة.
20- فتاوى تتعلق بأحکام الحج، والعمرة، والزیارة.
21- وجوب لزوم السنة، والحذر من البدع ".
 او از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ هجری، قاضی شهر خَرج بود. در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست موسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۸۱ هجری، به عنوان رییس دانشگاه اسلامی مدینه برگزیده شد. در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست آن مجلس را بر عهده گرفت. در ۱۴۰۲، ملک فیصل و در سال ۱۴۱۲ ملک فهد از او به خاطر خدماتش به وهابیت قدردانی کردند.
 
فتاوای قرون وسطایی :

هرکس بگوید خورشید ثابت است و زمین می چرخد کافر است (و می توان او را کشت)

هرکس بگوید خورشید ثابت است و زمین می چرخد کافر است (و می توان او را کشت) بن بازدر طول عمرخود فتواهای جنجالی و متناقض زیادی صادر کرده ست. او حضور کفار را در سرزمین عربستان حرم می دانست ولی در جنگ خلیج فارس علیه عراق حضور کفار را برای نجات بلاد لازم شمرد. او با این که حنبلی و از پیروان محمد بن عبدالوهاب و معتقد به دعوت سلفیه است، اسامه بن لادن را خارجی و مرتد اعلام کرد. 

او شیعه را نیز کافر اعلام کرده بود. مجله ی المصور در شماره ی ۲۱۶۶ خود ۱۵آوریل ۱۹۶۶ میلادی در صفحه ی ۱۵ مطلبی را بصورت زیر منتشر کرده است: نایب رئیس دانشگاه اسلامی (علامه ابن باز) در آنجا مقاله ای را طی دو ماه در تمامی روزنامه ها منتشر کرده است که در آن خون هرکسی که بگوید زمین کروی است و ساکن نیست و به دور خورشید می چرخد را حلال اعلام کرده است. او در کتاب «الادله النقلیه والحسیه علی جریان الشمس والقمر وسکون الارض وامکان الصعود الی الکواکب» (دلایل نقلی و عقلی بر حرکت خورشید و ثابت بودن زمین) اعلام کرد که قرآن کریم،حدیث و آموزه های پیامبر و اکثریت دانشمندان اسلامی ثابت کرده‌اند که خورشید در حال چرخش و زمین ثابت است و مخالفان این عقیده را تکفیر کرد.


به عقیده بن باز، اعتقاد به چرخش زمین باطل است و
 کسی که به این فرضیه باور داشته باشد، کافر است !!!

بن‌باز مدعی بود:
«اعتقاد به دوران یا چرخش زمین باطل است و کسی که به این فرضیه باور داشته باشد، کافر است، برای این‌که این فرضیه با قرآن کریم «والجبال أوتادا» و قوله جل و علا «والى الأرض کیف سطحت» منافات دارد.

تفسیر روشن آیه این است که زمین کروی نیست و نمی‌چرخد و این روشن است، اما البته تنها در صورت غضب خداوند، می‌تواند چرخش یا حرکت داشته باشد، کما فی قوله سبحانه: «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ». و وَقَوْله «وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْض رَوَاسِی »؛ یعنی زمین را با کوه‌ها، میخکوب کرده‌ایم تا به حرکت درنیاید و آرامش مردم برهم نخورد».

«وقد ذکر الله سبحانه أن الشمس والقمر یجریان فی فلک»؛ یعنی خداوند از حرکت خورشید و ماه خبر داده است و اگر زمین نیز بر محور خود می‌چرخید، خداوند از آن خبر می‌داد، اما خداوند از حرکت کردن زمین خبری نداده است. بسیاری از علمای دانش ستاره‌شناسی گفته‌اند: زمین می‌چرخد و خورشید ثابت است، این اقوال کفرگویی و انکار کتاب و سنت سلف صالح است.

بن‌باز همچنین گفته است:
هنگامی که جوان بودم و چشمان قدرتمندی داشتم با چشمان خودم به خورشید نگاه می‌کردم و حرکت خورشید را می‌دیدم. پس اگر زمین در حال حرکت باشد، چگونه ما آن را حس نمی‌کنیم و در آرامش هستیم؟ پس چگونه کشتی‌های بزرگ در دریاها حرکت می‌کنند و چپ نمی‌شوند؟

عبدالکریم بن صالح الحمید نیز در کتابش «هدایة الحیران فی مسألة الدوران»، (ص 12ـ 32 ) با دفاع از این فتوا به نقض نظریه چرخش زمین پرداخته و نوشته است:
برخی علوم و فرضیه‌ها فاسد و تباه‌گر و ملحدانه است؛ از جمله این اعتقادات، باور به کروی بودن و چرخش زمین است... و باور به دوران زمین، خطایی بسیار بزرگتر از نظریه جهش و تکامل انسان از میمون است ». ص 33: «کل دلیل من الکتاب والسنة على دوران الأرض فهو تأویل باطل».

همچنین «ابن عثیمین» در کتاب «مجموع فتاوى و رسائل محمدبن صالح العثیمین»: (ج / 3 الفتوى شماره 428 صفحه 153)، به معلمان اخطار می‌دهد که از تدریس آن بخش از درس علوم و جغرافیا که از حرکت زمین سخن گفته می‌شود، خودداری کنند، چون این مطلب باعث مفسده و گمراهی دانش‌آموزان است

دستور به تخریب حرم نبوی
در سایت رسمی بن باز، در قسمت "نور علی الدرب" سوالی تحت عنوان "حکم القباب علی القبور و شبهة قبة التی علی قبر الرسول {حکم  وجود گنبد بر قبر ها و گنبد ساخته شده بر قبر رسول الله ص پرسیده شده که در پایین می بینید: 
 

حق آن است که این گنبد [گنبد پیامبر (ص)] نابود شود.

 بن باز در جواب این سوال،فتوا داده که:اما در مورد گنبدی که بر روی قبر پیامبر است باید گفت این گنبد در قرون متاخر و توسط حاکمان نادان ساخته شده است و اگر از بین برود اشکالی ندارد بلکه حق آن است که این گنبد نابود شود.

  • hoda velayat

بیوگرافی بن باز از مفتیان وهابی(1)

hoda velayat | دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ

بن باز :اگر قرار است [حضرت] علی [(ع)] چشمهایم را شفا دهد
اصلا نمی‌خواهم این چشم‌ها بینا شود .


یکی از علمای وهابیت که نقش مهمی در احیای تفکرات، ابن­ تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمدبن عبدالوهاب داشته ، عبدالعزیز بن باز است که نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است برای اینکه بیشتر با او آشنا شویم زندگی‌نامه، فعالیت‌ها، فتواها ‌و تفکرات او را مرور می­کنیم.


عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن باز در بیست و یکم نوامبر ۱۹۱۰ میلادی برابر با چهاردهم ذوالحجّه ۱۳۳۰هجری قمری در شهر ریاض عربستان سعودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳میلادی پدرش باز بن عبدالله و در سال ۱۹۲۱مادرش حفصه بنت سمیح درگذشت. در ۱۹۳۶ عبدالعزیز ابن باز بینایی خود را از دست داد.

مهم‌ترین استادان او در اصول، فقه و ادبیات عرب، محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، سعد بن محمد بن عتیق القاضی، حامد بن فارص بودند. وی در محضر سعد بخاری تجوید قرآن را آموخت.


بن باز بعداز مدتی قرآن را حفظ کرده و نزد سعد وقاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر علمای نجد مانند؛شیخ محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، شیخ صالح بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن­حسین آل الشیخ، الشیخ سعد بن حمد آل الشیخ، فرا گرفت که بیشترین استفاده علمی را از محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، برده است.

بن باز که صرف شاگردی نزد اساتید را یک نوع فریب نفس می‌دانست، عزم خود را راسخ کرده و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین کتب اهل سنت با جدیت تمام ادامه داد تا اینکه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید که از مشهورترین علماء حنفی بشمار رفت.

فعالیت‌های مهمّ بن باز
بن باز دارای مسئولیت‌ها و مناصب حکومتی مختلفی بوده است که برخی از آنان عبارتنند از :
  • قضاوت در منطقه «الخرج » به مدت 14 سال و چند ماه بین سالهای 1357تا 1371ق که زمان تعیین وی به قضاوت جمادی الاخر سال 1357ق بوده است.
  • تدریس در دانشکده و آکادمی علوم ریاض از سال 1372ق تا سال 1380ق در علوم فقه توحید وحدیث .
  • نایب رئیس دانشگاه اسلامی مدینه منوره از سال 1381ق تا سال 1390ق
  • ریاست دانشگاه اسلامی مدینه از سال 1390ق تا 1395ق بعد از وفات رئیس دانشگاه شیخ محمد بن ابراهیم آل الشیخ در رمضان 1389 ق
  • رئیس کل ادارات پِژوهشهای علمی وفتوا و تبلیغ و ارشاد توسط حکم پادشاه در تاریخ 14/10/1395 ق که این منصب تا سال 1414 ق ادامه داشت. گفتنی است که این منصب هم رتبه‌ی وزیر است.
  • مفتی اعظم عربستان و رئیس هئیت بزرگان علماء اسلامی و رئیس اداره پِژهشهای زیادی را هم در مجالس علمی و اسلامی دیگری داشته است که عبارتند از:
رئیس هئیت بزرگان علمای اسلامی (هئیت کبار العلماء):
این هیئت عالی‌ترین هسته صدور فتوا در عربستان سعودی محسوب می‌گردد. این هیئت متشکل از 20عالم دینی است که پیرو مذهب حنبلی با قرائت ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب می‌باشند این تشکل دارای سوابقی دیرینه است پس از آن که دولت سوم سعودی که توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمان الفصیل آل سعود تشکیل شد هیئت کبار علما از نظر اداری و فنی گسترش یافته و تشکیلات آن در داخل و خارج از کشور قوت یافت .

در سال 1391ق شیخ ابراهیم بن محمد آل شیخ به ریاست هیئت فوق الذکر منصوب گردیده و این هسته به «ادارات تحقیقات علمی و الافتاء»تغییر نام یافت . شیخ محمد بن آل ابراهیم آل شیخ در سال 1395ق به عنوان «وزیر عدل»منصوب گردید.

در سال 1395ق شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز به ریاست تشکلات فوق الذکر منصوب و هسته مزبور به «دبیر خانه ادارات تحقیقات علمی و فتوا و تبلیغات و ارشاد »تغییر نام نهاد.

بن­ باز و تمجیدهای وهابیان
وهابیان، از وی به عنوان عالم جلیل القدر، شیخ الاسلام و المسلمین مفتی اول داخل وخارج کشور، علامّه، محدثّ فقیه،یاد می‌کنند و می‌گویند: بن باز، مرجع علماء بود وهرگاه برای علماء مشکلات علمی پیش می‌آمد جهت حلّ آن به او رجوع می‌کردند. دانشگاهی به نام او در ظهران عربستان وجود دارد.


و نیز مسجد بن باز


لازم به ذکر است پایان‌نامه «نقد و بررسی دیدگاه‌های سلفی بن باز» پژوهش پایانی «ابراهیم قاسمی»، برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان و مذاهب قم است که در تابستان 1390 دفاع شده است و استاد راهنمای آن «حجت الاسلام دکتر حمید ملک مکان» و استاد مشاور آن «حجت الاسلام دکتر مصطفی سلطانی»است، به بررسی و نقد فتاوای سلفی بن باز در موضوعاتی هم چون توحید و شرک، تأویل و تجسیم، استغاثه و توسل، شفاعت و بدعت و بحث قبور می‌پردازد.

ادامه دارد...
  • hoda velayat

معرفی شبکه وهابی وصال فارسی

hoda velayat | دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

شبکه وصال فارسی دومین شبکه وهابی که به زبان فارسی به روی ماهواره رفته است.

این شبکه با مدیریت عبدالرحیم منتصر بلوچی معروف به ملازاده زیر نظر شبکه وصال عربی ایجاد شد.

در ابتدا ،اصلی ترین حامی این شبکه ،وصال عربی بود که درمیانه راه به دلایلی از قبیل اختلافات مالی و تهمت هایی که دست اندرکاران نثار همدیگر می کردند، از هم جدا شده و استقلال شبکه وصال فارسی را اعلان کردند.

 

هم زمان با این اعلان، چهره های شاخص این شبکه همچون محمد انصاری و ماجد عباسی از این شبکه استعفا داده و جدا شدند.


 


شبکه وهابی «وصال فارسی» همانند دیگر وهابیون با انتصاب خود به برادران اهل تسنن خود را "تریبون اهل سنت فارسی زبان" معرفی کرده و در مرام نامه ی خود چنین می آورند:

"اهل سنت در شبکۀ وصال با توجه به عقیدۀ پاک و مرام صادقانه ای که دارند ، جز خدمت به جامعۀ بشری و عموم هموطنان و همزبانانی که حرفشان را می فهمند؛ جز تقدیم و معرفی عقیدۀ پاک و زلال خود که مبنی بر قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و عقل و فطرت سالم و برهان و استدلال محکم و صادقانه با فهم پیشگامان امت به شمول صحابه و اهل بیت گرامی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم است هیچ طرح و برنامۀ دیگری ندارند."

 

هر چند که این مرام نامه فقط بر روی کاغذ داعیه احترام، استدلال به قرآن و سنت است و در عمل فرسنگ ها فاصله دارد که این نشان دهنده ماهیت فریبکارانه و متزورانه آنان می باشد.

 

داعیه صلح جویی و صلح طلبی نیز در بخش هایی از معرفی این شبکه دیده می شود:

"وصال آمده تا حلقۀ وصلی باشد بین مؤمنان و تمام حق جویانى که  در طلب حق می تپند، تا از منبر آن، حق بگویند و حق بشنوند و با حق خالص وبی شائبه آشنا گردند."

 

البته منبر حق و حق گفتن خالص این شبکه نیز همانند مرام نامه شان در نوع خود جالب بوده و هر صدای مخاطبی را که برخلاف اهداف دیکته شده این شبکه باشد با انواع اتهام و افتراء قطع می شود.

 

در ادامه این معرفی نامه و در دشمنی با شیعه و القاء تفکرات متحجرانه وهابیت آمده است:

"وصال آمده تا کدورت ها، کینه ها، حسادت ها، و دشمنی هایی که مدعیان اسلام ناب و پیروی از اهل بیت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به نام دین در بین ملت ها کاشته را ریشه کن نماید، و فضایی از محبت و اخوت و برادری و برابری و همزیستی مسالمت آمیز را در میان آحاد جامعه بوجود آورد."

 

اما اشاره نمی کند در صورتیکه هدف اصلی، اخوت و برداری و باصطلاح "روشن نمودن اذهان مسلمانان" و اصلاح جامعه اسلامی می باشد، چرا باید مدام و به شکلی ناپسند در برنامه های مختلف خود به اندیشه ها و آراء مختلف مسلمانان و علی الخصوص عقاید شیعیان ناسزا گفته و به شکل دائمی به تمسخر اندیشه شیعی و نخبگان شیعی پرداخته شودو اصلی ترین برنامه خود را تخریب فقهای شیعی و بزرگان این مذهب قرار دهد.

 

اما تفکر وهابیت که این شبکه از همان محمل برخاسته است، در بخش های دیگری از این معرفی نامه ظهور و بروز یافته است؛ چه آنکه در بخشی از آن چنین آمده است:"... بین بندگان و آفریدگارشان هیچ واسطه ای نیست ، و الله متعال از رگ گردن نیز به بندگانش نزدیکتر است"

 

شبکه وصال در تبیین مسئولیت خود ساخته اش، به شکل آشکار به دو محور اصلی اشاره می نماید که اولین محور آن نیز بدین شرح است:

"اول: توحید خالص و یکتاپرستی ناب و شفاف به دور از هرگونه شرک و بدعت و قطار واسطه ها و وسیله ها؛ همان توحیدی که پیام آشکار قرآن کریم و دعوت تمام پیامبران الهی و مقصود اصلی آفرینش و تنها سبب نجات و سعادت انسان در جهان است."

 

در بخش دیگری از این معرفی نیز می توان نشانه های حقد و کینه دست اندرکاران این شبکه را نسبت به نظام مقدس و مردمی جمهوری اسلامی ایران و دولت های شیعی منطقه می باشد، دریافت:

"وصال پیام وصلی است بین بندگان و پروردگارشان به دور از سلطه قهریه و جبروت کاذب مستبدان و دیکتاتوران و جاه طلبانی که می خواهند تمام امور دین و دینا را با منطق زور و فشار و تقلید کورکورانه بر مردم تحمیل کنند."

 

این در حالی است که حکومت های دیکتاتور، مستبد و پادشاهی آل سعود و آل ثانی حامی این نوع شبکه ها می باشد.

 

روشن است که این شبکه برای فارسی زبانان است و نمی تواند چنین اشاره ای را به جای دیگری یا کشور اسلامی دیگری نسبت داده باشد. گرچه در خلال برنامه های این شبکه نیز این موضع به روشنی دیده می شود.

 

آن چه عیان است این شبکه طبق صحبت تریبونی برخی از وهابیون در ابتدا و طلیعه سخن به بیان مباحثی کلی و در بردارنده مفاهیم همه پسند دارد ولی در ادامه و عملکرد خود به تبین اندیشه های وهابی خود پرداخته و تنها با یک هدف اصلی آن هم تخریب عقاید واندیشه های شیعی و توهین به مراجع و بزرگان این مذهب به فعالیت خود ادامه می دهد.


  • hoda velayat

شیعه شدن یک سرمایه‌دار چینی

hoda velayat | دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۴۸ ق.ظ


همزمان با ایام مبارک غدیر، یک سرمایه‌دار چینی با حضور در بیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره)، به دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع مشرف شد.

هونگ جون چن(hong jun shen) معروف به ریچارد از سرمایه‌داران چینی که در نقاط مختلف از جمله ایران سرمایه‌گذاری‌های متعددی انجام داده و چند کارخانه صنعتی در ایران و چین دارد، با حضور در بیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) در قم، پس از ادای شهادتین، به دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع گروید.

این تازه مسلمان چینی در این مراسم از آیت‌الله علوی‌ بروجردی خواست که نامی اسلامی برایش انتخاب کند و ایشان نیز به مناسبت ایام ولایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(علیه السلام)، نام مبارک "علی" را برای او انتخاب کرد.

آیت‌الله علوی ‌بروجردی در این مراسم معنوی با معرفی مکتب تشیع، گفت: ما معتقدیم خداوند متعال منشا هستی است و این گونه نیست که عالم هستی را ایجاد کرده و به حال خود رها ساخته باشد.نیروی واحدی وجود دارد که همه نیروها و اتفاقات عالم در همه زمان‌ها از او سرچشمه می‌گیرد و آن نیروی واحد، خداوند متعال است.


اسلام؛ دینی بر اساس فطرت انسانی
وی با بیان این که اسلام دینی بر اساس فطرت انسانی است، افزود: دین اسلام پیروان خود را به انجام اعمال نیک و فضایلی دعوت می‌کند که از دیدگاه‌ همه عقلا فضیلت به شمار می‌روند.
استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: ما معتقدیم که حضرت محمد‌(ص) پیامبر خاتم است و بعد از ایشان پیامبر دیگری نخواهد بود و رسول اکرم‌(ص) از طرف خداوند، جانشینانی را به عنوان امام نصب کرده که واسطه بین مردم و خدا می‌باشند.

آیت الله علوی بروجردی تاکید کرد: روز غدیر، روز اعلام این جانشینی است و ما معتقدیم که جانشین دوازدهم پیامبر اسلام‌(ص) از نظرها غایب است و امیدواریم روزی ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد فرماید.
هیچ دینی به کاملی اسلام نیست هونگ جون چن نیز در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در رابطه با تشرف خود به آیین اسلام، گفت: در چین ادیان و مذاهب متعددی وجود دارد و افراد با دیدگاه‌ها و مذاهب مختلفی زندگی می کنند، من پس از ارتباطی که با دوستان ایرانی‌ام داشتم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام از آیین‌ها و مذاهب به کاملی اسلام و تشیع نیست و دین اسلام بسیار شفاف و روشن است.
 در چین ادیان و مذاهب متعددی وجود دارد و افراد با دیدگاه‌ها و مذاهب مختلفی زندگی می کنند، من پس از ارتباطی که با دوستان ایرانی‌ام داشتم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام از آیین‌ها و مذاهب به کاملی اسلام و تشیع نیست و دین اسلام بسیار شفاف و روشن است.

هونگ جون چن:
 در هنگام ادای شهادتین، حس خاصی داشتم که قابل بیان و توصیف نیست و به نوعی احساس می‌کردم که از خداوند متعال انرژی می‌گیریم.
 من از امروز تلاش می‌کنم که تمام اعمال و رفتارم بر اساس آیین اسلام و مذهب تشیع باشد و هر چیزی که اسلام ناب توصیه می‌کند را انجام بدهم تا یک مسلمان و شیعه واقعی باشم.

  • hoda velayat

بازخوانی اعتبارحدیث غدیر در میان اهل سنت

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۴ ب.ظ

برخی از اقوال اهل سنت برگرفته از کتاب " براهین و نصوص امامت" اثر استاد گرانقدر ربانی گلپایگانی(1).

الف- کسانی که به تواتر حدیث غدیر اذعان دارند:

1-شمس الدین ذهبی شافعی (م 748 ق) در تلخیص المستدرک ، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده است و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است:
«صدر حدیث (من کنت مولاه) متواتر است و من به صدور آن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) یقین دارم و جمله (اللهم وال من والاه) نیز سندش قوی است.»
این سخن وی را آلوسی(2) و ابن کثیر(3) نیز نقل کرده اند.

2- شمس الدین جزری شافعی (م833 ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است :
این حدیث به صورت متواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام)روایت شده است.(4)

3- حافظ جلال الدین سیوطی شافعی (م911 ق)گفته است :
این حدیث متواتر است.(5)

4- ضیاءالدین مقبلی(م 1108ق) در الابحاث المسندة فی الفنون المتعدده ،حدیث غدیر را ار احادیث  متواتر –که مفید علمند- دانسته است.(6)

5- سید امیر محمد صنعانی گفته است:
«حدیث غدیر از نظر اکثر ائمه حدیث متواتر است.»(7)

6- مفتی شام عمادی حنفی (م1171ق) در الصلات الفاخره فی الاحادیث المتواتره آن را از احادیث متواتر شمرده است.(8)

7- حافظ شهاب الدین حضرمی در تشنیف الأذان گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه به صورت متواتر از حدود شصت نفر روایت شده است.»(9)

8-شیخ محمد صدر العالم در معراج العلی فی مناقب المرتضی آن را متواتر دانسته است.(10)

ب)علمای اهل سنتی که گفته اند حدیث غدیر صحیح است:

1- حافظ ابوعیسی ترمذی (م 279ق) پس از ذکر حدیث غدیر گفته است:
«هذا حدیث حسن صحیح ؛این حدیث، حسن و صحیح است.»(11)

2-حافظ ابو جعفر طحاوی (م 321ق) پس از نقل حدیث غدیرگفته است:
«هذا الحدیث صحیح الاسناد و لا طعن لأحد فی رواته؛این حدیث از نظر سند صحیح است و بر هیچ یک از راویان آن اشکالی وارد نیست.»(12)

3- فقیه ابوعبدالله محاملی بغدادی (م330 ق) در امالی خود آن را صحیح شمرده است.(13)

4-ابوعبد الله حلکم نیشابوری (م405 ق) حدیث غدیر را به چند طریق صحیح روایت کرده است.(14)

5- علاء الدین سمنانی (م 736 ق) در العروه لأهل الخلوه ص422 گفته است:
«هذا حدیث متفق علی صحته؛ این حدیثی است که صحتش مورد اتفاق است.

6- حافظ عماد الدین بن کثیر شافعی (م 774 ق) سخن استادش ابو عبدالله ذهبی که گفته است حدیث غدیر صحیح است را نقل کرده و رد نکرده است.(15)

7- حافظ ابن حجر عسقلانی (م 852 ق)گفته است:
«حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه را ترمذی و نسائی روایت کرده اند و طرق آن جدا بسیار است، ابن عقده آنها را در کتابی نقل کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است.»(16)

8- ابن حجر هیثمی مکی (م 974 ق) تصریح کرده که این حدیث ، صحیح است و تردیدی در آن نیست.(17)

9- نور الدین هروی قاری حنفی (م 1014 ق) گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست و برخی از محدثان، آن را متواتر دانسته اند، زیرا در روایت احمد آمده است که سی نفر از صحابه که آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده بودند، در ایام خلافت علی(علیه السلام) بر آن شهادت دادند.»(18)

10- عبدالحق دهلوی (م 1052 ق)گفته است:
این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست . عده ای مانند ترمذی، نسائی و احمد آن را روایت کرده اند. طرق آن بسیار است. شانزده نفر صحابی آن را روایت کرده اند. در روایتی آمده است که سی نفر از صحابه آن را پیامبر(صلی الله علیه و آله)شنیده و برای علی (علیه السلام)در زمان خلافتش شهادت دادند و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است و به سخن کسی که در صحت آن اشکال کرده، اعتنایی نمی شود.»(19)

11- شیخ محمود بن محمد شیخانی قادری در الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حدیث غدیر را  از احادیث صحیح دانسته است.(20)

12- ابو سعید زرقانی مالکی (م 1122 ق) در شرح المواهب ج7 ص13گفته است:
«طبرانی و دیگران، حدیث غدیر را با سند صحیح روایت کرده اند.»(21)

13- شهاب الدین حفظی شافعی، یکی از شعرای غدیر در قرن دوازدهم در ذخیرة المال فی شرح عقد جواهر اللآل گفته است:
«این حدیث صحیح است و تردیدی در آن نیست.»(22)

14- میرزا محمد بدخشی گفته است:
«این حدیث صحیح و مشهور است و جز انسان متعصب و جاحد که سخن او اعتباری ندارد، در صحت آن تردید نکرده است.»(23)

15- مولوی ولی الله لکهنوی گفته است:
«این حدیث صحیح است و طرق متعددی دارد و کسی که در صحت آن اشکال کرده به خطا رفته است.»(24)

16- ناصر الدین آلبانی(25)گفته است:«هر دو بخش حدیث غدیر(26) صحیح است، بلکه بخش اول آن متواتر است.»(27)

و این در حالی است که ابن تیمیه وهابی متعصب و ناصبی جمله (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) را کذب شمرده است.و چه بسا که دلیل آن منافات داشتن آن با رویکرد مشمئز کننده تکفیری اوست که با رویکرد حدیث گرایی او این تکفیر با اللهم وال من والاه منافات جدی دارد.

 منابع :

[1]ایشان ازشاگردان آیت الله العظمی سبحانی و اساتید بزرگ حوزه علمیه و از زبدگان در علم کلام و عقاید هستند که دارای آثارمتعددی درمباحث جدید و قدیم کلامی می باشند.
[2]روح المعانی، ج6 ص195
[3]البدایة والنهایة ج5 ص228،حوادث سال 10ق
[4]اسنی المطالب ص48،الغدیر ج1 ص550
[5]فیض الغدیر ج6 ص218، الغدیر ج1 ص552
[6]الغدیر ج1 ص561
[7]همان ج1 ص562
[8]همان ج1 ص566
[9]همان ج1 ص568
[10]همان ج1 ص562
[11]سنن ترمذی ج5 ص591 حدیث3713
[12]مشکل الآثار ج2 ص308
[13]الغدیر ج1 ص544
[14]المستدرک علی الصحیحین ج3 ص118-119
[15]البدایه و النهایه ج5 ص228 حوادث سال 10 هجری
[16]فتح الباری ج7 ص74
[17]الصواعق المحرقه  ص54
[18]المرقاه شرح المشکاه ج10 ص464 حدیث6091
[19]الغدیر ج1 ص558
[20]همان
[21]همان ص563
[22]همان 
[23]مفتاح النجاه فی مناقب آل العباء، باب 3، فصل14، ص44-45
[24]مرآه المومنین ص40 
[25]آلبانی یکی از بزرگان علما و محدثین وهابیت است که وهابیون درباره او تعبیرات غلو آمیزی دارند تعبیراتی مانند: داناترین شخص روی زمین به سنت، محدث عصر، امام دعوت، بخاری دوران و..بن باز در باره او میگوید:من در زیر گنبد فلک در این عصر داناتر از شیخ ناصر در علم حدیث نمی دانم.
[26]مقصود جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» است.
[27]سلسله الأحادیث الصحیحه ج6 ص1202 حدیث 2982

  • hoda velayat

شیعه شدن علامه احمد امین انطاکی

hoda velayat | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۲۴ ب.ظ

 

#علامه محقق احمد امین انطاکی، فارغ التحصیل دانشگاه #الازهر مصر، از افرادی است که پس از طی مراحل علمی، به مذهب #تشیع گرویده است.

این مرد بزرگ در قریه‌ای به نام «عنصو» نزدیک انطاکیه (ترکیه) در سال ۱۳۱۱ هجری قمری متولد شد.
در مقدمه کتاب خود، «فی طریقی الی التشیع»[۱] می‌نویسد: علت گرایشم به تشیع، فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که با توجه به آگاهی به تمام مذاهب اسلامی فرمود:

«مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛

مثل اهل بیت من در میان شما، همانند کشتی نوح است، کسی که سوار آن شد نجات یافت و کسی که مخالفت از آن کرد، غرق شد.» [۲]
دیدم اگر پیروی از #اهل بیت (علیهم‌السلام) کنم و احکام دینم را از آن‌ها اخذ کنم، شکی نیست که نجات می‌‌یابم و اگر آن‌ها را ترک کنم و احکام دینم را از غیر آن‌ها بگیرم شکی نیست که از گمراهان خواهم بود. علامه احمد انطاکی پس از احراز گواهینامه مقامات عالیه از رئیس دانشگاه الازهر در سن چهل و چند سالگی با برادر ارجمندش علامه محمد فرعی امین انطاکی به مذهب تشیع گرویدند.

ایشان پس از خروج از دانشگاه الازهر، به سوریه آمد و آنجا را محل سکونت خود قرار داد. پیش از آنکه اظهار تشیع کند، در شهر «حلب» رهبر روحانی و مدرس بود، وقتی حکومت از گرایش او به تشیع اطلاع یافت، حقوق ماهیانه‌اش را قطع کرد، ولی خداوند به چندین برابر آن حقوق به او از خزانه رزقش، لطف فرمود. آری همیشه باطل‌گرایان در خسران هستند، و سپاس مخصوص خدای مهربان است و عاقبت نیک ویژه پرهیزکاران.

او در مقدمه کتاب خود (فی طریقی الی التشیع، ص ۱۶) می‌گوید: من و برادرم «محمد مرعی امین» همواره درباره مذاهب بحث می‌‌کردیم، و در بحث‌های عقاید و مذاهب می‌اندیشیدیم، و از اختلافات بین مذاهب چهارگانه اهل تسنن در تعجب بودیم. در دریای حیرت به سر می‌بردیم تا آن موقعی که به «حلب» (یکی از شهرهای سوریه) آمدیم. در مسافرخانه حلب، شخصی به نام «عبدالقادر» که کتاب المراجعات تألیف علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین را همراه داشت به ما ارائه داد.

برادرم پس از مطالعه آن کتاب و بررسی استدلال‌ها و مناظرات آن، کتاب را به من داد و گفت: این کتاب را از من بگیر و بخوان و در آن بیندیش و تعجب کن! گفتم: کتاب را از من دور کن، من نیازی به آن ندارم. من از مذهب تشیع و آنچه مربوط به آن است کراهت دارم، زیرا آن‌ها را می‌شناسم.

برادرم گفت: این کتاب را بگیر و مطالعه کن، ولی عمل به آن نکن! مطالعه کتاب چه ضرری به تو می‌زند؟ کتاب را گرفتم و با کمال شگفتی صفحات آن را می‌خواندم و مطالب مستدل آن برایم بزرگ می‌نمود. درباره این کتاب و محتوای آن و مناظره‌های مؤلف معظم آن با رئیس دانشگاه الازهر «شیخ سلیم البشری» که در آن کتاب آمده بود با کمال دقت فکر می‌کردم، شیخ از هر مسئله‌ای می پرسید؛ مؤلف جوابی قانع کننده به او می‌داد، به همین ترتیب کتاب را تا آخر مطالعه کردم. (علامت رمزی مؤلف کتاب «ش» اشاره به شیعه بود و علامت رمزی رئیس الازهر «س»، به حساب سنی بود).

در این بررسی، به گفتار این دو مرد علم دقت می‌کردم. بلاغت و درایت و استدلال‌های این کتاب مرا در شگفتی ژرفی فرو برد، ملاحظه کردم که پاسخ‌های مؤلف کتاب مطابق حق است، در نزد من کوچک‌ترین شبهه‌ای در حقانیت گفتار مؤلف باقی نماند. رئیس «الازهر» جز تسلیم در برابر جواب‌های استاد شرف‌الدین راهی نداشت.

با برادرم درباره مذهب تشیع مذاکره می‌کردیم، گاهی برادرم خود را سنی قرار می‌داد، و من خود را شیعه، و به مناظره می‌پرداختیم و می‌دیدیم حق با شیعی است، و گاهی برادرم خود را شیعی قرار می‌داد و من خود را سنی و به مباحثه می‌پرداختیم؛ حق را از آن شیعه می‌دانستیم، به همین روش با برادرم همواره بحث داشتیم.

وقتی که برادرم شیعه می‌شد، از من دلیل بر صحت تمسک به یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن می‌خواست، من چیزی از دلیل را پیش خود نمی‌دیدم، برادرم می‌گفت: دلیلت بر تعبد به مذهب شافعی چیست؟ آیا آیه‌ای از قرآن یا روایتی داری؟ من نه آیه‌ای و نه روایتی داشتم که به آن بر صحت تمسک خود به یکی از مذاهب اهل تسنن استدلال کنم.

می‌گفتم: اجماع داریم. می‌گفت: اجماعی در کار نیست، وجود اجماع، محال است، زیرا طرفداران مذاهب، در هر یک از مذاهب که کدام حق است اختلاف دارند، بنابراین چگونه اجماع در این موارد تحقق می‌یابد؟

من از او برای صحت مذهب جعفری مطالبه دلیل می‌کردم، و می‌گفتم: چه آیه یا روایتی بر صحت این مذهب داری؟ می‌گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:

«مثل اهل بیتی کسفینه نوح، من رکبها نجی، و من تخلف عنها غرق»

نیز فرمود:
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا لن یفترقا حتی یردا علی الحوض،، فانظروا کیف تخلفونی فیهما.»[3]

این حدیث بین شیعه و سنی متواتر و مشهور است.

سپس به آیاتی از قرآن استدلال می‌کرد که به اتفاق شیعه و سنی آن آیات مربوط به اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند.

مثلا خداوند در قرآن می‌فرماید:
«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى؛ بگو ای پیامبر! از شما مطالبه مزد نمی‌کنم مگر دوستی خویشاوندانم را. »[4]

و نیز می‌فرماید:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ جز این نیست که خداوند خواسته تا پلیدی و بدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»[5]

عقل و وجدانم مرا به تسلیم در برابر مذهب مستدل تشیع، الزام می‌کرد و اینک می‌گویم: برای من راهی نیست جز تمسک به این مذهب حق که مذهب اهل بیت(علیهم‌السلام) است.و اهل بیت هم به آنچه در بیت (خانه) هست بیشتر از دیگران اطلاع دارد. به همین ترتیب،‌ناگزیر به انتخاب این رأی شدیم که حق با مذهب تشیع است، از این رو مذهب جعفری را عهده گرفتیم، و دیگر غیر از آن راه دیگری برای ما باقی نمانده بود،‌همان گونه که «کمیت اسدی» شاعر معروف تشیع می‌گوید:

«ومالی الا آل احمد شیعة و مالی الا مذهب الحق مذهب»

برای من نیست جز پیروی از آل محمد(صلی الله علیه و آله). برای من جز مذهب حق، مذهبی نیست.»

[۱] - چاپ بیروت، سال ۱۹۶۶ میلادی.
[۲] - مستدرک الی الصحیحین: ج ۳، ص ۱۵۰ و مدارک دیگر.
[3] - صحیح ترمذی: ج ۵، ص ۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸ و مدارک دیگر.
[4] - سوره شوری، آیه ۷۳.
[5] - سوره ا حزاب، آیه ۳۳.
  • hoda velayat