آیا اسلام دین شمشیر است؟
اسلام دین جامعی است که در همه ابعاد برای زندگی سعادتمندانه بشر، برنامه دارد.
از جمله برنامههایی که اسلام به آن توجه خاص دارد، مسئله جهاد میباشد. جهاد در ردیف نماز و روزه، بر مسلمانان واجب شده است.
جهاد به عنوان یکی از فروعات دین، مایه مباهات اسلام واقع شده و درست در نقطة مقابل، در نزد دشمنان خصوصاً مستشرقین، یک نقطه ضعف مهم تلقی شده است. چرا که مسیحیان مدعی اند دینشان مبتنی بر صلح و صفا و دین اسلام را براساس جنگ و خونریزی پایه گذاری شده است.
قضاوت دربارة این دیدگاه، منوط به آن میباشدکه بررسی نمائیم آیا جنگ به طور مطلق بد و امری نبایستنی و صلح در هر شکل و وضعیت آن، امری پسندیده و بایستنی است؟ یا اینکه بد و خوب بودن جنگ و صلح بسته به موقعیت و هدفی است که برای آن واقع شده است.
عقل تصدیق میکند که جنگ در قالب دفاع از خود و اموال و ناموس و کیان سرزمین و دین، نه تنها جایز بلکه واجب است. و هیچگونه سهلانگاری و مماشات در این باره از انسان پذیرفته نمیشود. آنچه عقل آن را بد میداند، خوی تجاوزکاری و چشم طمع به سرمایه و سرزمین دیگران و تحقق شعارها و اهداف غیرانسانی از جمله شعار برتری نژادی میباشد. از آن طرف، عقل انسان هرگونه صلحی را نمیپذیرد. صلح شرافتمندانه که با آن دشمن خواهان همزیستی مسالمتآمیز باشد، مورد تأیید عقل است. و صلح خفتبار که با آن دشمن در صدد تحمیل نظرات و منافع یکسویه خود باشد، از نظر عقل مردود میباشد. حال باید دید آیا جهاد و جنگ اسلام مبتنی بر معیارهای ارزشی دینی و انسانی بوده، یا خیر؟ و آیا در اسلام همواره بر طبل جنگ کوبیده شده، یا سخن از صلح و آرامش نیز وجود دارد؟
اسلام و جهاد
در اسلام سخن از دوگونه جهاد است: یکی جهاد دفاعی و دیگری جهاد ابتدایی.
اولین قسم جهاد
اولین آیات مربوط به جهاد در قرآن که در سال دوم ورود پیامبر به مدینه نازل شده، مربوط به جهاد دفاعی مسلمانان است.
خداوند در این آیات به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده. اجازة جهاد داده و علت این امر را مورد ستم قرار گرفتن آنها دانسته و می فرماید:« أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ﴿حج۳۹﴾ به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست » و در آیة بعد تأکید میکند که این مسلمانها، کسانی هستند که به ناحق از شهر و خانة خود رانده شدهاند و تنها جرم آنها این بوده که خدای یکتا را پروردگار خود میدانستهاند.(1) خداوند در همان آیه فلسفه جالبی را برای این اجازه جهاد بیان میکند، که اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلة بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد!(2)
در آیه 190 سوره بقره نیز به مسلمانها فرمان نبرد با کسانی صادر شده که با آنها میجنگند. و در آیة 36 سوره توبه، خداوند خواهان پیکار دسته جمعی مسلمین با مشرکین میباشد، به این علت که آنها به طور جمعی به جنگ با مسلمانها پرداختهاند.
از ملاحظة این آیات بدست میآید که یکی از اهداف اصلی اسلام در جهاد، دفاع مشروع در برابر بیگانگانی است که زندگی مسلمین را مورد تهدید جدی قرار دادهاند.(3) آیا در اینجا عقل میپسندد که ما دست متجاوز را باز گذاشته و دست مظلوم را ببندیم و از وی بخواهیم از حقِ دفاع خود صرفنظر کند؟!
دومین قسم جهاد
قسم دوم از جهاد، جهاد ابتدایی است. جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمانها واجب میشود که عدهای از مسلمانها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. در این حالت اسلام اجازه میدهد جهت رهایی آنها، مسلمین به نبرد با مشرکین بپردازند.(4) و یا آنکه عدهای در صدد برآیند راه تبلیغ و ترویج دین اسلام را سدّ نمایند، در این مورد نیز اسلام جهت مهیا نمودن زمینه توصیه و دعوت اسلامی، اجازه جهاد داده است. و دیگر اینکه جهت آزادی بشر از قیود شرک و گرایش به ایمان، اسلام اجازه میدهد که با مشرکان جهاد شود. این سه مورد از موارد مهمّ اجازه جهاد ابتدایی به مسلمانها میباشد.
اسلام و مشروعیت جهاد ابتدایی
قسم اوّل جهاد یعنی جهاد دفاعی، مبتنی بر امری طبیعی در میان موجودات زنده میباشد که در مقابل هرگونه خطر، از خود واکنش نشان میدهند. لذا هیچگونه ایرادی بر این قسم وارد نیست. ایراد و حمله مخالفین متوجه قسم دوّم جهاد یعنی جهاد ابتدایی شده است. با توضیحی که میآید، مشروعیت این قسم روشن خواهد شد.
در بخش اوّل ما مواجه با دفاع از ارزشهای شخصی و ملی بودیم و این اجازه را حق طبیعی هر فرد دانستیم که از حقوق شخصی و ملی خود دفاع کند.
در بخش دوّم ما با ارزشهای انسانی روبرو هستیم. ارزشهای انسانی، اصولی فراتر از فرد و جمع خاص بوده و مربوط به همه انسان هاست. یکی از این ارزشهای عامّ، دین و ایمان است. و همچنانکه امروزه پزشکان بدون مرز، به خود اجازه میدهند تا با هرگونه آسیبدیدگی جسمی، در اقصی نقاط جهان، مقابله کنند. مدافعان حقوق و ارزشهای انسانی نیز اجازه مییابند، تا در هر جا این امور مورد مخاطره واقع شوند، در جهت رهایی بشر، کوشا باشند.
بنابراین اسلام که تمام شئون زندگی بشر، اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در نظر گرفته، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد، ولی مسیحیت به لحاظ محدودیت و اینکه مدعی ابتناء بر اندرز صِرف است. قانون جهاد ندارد.(5) هر چند آگاهان از اتفاقات و رخدادهای جنگ های صلیبی و قرون وسطای مسیحیان این مبانی مورد ادعای مسیحیت را نخواهند پذیرفت.
عدم اجبار در پذیرش دین
تنها ایراد اساسی دربارهی جهاد ابتدایی، وادار نمودن مردم به پذیرش دین است و چون پیروی از شریعت مبتنی بر پذیرش عقل و تسلیم قلب میباشد، دین اجباری فاقد ارزش است.
قرآن در آیات بسیاری، از به کارگیری اجبار در پذیرش دین نهی نموده است.(6) ولی باید دانست که در جهاد ابتدایی هیچگونه تهدید و زوری جهت پذیرش اسلام انجام نمیشود. آنچه در اینباره تحقق مییابد ایجاد زمینههای مناسب جهت گرایش به دین است. اسلام دیوارها و موانعی که راه تفکر مردم دربارهی حقیقت اسلام را بسته است از میان برداشته و تیرهگیهایی که روی حقیقت را پوشانده کنار میزند. پس از آن مردم آزاد خواهند بود تا از آن تبعیت نمایند یا آن را نپذیرند. اما آنچه که به اسم اسلام توسط برخی ها پس از رحلت پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم صورت گرفته خارج از دستورات دین اسلام و دستورات نبی مکرم بوده چرا که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم هیچ گاه با تفکری که آنان به اسم اسلام به کشورگشایی پرداختند، جهادی را آغاز ننمودند.
اسلام و صلح
وجود جهاد در اسلام، مانع از آن نیست که این دین در مواردی که پای صلح شرافتمندانه و همزیستی مسالمتآمیز باشد، از چنین صلحی استقبال کند. منتهی این صلح غیر از تسلیم ذلتبار است. صلح اگر مبتنی بر در نظر گرفتن منافع طرفین و رعایت حُسن همجواری باشد، عقل حکم به استفاده از این موقعیت میکند. قرآن در آیات بسیاری بر استفاده از موقعیت صلح در شرایط مطلوب، تأکید کرده است.(7)
امّا اگر دشمن بخواهد با بهره جستن از شعار صلحخواهی، مسلمین را فریب و در موقعیت خاصی آنها را غافلگیر کند. یا آنکه مفاد قرارداد را زیر پا بگذارد، طبیعی است که چنین صلحی، فاقد اعتبار است.
طرف قرارداد صلح با مسلمانان میتواند مشرک باشد، چنانکه اولین قرارداد صلح را پیامبر با مشرکین تحت عنوان صلح حدیبیه امضاء نمود. و ممکن است اهل کتاب یا مسلمان باشد.
رمز گسترش اسلام
با توجه به مطالبی که دربارة جهاد اسلام گفته شد، رمز فتوحات و گسترش اسلام برخلاف آنچه که مستشرقین تبلیغ نموده و گسترش آن را مرهون جنگ و خونریزی هولناک دانستهاند.(8) مدیون سادگی و صراحت و برابری اجتماعی تودههای مردم و رهایی آنها از تسلط پادشاهان مستبد و پیشوایان مذهبی قدرتطلب. بوده است.(9)
اسلام با برخورداری از جاذبههای درونی و دستورات مبتنی بر عقل و فطرت، و سادهزیستی و بلندنظری و عدالتخواهی پیروانش، توانست فکر و روح انسانها را در نقاط مختلف جهان، به تسخیر خود در آورده و بزودی خود را به قلب اروپا برساند.(10)
سوالاتی که در اینجا پیش می آید و خلاف مدعای مستشرقین و دیگر مخالفین دین اسلام می باشد این است؛
1ـ مردمان مناطقی مانند: شرق آسیا، آمریکا، استرالیا و ... که اسلام را بدون آنکه سپاه اسلام به آنجا پای گذاشته باشند آیا اسلام را با زور و شمشیر پذیرفتند یا به خاطر آموزه های متعالی اسلام؟
2ـ اگر اسلام دین زور و شمشیر بوده است پس چرا امروزه با تمام تلاش های میدانی علیه آن، این دین در حال گسترش است؟
پی نوشت ها:
1. ر.ک: سوره حج، آیه 40.
2. همان.
3. ر.ک: مفاهیم القرآن، جعفر سبحانی، ج 7، ص 495، مؤسسه امام صادق، 1412، که تحت عنوان جهاد دفاعی، دفاع را بر دو قسم دانسته است: دفاع از حوزه اسلام و دفاع از جان و مال و مشابه آن، و دربارة هر یک توضیحاتی داده است.
4. ر.ک: نساء، 75.
5. رک: مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 20، بخش جهاد، ص 223، صدرا، دوم، ص 81.
6. ر.ک: سوره بقره، 256، نحل، 125، کهف 29، یونس، 99، شعراء، 4.
7. ر.ک: سوره انفال، 61، نساء، 90، محمد، 35.
8. ر.ک: نقش کلیسا در ممالک اسلامی، دکتر مصطفی خالدی، دکتر عمر فروخ، مصطفی زمانی، ص 33، پیام اسلام، ص 51.
9. ر.ک: نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو، ج 1، ص 49، ترجمه محمود تفضلی، امیرکبیر، نهم، 1372.
10. ر.ک: تاریخ جامع ادیان، جان، بیناس، علیاصغر حکمت، ص 704ـ705، سازمان انتشارات، چهارم، ص 70.