هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

عالم وهابی: حضرت مهدی موعود پسر پادشاه اردن خواهد بود!

hoda velayat | سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۵۴ ق.ظ


 یک شیخ وهابی اهل اردن به نام "یاسر العجلونی" که خود را سخنگوی علمای بلاد شام و عراق کرده در اظهار نظری بی سابقه در وب سایت خود گفت: پادشاه اردن پدر حضرت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ملکه رانیا ( زن بی حجاب وانگلیسی تبار پادشاه اردن) را مادر ایشان دانست و گفت به زودی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از ملک عبدالله ثانی به دنیا می آید و چین و روسیه و ایران را شکست می دهد.


 
این اظهارات در حالی است که علمای شیعه و سنی بر تولد حضرت حجت بن الحسن العسکری در سال قرن سوم هجری قمری اذعان دارند.
 

  • hoda velayat

چرا وهابیت اصرار دارد "سوره انسان" مکّی است؟

hoda velayat | سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۱ ق.ظ

کارشناسان شبکه های وهابی وصال حق وکلمه در برنامه های جداگانه ای کوشیدند تا ثابت کنند که سوره مبارکه ی «انسان» مکی است تا به اثبات برسانند که آیات مذکور درباره ی فضیلت اهل بیت (ع) و مخصوصا فاطمه زهرا (س) نازل نشده است. آنها در ادامه مدعی شدند که هیچ یک از بزرگان اهل سنت متذکر مدنی بودن سوره «هل اتی» نشده اند.



در این خصوص باید گفت بر خلاف این ادعا، تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت معتقدند که این سوره در مدینه نازل شده، و این قول در بین اهل سنت مشهور است. از جمله «قرطبی» مفسر مشهور اهل سنت در تفسیرش جلد 29 می گوید: «قال الجمهور مدنیة؛ بیشتر علما معتقد هستند که در این سوره مدینه نازل شده است.»

  • hoda velayat

خدای وهابیت به جز ریش همه چیز دارد!!

hoda velayat | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۲ ق.ظ

لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر:چشم ها او را درک نمی کنند ولی او همه چشمها را درک میکند و او لطیف و آگاه است.
(سوره انعام،آیه 103)



دیدن خداوند محال است،زیرا لازمه دیده شدن این است که خداوند دارای جسم باشد،مکان داشته باشد،جهت داشته باشد و دارای اجزا باشد زیرا هرجسمی دارای اجزاء و عوارضی مانند رنگ و حجم و ابعاد است و همینطور همه اجسام در حال تغییر هستند در حالی که خداون متعال جسم نیست،زیرا اینها از ویژگیهای ممکنات است که نیازمند و محتاج هستند و خداوند منزه است از اینکه که به چیزی احتیاج داشته باشد.
  • hoda velayat
کسانی که روند جاری در عرصه میدانی شمال سوریه به ویژه در استان های رقه، حلب، ریف حلب، ادلب، ریف ادلب؛ واقع در شمال شرقی و شمال و شمال غربی سوریه را دنبال می کنند، شاهد درگیری های مسلحانه شدید دو گروه تروریستی امارت اسلامی عراق و شام یا همان داعش با "جبهه اسلامی" هستند. در حالی که هر دو به ظاهر از یک مشرب فکری یعنی سلفی جهادی هستند.

اما در عین حال این دو گروه اختلافاتی دیدگاهی و اعتقادی نیز با یکدیگر دارند که در این مطلب تلاش می شود، به این اختلافات پرداخت که عبارتند:
- در این تردید نیست که گرایش های اغلب گروه های تشکیل دهنده "جبهه اسلامی" گرایش های سلفی است (گروه عقاب های شام و گردان التوحید میانه روتر از گروه های تروریستی همچون آزادگان شام و ارتش اسلام هستند)، همانند گروه تروریستی داعش که آن نیز دارای گرایش های سلفی است. اما در میان این دو تفاوت هایی مشاهده می شود، از جمله این که جبهه اسلامی قتل و کشتار مخالفین خود از جمله شیعیان و علوی ها و مسیحیان را نمی پذیرند، در حالی که داعش نه تنها خون این طوایف بلکه هر طایفه ای که از لحاظ مذهبی با این گروه همخوانی و همسویی ندارد، را مباح می داند و بر این اساس کشتن پیروان طوایف دیگر در میان داعشی ها مجاز و مباح است.

 - جبهه اسلامی قتل و کشتار اعضای خانواده و بستگان دیگر عناصر مسلح مخالف این جبهه و اهالی مناطقی که این عناصر مسلح در آن فعالیت دارند، را مباح نمی داند، اما داعش کشتار زنان و کودکان و سالمندان از اعضای خانواده و بستگان دیگر عناصر مسلح را مباح می داند و در این باره به اصل "به آنها تجاوز و تعدی کنید، همان طور که به شما تجاوز و تعدی کردند استناد می‌جوید.

 داعش هنگامی که بر منطقه ای تسلط پیدا کند و کنترل آن را در دست گیرد، تلاش می کند، در آن امارت اسلامی را بنا کند و به اصطلاح مجری شریعت الهی در آن منطقه باشد، به همین منظور اقدام به تخریب قبور و بارگاه ها و ممنوع کردن کشیدن سیگار و قلیان و کوتاه کردن محاسن و پوشیدن لباس های جدید می کند و بر زنان بستن رو بند را ملزم و دادگاه های شرعی دایر می کند، در حالی که اولویت نزد جبهه اسلامی سرنگونی نظام سوریه است و در امور زندگی عادی و طبیعی افراد دخالت نمی کند و مقرها و مراکز تجمع آنها اغلب در کوه ها و بوستان های اطراف شهر ها و روستاهاست.

  - داعش ورود به هرگونه نبرد و مبارزه علیه نظام سوریه به همراه دیگر گروه های تروریستی به جز گروه "جبهه النصره" را به این جهت که دارای یک مشرب و خط فکری با آنهاست، را رد می کند؛ در حالی که "جبهه اسلامی" ائتلاف و همکاری با دیگر گروه های تروریستی را تحریم یا منع نمی کند و شاید همین عامل بوده که موجب شده این گروه به "ارتش آزاد" نزدیک شود.

 

  - اغلب عناصر جبهه اسلامی دارای تابعیت سوری هستند و سرکردگان آن مانند "زهران علوش" سوری و از اهالی "دوما" یا "احمد الشیخ" از اهالی جبل الزوایه است، به همین دلیل تاحدودی برای سوری ها، دستکم برای اهالی مناطق اشان شناخته شده هستند، در حالی که داعش را باید گروهی کاملا وارداتی از خارج به شمار آورد که اغلب اعضای آن از کشورهای دیگر وارد سوریه شده و بالطبع سوری نیستند و از ساختار و هویت و کشور و مردم و عادات وآداب و رسوم سوری ها چیزی نمی دانند. در ابتدا برخی از سوری ها از این گروه و عناصر وابسته به آن به ویژه در شهر "حلب" و استان های شمالی سوریه به گمان این که به یاری آنها آمده اند، استقبال کردند، اما به سرعت به اشتباه خویش پی بردند.

  - تفاوت بسیاری در شیوه پیوستن عناصر تروریستی به داعش و جبهه النصره با جبهه اسلامی وجود دارد. شرط پیوستن عناصر تروریستی به داعش و جبهه النصره با جبهه اسلامی آن است که دوره های آموزشی و فرهنگی خاصی را طی کند که 3 تا 6 ماه ادامه می یابد و در طی آنها این افراد با مسائل فکری و اعتقادی و دینی این گروه ها آشنا می شوند و پس از آن نیز باید دوره های آموزش نظامی را دیده و با سرکرده اصلی گروه بیعت کنند و تعهد دهند که چشم و گوش بسته از سرکرده خود که "امیر" نامیده می شود، تبعیت کنند.

 

 اما برای پیوستن به گروهک ها و گروه های مسلح وابسته و تشکیل دهنده به جبهه اسلامی مانند "آزادگان شام" یا "گردان التوحید" یا "ارتش اسلام" یا "عقاب های شام" نیازی به گذراندن مراحل فوق ندارد و پیوستن به جبهه اسلامی و گروه های آن به راحتی صورت می گیرد.

  - اگر رفتارها و تعامل های عناصر داعش در مناطق مختلف سوریه را ملاحظه کنیم، مشاهده می شود که تعامل ها و رفتارهای آنها با عناصر "جبهه اسلامی" تفاوت بسیار دارد، از جمله این که داعش به عناصر خود اجازه نمی دهد، سیگار یا قلیان مصرف کنند یا لباس هایی مانند پیراهن و شلوار از جمله شلوار جین به پا یا محاسن و موهای خود را کوتاه کنند و لباس هایی تن می کنند که در اصطلاح به "لباس افغانی" معروف است، در حالی که جبهه اسلامی عناصر خود را مقید به مراعات و تبعیت از موارد فوق الذکر نمی کند.

 

  - داعش وابسته به سازمان جهانی القاعده است که دارای ساختاری است که پا را از حوزه و حیطه جغرافیایی خاص فراتر می نهد و به همین دلیل محدود به حد و مرزی نیست، در حالی که "جبهه اسلامی" گروه تروریستی مسلح عمدتا سوری است.

  - آنگونه که معارضان سوری ادعا می کنند، "جبهه اسلامی" در مناطق مختلف سوریه حضور و فعالیت دارند، در حالی که حضور و فعالیت "داعش" محدود به شمال و شمال شرقی و تقریبا شرق سوریه یعنی در استان های رقه و دیر الزور و ریف حلب و ادلب است و طی ماه های گذشته تلاش کردند، دامنه و گستره حضور و فعالیت خود را به ریف دمشق در جنوب سوریه گسترش دهند و با این که حدود 300 تروریست برای کمک به نبردهای "جبهه اسلامی" با ارتش سوریه در مناطق جنوبی سوریه ارسال کردند، اما "جبهه اسلامی" از طریق "جبهه النصره" این کمک را رد کرد و به همین دلیل حضور و فعالیت آنها به منطقه "النبک" در "قلمون" محدود شد تا پس از آن نیز به "یبرود" عقب نشینی کنند و آن زمانی بود که ارتش سوریه کنترل النبک را به دست گرفت.

  - آنگونه که معارضان ادعا می کنند، حامیان مالی و نظامی جبهه اسلامی کشورهای منطقه ای و غربی هستند و آنها بودند که بالطبع این جبهه را به بازی های بین المللی و مرتبط با بحران سوریه راه دادند، در حالی که داعشهمچنان گروه سرکش و یاغی شمرده می شود که جز سازمان تروریستی القاعده وابسته به کشوری منطقه ای یا فرا منطقه ای نیست .

 - هر دو گروه های داعش و جبهه اسلامی تلاش دارند، امارتی اسلامی در سوریه تاسیس کنند، اما تفاوت بین آنها در اولویت های آنهاست.در حالی که داعش امارت هایی را برای امارت اسلامی خود در نظر می گیرد و شریعت را در آنها بر اساس فهم و درک خود به اجرا می گذارد، "جبهه اسلامی" پیش از هر اقدام تلاش دارد، موجبات سرنگونی نظام سوریه را فراهم کند و سپس امارت اسلامی خود را در سوریه برپا کند.

  - از زمان ورود داعش به سوریه تمام توجه و تمرکز آن بر این قرار گرفت تا شهرها و روستاهایی را تصرف کند که یا دارای چاه های نفت بوده و یا به آن نزدیک است، در حالی "جبهه اسلامی" تمرکز خود را بر این مناطق متمرکز نکرده است.

  - این امری غیر قابل انکار است که عناصر داعش دارای مهارت و تجربه بسیار در امر مبارزه هستند و دلیل این امر حضور آنها در عراق و مبارزات چندین ساله آنها در این کشور است، در حالی که عناصر جبهه اسلامی دارای آن مهارت و تجربه نیستند. اما در عین حال عناصر داعش آشنایی کمتری با مناطق و شهرها و روستاهای سوریه دارند، در حالی که "جبهه اسلامی" به این جهت که اغلب عناصر آن سوری هستند، به مناطق مختلف و شهرها و روستاها و گذرگاه های کشور بیشتر آشنا هستند.

 - هم اکنون این باور و اعتقاد در میان محافل معارض و گروه های تروریستی مسلح وجود دارد که "داعش" گروهی پیچیده، مبهم و ترسناک است و اقدامات آن قابل پیش بینی نیست، در حالی که "جبهه اسلامی" چنین نیست.

مشرق
  • hoda velayat

شیطان‌ پرستان؛ از تحریف دعا تا تبلیغ متال

hoda velayat | چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ

امروزه شیطان‌گرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام برخلاف تصور رایج،‌ جذابیت‌هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از آموزه‌های این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطان‌گرایی به تورق کتاب «کاوشی در معنویت‌های نوظهور» اثر حجت‌الاسلام حمزه شریفی‌دوست پرداختیم .


*تحریف مفهوم دعا

شیطان‌گرایان با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواسته‌ها، به تبلیغ ایده شیطان‌گرایی می‌پردازند. آن‌ها چنین توضیح می‌دهند: شما برای حل مشکلات زندگی خود، هر روز دست به دعا برمی‌دارید و از خدا کمک می‌خواهید اما خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمی‌کند، بلکه هر روز مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار می‌دهد، پس آنتی‌تز خداوند یعنی شیطان، می‌تواند پناهگاه شما واقع شود.

در استدلال بالا آنچه بیش از همه، نیاز به بازخوانی و اصلاح دارد، «مفهوم دعا» است. روشن است که بسیاری از مشکلات روانی و روحی بشر مدرن، ریشه در بنیان‌های تمدن غربی دارد. انتظار از خدا و دست روی دست گذاشتن و اکتفا به چند جمله به نام دعا برای حل مشکلات، عملی کودکانه است که هیچ قرابتی با مفهوم متعالی دعا ندارد.

خداوند هیچ گاه وعده نداده است که تمام درخواست‌هایی که انسان‌ها دارند - از هر نوع و شکلی که باشد - همه را فوراً عملی سازد. چنین برداشتی از دعا، با نگاه اومانیستی سازگار است نه با نگرش دینی و وحیانی، در بینش اومانیستی، همه چیز باید خود را در خدمت خوشی و راحتی آدمی قرار دهد و حتی خدا هم باید سهمی در این مسیر به عهده بگیرد و در اجرای فرمان انسان - که نامش را دعا می‌گذارند - کوتاهی نکند؛ اگر او در اجرای خواهش‌های انسان تأخیر کند، پس صلاحیت ورود به زندگی انسان را ندارد.

در نگرش دینی و وحیانی، آدمی از آنجا که مأموریتی الهی به او واگذار شده، لازم است با مدد گرفتن از اختیار و اراده خویش، نیروهای خود را به منظور تعالی معنوی خود و تکامل اجتماعی به کار گیرد و صد البته در آن صورت خداوند هم امکانات خویش را برای تحقق چنین هدفی بسیج می‌کند. چنین فردی از آنجا که هم غایتی الهی را اختیار کرده و هم استعدادها و امکانات را به خدمت گرفته است، باید برای تسریع در پیمودن راه از خداوند استمداد نماید و دعا در چنین فرایندی معنا خواهد یافت.

تاکنون موسیقی متال و زیرشاخه‌های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی کرده است.

سبک متال به علت ظرفیت بالا، همخوانی و سنخیت زیادی که با سنت‌ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت‌بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد. بعضی از گروه‌های موسیقی هر چند به ظاهر شیطان‌پرست شناخته نشده‌اند، اما از نظر ایجاد بسترهای اجتماعی برای رشد و گسترش شیطان‌پرستی نقش برجسته‌ای داشته‌اند.

گروه «سکس پیستولز» که در زمان خود هیچ گروه پانک‌راکی به اندازه آن طرفدار نداشته‌ است، در یک تور 15 روزه در آمریکا یکی از نوازندگان خود را از دست داد. سیدویشس به ناگاه در پشت صحنه کنسرت همسر خود را کشت و در شب بعد نیز اقدام به کشتن خود کرد. هواداران این گروه این موضوع را فاجعه مقدس خواندند. چنین انحطاط و کجروی‌هایی باعث شد تا مرام شیطان‌پرستی، صحت ادعاهای خود مبنی بر مطلوب بودن اعمال جنون‌آمیز و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود را به صورت مقبول‌تری تبلیغ کنند.

از نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درون‌مایه ترانه‌های شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهای بی‌پروایی جنسی، القای ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه‌های وحیانی و الهی می‌چرخد.

پاره‌ای از گروه‌های موسیقی مشهور، با شیطان‌پرستی ارتباطی ناگسستنی دارند؛ به گونه‌ای که بعضی از سران این گروه‌ها به دلایلی‌، نظیر جنون جنسی، تجاوز به عنف، کتک‌کاری و افراط در مشروب‌خواری مدتی را پشت میله‌های زندان گذرانده‌اند.
 
مرلین منسون - که نام حقیقی‌اش، Brian Hugh Warner است - موسیقیدان و رهبر گروه Marilyn Manson است، وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی؛ خشن و ضد دین در رواج شیطان‌گرایی نقش مؤثری داشته است. در مورد وی مشهور است هنگام اجرای کنسرت با پاره کردن انجیل و پرت کردن آن به میان جمعیت، با صدای خشک و خشن فریاد می‌زد: «این است خدای شما». اعتقاد به بی‌اعتقادی و پوچی، دعوت به پوچ‌گرایی و مضامین ضد مسیح پیام کلیپ‌های منسون است.
 
ترانه‌ های گروه منووار - که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد - چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم‌های آن در بسیاری از کشورها ممنوع شده است، درون‌مایه اشعار این گروه، اباحی‌گری، هنجارشکنی، قانون‌گریزی، تعرض به سنت‌ها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه که به صراحت داعیه «شیطان‌پرستی‌» دارند، آثار مخرب روانی و آسیب‌های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسیاری از ایده‌های صهیونیست‌های مسیحی - که وجه مشترک آن‌ها با شیطان‌پرستان، اعتقاد به قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم می‌خورد و عقیده به قدرت‌ بی‌نظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج می‌ زند.

در صحیفه حزقیال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران سیل‌آسا و تگرگ‌های سخت آتش، تکان‌های سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوه‌ها سرنگون و زمین منهدم خواهد شد.»

مکان وقوع این جنگ در صحرای «مگید» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیش‌بینی صهیونیست‌های مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان) رخ می‌دهد و به همه دنیا کشیده می‌شود.

شاعر مشهور متال، اریک آدامز در آلبوم سلاطین فلزی آورده است:

زمین با آتش در آمیخته می‌شود.
در جنگ آرماگدون ابتدا ترومپت‌ها به صدا در می‌آیند.
و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شیطان فرو می‌ریزد.
موی او همانند جامه‌ای که حقیقت را پنهان می‌کند سفید است و چشمانش همانند آذرخش می‌درخشد.


در ترانه‌های «بلک سبث»، ایده‌های آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا، به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنانچه انکار معاد و رستاخیز و به سخره گرفتن جهان پس از مرگ - که در نوشته‌های لاوی مورد تأکید فراوان قرار گرفته - در این شعر منعکس است:

... چه معبودی است اینکه می‌ایستد و گریه‌های مردمش را گوش می‌دهد و کاری نمی‌کند؟
کدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالی که مُردن مردم را می‌بیند؟
این چگونه زندگی است؟ چه آینده‌ای در انتظارمان است؟
اَه، اَه این نتیجه اشتباهاتمان است.
و یا
... دنیای فانی کم کم ما را نابود می‌کند؛
فکر نمی‌کنم هیچ خدایی اکنون بتواند رستگارمان سازد؛

رستاخیز همین‌ جاست؛
فردایی وجود نخواهد داشت؛
ای عیسی! پرسش‌های ما،
گویی هیچ گاه شنیده نشده‌اند.
... آیا به راستی بهشت و دوزخی وجود دارد؟
به من بگو که آیا آن بالا خدایی وجود ندارد؟! ...


یا در مجموعه «قوم محزون» چنین آمده است:

... ایستاده‌ام اینجا و تمام ایمانم را از دست داده‌ام؛
زندگی دوباره ممکن است دروغ باشد!
اما زندگی کنونی‌ام نیز ارزش درد کشیدن ندارد ...


عبارات بالا دقیقاً مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که به نظم در آمده است. این در حالی است که مروّجان و مترجمان ترانه‌های این گروه در کشور، سعی می‌کنند محتوای این اشعار را «ضد جنگ» معرفی کنند که بتوانند آن را با ارزش‌های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

«دیو ماستین» که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه متالیکا بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت، از اعضای گروه جدا شد و گروه «مگادث» را شکل داد، در مصاحبه‌ای با اظهار تنفر شدید از متالیکا می‌گوید: ... من در کثافت غوطه می‌خوردم وقتی جیمز هتفیلد سر خفاش زنده را با دندان جدا می‌کرد و خونش را می‌مکید، می‌خواستم همان جا روی سن بالا بیاورم .



 فارس

 

  • hoda velayat

آیا اسلام دین شمشیر است؟

hoda velayat | چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۲۴ ب.ظ

اسلام دین جامعی است که در همه ابعاد برای زندگی سعادتمندانه بشر، برنامه دارد.
 
از جمله برنامه‌هایی که اسلام به آن توجه خاص دارد، مسئله جهاد می‌باشد. جهاد در ردیف نماز و روزه، بر مسلمانان واجب شده است.

 



جهاد به عنوان یکی از فروعات دین، مایه مباهات اسلام واقع شده و درست در نقطة مقابل، در نزد دشمنان خصوصاً مستشرقین، یک نقطه ضعف مهم تلقی شده است. چرا که مسیحیان مدعی اند دینشان مبتنی بر صلح و صفا و دین اسلام را براساس جنگ و خونریزی پایه گذاری شده است.
 
قضاوت دربارة این دیدگاه، منوط به آن می‌باشدکه بررسی نمائیم آیا جنگ به طور مطلق بد و امری نبایستنی و صلح در هر شکل و وضعیت آن، امری پسندیده و بایستنی است؟ یا اینکه بد و خوب بودن جنگ و صلح بسته به موقعیت و هدفی است که برای آن واقع شده است.
 
عقل تصدیق می‌کند که جنگ در قالب دفاع از خود و اموال و ناموس و کیان سرزمین و دین، نه تنها جایز بلکه واجب است. و هیچگونه سهل‌انگاری و مماشات در این باره از انسان پذیرفته نمیشود. آنچه عقل آن را بد میداند، خوی تجاوزکاری و چشم طمع به سرمایه و سرزمین دیگران و تحقق شعارها و اهداف غیرانسانی از جمله شعار برتری نژادی می‌باشد. از آن طرف، عقل انسان هرگونه صلحی را نمی‌پذیرد. صلح شرافتمندانه که با آن دشمن خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز باشد، مورد تأیید عقل است. و صلح خفت‌بار که با آن دشمن در صدد تحمیل نظرات و منافع یکسویه خود باشد، از نظر عقل مردود می‌باشد. حال باید دید آیا جهاد و جنگ اسلام مبتنی بر معیارهای ارزشی دینی و انسانی بوده، یا خیر؟ و آیا در اسلام همواره بر طبل جنگ کوبیده شده، یا سخن از صلح و آرامش نیز وجود دارد؟

اسلام و جهاد
در اسلام سخن از دوگونه جهاد است: یکی جهاد دفاعی و دیگری جهاد ابتدایی.
 
اولین قسم جهاد

اولین آیات مربوط به جهاد در قرآن که در سال دوم ورود پیامبر به مدینه نازل شده، مربوط به جهاد دفاعی مسلمانان است.
خداوند در این آیات به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده. اجازة جهاد داده و علت این امر را مورد ستم قرار گرفتن آنها دانسته و می فرماید:« أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ﴿حج۳۹﴾ به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفته‏ اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست » و در آیة بعد تأکید می‌کند که این مسلمان‌ها، کسانی هستند که به ناحق از شهر و خانة خود رانده شده‌اند و تنها جرم آنها این بوده که خدای یکتا را پروردگار خود می‌دانسته‌اند.(1) خداوند در همان آیه فلسفه جالبی را برای این اجازه جهاد بیان می‌کند، که اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلة بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد!(2)

در آیه 190 سوره بقره نیز به مسلمان‌ها فرمان نبرد با کسانی صادر شده که با آنها می‌جنگند. و در آیة 36 سوره توبه، خداوند خواهان پیکار دسته جمعی مسلمین با مشرکین می‌باشد، به این علت که آنها به طور جمعی به جنگ با مسلمان‌ها پرداخته‌اند.

از ملاحظة این آیات بدست می‌آید که یکی از اهداف اصلی اسلام در جهاد، دفاع مشروع در برابر بیگانگانی است که زندگی مسلمین را مورد تهدید جدی قرار داده‌اند.(3) آیا در اینجا عقل می‌پسندد که ما دست متجاوز را باز گذاشته و دست مظلوم را ببندیم و از وی بخواهیم از حقِ دفاع خود صرفنظر کند؟!

 
دومین قسم جهاد

قسم دوم از جهاد، جهاد ابتدایی است. جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمان‌ها واجب می‌شود که عده‌ای از مسلمان‌ها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. در این حالت اسلام اجازه می‌دهد جهت رهایی آنها، مسلمین به نبرد با مشرکین بپردازند.(4) و یا آن‌که عده‌ای در صدد برآیند راه تبلیغ و ترویج دین اسلام را سدّ نمایند، در این مورد نیز اسلام جهت مهیا نمودن زمینه توصیه و دعوت اسلامی، اجازه جهاد داده است. و دیگر اینکه جهت آزادی بشر از قیود شرک و گرایش به ایمان، اسلام اجازه می‌دهد که با مشرکان جهاد شود. این سه مورد از موارد مهمّ اجازه جهاد ابتدایی به مسلمان‌ها می‌باشد.

اسلام و مشروعیت جهاد ابتدایی
قسم اوّل جهاد یعنی جهاد دفاعی، مبتنی بر امری طبیعی در میان موجودات زنده می‌باشد که در مقابل هرگونه خطر، از خود واکنش نشان می‌دهند. لذا هیچگونه ایرادی بر این قسم وارد نیست. ایراد و حمله مخالفین متوجه قسم دوّم جهاد یعنی جهاد ابتدایی شده است. با توضیحی که می‌آید، مشروعیت این قسم روشن خواهد شد.
 
در بخش اوّل ما مواجه با دفاع از ارزش‌های شخصی و ملی بودیم و این اجازه را حق طبیعی هر فرد دانستیم که از حقوق شخصی و ملی خود دفاع کند.
 
در بخش دوّم ما با ارزش‌های انسانی روبرو هستیم. ارزش‌های انسانی، اصولی فراتر از فرد و جمع خاص بوده و مربوط به همه انسان هاست. یکی از این ارزش‌های عامّ، دین و ایمان است. و همچنانکه امروزه پزشکان بدون مرز، به خود اجازه می‌دهند تا با هرگونه آسیب‌دیدگی جسمی، در اقصی نقاط جهان، مقابله کنند. مدافعان حقوق و ارزش‌های انسانی نیز اجازه می‌یابند، تا در هر جا این امور مورد مخاطره واقع شوند، در جهت رهایی بشر، کوشا باشند.
 
بنابراین اسلام که تمام شئون زندگی بشر، اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در نظر گرفته، نمی‌تواند قانون جهاد نداشته باشد، ولی مسیحیت به لحاظ محدودیت و اینکه مدعی ابتناء بر اندرز صِرف است. قانون جهاد ندارد.(5) هر چند آگاهان از اتفاقات و رخدادهای جنگ های صلیبی و قرون وسطای مسیحیان  این مبانی مورد ادعای مسیحیت را نخواهند پذیرفت.
 

عدم اجبار در پذیرش دین
تنها ایراد اساسی درباره‌ی جهاد ابتدایی، وادار نمودن مردم به پذیرش دین است و چون پیروی از شریعت مبتنی بر پذیرش عقل و تسلیم قلب می‌باشد، دین اجباری فاقد ارزش است.
 
قرآن در آیات بسیاری، از به کارگیری اجبار در پذیرش دین نهی نموده است.(6) ولی باید دانست که در جهاد ابتدایی هیچگونه تهدید و زوری جهت پذیرش اسلام انجام نمی‌شود. آنچه در این‌باره تحقق می‌یابد ایجاد زمینه‌های مناسب جهت گرایش به دین است. اسلام دیوارها و موانعی که راه تفکر مردم درباره‌ی حقیقت اسلام را بسته است از میان برداشته و تیره‌گی‌هایی که روی حقیقت را پوشانده کنار می‌زند. پس از آن مردم آزاد خواهند بود تا از آن تبعیت نمایند یا آن را نپذیرند. اما آنچه که به اسم اسلام توسط برخی ها پس از رحلت پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم صورت گرفته خارج از دستورات دین اسلام و دستورات نبی مکرم بوده چرا که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم هیچ گاه با تفکری که آنان به اسم اسلام به کشورگشایی پرداختند، جهادی را آغاز ننمودند.
 
اسلام و صلح
وجود جهاد در اسلام، مانع از آن نیست که این دین در مواردی که پای صلح شرافتمندانه و همزیستی مسالمت‌آمیز باشد، از چنین صلحی استقبال کند. منتهی این صلح غیر از تسلیم ذلت‌بار است. صلح اگر مبتنی بر در نظر گرفتن منافع طرفین و رعایت حُسن همجواری باشد، عقل حکم به استفاده از این موقعیت می‌کند. قرآن در آیات بسیاری بر استفاده از موقعیت صلح در شرایط مطلوب، تأکید کرده است.(7)
 
امّا اگر دشمن بخواهد با بهره جستن از شعار صلح‌خواهی، مسلمین را فریب و در موقعیت خاصی آنها را غافلگیر کند. یا آن‌که مفاد قرارداد را زیر پا بگذارد، طبیعی است که چنین صلحی، فاقد اعتبار است.
 
طرف قرارداد صلح با مسلمانان می‌تواند مشرک باشد، چنانکه اولین قرارداد صلح را پیامبر با مشرکین تحت عنوان صلح حدیبیه امضاء نمود. و ممکن است اهل کتاب یا مسلمان باشد.
 
رمز گسترش اسلام
با توجه به مطالبی که دربارة جهاد اسلام گفته شد، رمز فتوحات و گسترش اسلام برخلاف آنچه که مستشرقین تبلیغ نموده و گسترش آن را مرهون جنگ و خونریزی هولناک دانسته‌اند.(8) مدیون سادگی و صراحت و برابری اجتماعی توده‌های مردم و رهایی آنها از تسلط پادشاهان مستبد و پیشوایان مذهبی قدرت‌طلب. بوده است.(9)
 
اسلام با برخورداری از جاذبه‌های درونی و دستورات مبتنی بر عقل و فطرت، و ساده‌زیستی و بلندنظری و عدالتخواهی پیروانش، توانست فکر و روح انسان‌ها را در نقاط مختلف جهان، به تسخیر خود در آورده و بزودی خود را به قلب اروپا برساند.(10)
 
سوالاتی که در اینجا پیش می آید و خلاف مدعای مستشرقین و دیگر مخالفین دین اسلام می باشد این است؛
1ـ مردمان مناطقی مانند: شرق آسیا، آمریکا، استرالیا و ... که اسلام را بدون آنکه سپاه اسلام به آنجا پای گذاشته باشند آیا اسلام را با زور و شمشیر پذیرفتند یا به خاطر آموزه های متعالی اسلام؟
2ـ اگر اسلام دین زور و شمشیر بوده است پس چرا امروزه با تمام تلاش های میدانی علیه آن، این دین در حال گسترش است؟
 
 
پی نوشت ها:
1. ر.ک: سوره حج، آیه 40.
2. همان.
3. ر.ک: مفاهیم القرآن، جعفر سبحانی، ج 7، ص 495، مؤسسه امام صادق، 1412، که تحت عنوان جهاد دفاعی، دفاع را بر دو قسم دانسته است: دفاع از حوزه اسلام و دفاع از جان و مال و مشابه آن، و دربارة هر یک توضیحاتی داده است.
4. ر.ک: نساء، 75.
5. رک: مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 20، بخش جهاد، ص 223، صدرا، دوم، ص 81.
6. ر.ک: سوره بقره، 256، نحل، 125، کهف 29، یونس، 99، شعراء، 4.
7. ر.ک: سوره انفال، 61، نساء، 90، محمد، 35.
8. ر.ک: نقش کلیسا در ممالک اسلامی، دکتر مصطفی خالدی، دکتر عمر فروخ، مصطفی زمانی، ص 33، پیام اسلام، ص 51.
9. ر.ک: نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو، ج 1، ص 49، ترجمه محمود تفضلی، امیرکبیر، نهم، 1372.
10. ر.ک: تاریخ جامع ادیان، جان، بی‌ناس، علی‌اصغر حکمت، ص 704ـ705، سازمان انتشارات، چهارم، ص 70.

  • hoda velayat