هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صحابه» ثبت شده است

گریه و اقامه مجلس عزا

hoda velayat | شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۰ ب.ظ

سیره‌ی تاریخی


تاریخ و روایات می گویند:پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله صحابه و تابعین بر مردگان ، شهیدان و... می گریستند و به دیگران نیز فرصت عزاداری برای عزیزانشان می دادند و حتی براین عمل هم تشویق می نمودند،چنان که عایشه در وفات پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بر صورتش سیلی می زد.

البته مجالس بزرگ دیگری نیز در طول تاریخ در مصیبت فراق برخی از محدثان بزرگ و دیگران برپا می شد.

اینک برای نمونه به چند مورد اشاره می نماییم:


اسامه بن زید می گوید:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از مطلع شدن از درگذشت فرزند دخترشان با برخی از بزرگان صحابه به خانه‌ی دخترشان رفتند،آنگاه جنازه او را روی دستانشان بالا بردند و در حالی که اشک از دیدگان مبارکشان روان بود جملاتی را زمزمه کردند.

(سنن نسائی:ج4،ص22.)


احمدبن حنبل:

بعد از جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به زنان انصار که برای شوهرانشان گریه می کردند فرمودند:

"ولکن حمزه لا بواکی له؛ حمزه عزادار و گریه کننده ندارد."

ابن عبدالبر در این باره می گوید:

این رسم تاکنون ادامه دارد و مردم برای هیچ مرده ای گریه نمی کنند مگر آن که ابتدا بر حمزه بگریند.

(الاستیعاب:ج1،ص374)


حاکم نیشابوری در این زمینه چنین نقل می کند :

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای تشیع جنازه ای بیرون آمد،عمربن خطاب نیز همراه آن حضرت بود،زنان شروع به گریه کردند،عمر آن ها را از گریه بازداشت و نکوهش کرد.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

یا عمر! دعهنّ ؛فانّ العین دامعه والنفس مصابه والعهد قریب؛ عمر! رهایشان کن چراکه چشم گریان ،نفس مصیبت دیده و این فاصله و جدایی تازه به وقوع پیوسته است.

(المستدرک علی الصحیحین:ج1،ص381؛ مسنداحمد:ج2،ص444)


بنابر این روایات روشن است که در سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این عمل حرام نبوده است.


 ادامه دارد...




  • hoda velayat

آیا شیعه "صحابه" را مرتد مى‌دانند؟!(قسمت دوم)

hoda velayat | يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۰۲ ب.ظ
2- قرآن و تاریخ حاکی است که پیامبر در روز جمعه‌ای، به خواندن خطبه‌های نماز جمعه مشغول بود، وقتی صدای طبل -که از ورود کاروان تجاری از شام حکایت می‌کرد- به گوش آنان رسید، بیشترِ آنان نماز را ترک کرده و به سراغ منافع مادی خود رفتند، چنانکه می‌فرماید: «وَ إذا رَأوا تِجارَةً أوْ لَهْواً انْفَضُّوا إلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً» (جمعه/ 11)
از این دو آیه که بگذریم، به نکته دیگری نیز بر می‌خوریم و آن این که: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، قاتل عمار را «فئه باغیه» خواند و برخی از صحابه در رأس آن فئه قرار داشتند. پیامبر رو به او (عمار) فرمود: «تقتلک الفئة الباغیة»؛ «تو را گروه ستمگر می‌کشند.»
 
اصناف یاران پیامبر
صحابه رسول خدا را -به گواهى آیات قرآن مجید- مى‏‌توان به پنج گروه عمده تقسیم کرد:
1- پاکان و صالحان: آنها گروه‏‌هاى مؤمن و با اخلاص بودند که ایمان، در عمق جانشان نفوذ کرده بود و از هیچ گونه ایثار و فداکارى در راه خدا و اعتلاى کلمه اسلام کوتاهى نمى‌‏کردند. همان گروهى که در آیه 100 سوره توبه به آنها اشاره شده است. هم خدا از آنها راضى بود و هم آنها از الطاف پروردگار راضى بودند، «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ».
 
2- مؤمنان خطاکار: همان گروهى که در عین ایمان و عمل صالح، گاهى لغزش‏‌هایى داشتند و اعمال صالح و ناصالح را به هم آمیختند که به گناه خود معترف بودند و امید عفو و بخشش درباره آنها مى‌‏رود، و در آیه 102 سوره توبه به دنبال گروه اوّل به آنها اشاره شده است: «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِم»

3- افراد آلوده به گناه: که قرآن نام فاسق بر آنها نهاده و فرموده اگر فاسقى خبرى براى شما آورد، بدون تحقیق نپذیرید که در سوره‏ حجرات آیه 6 به آنها اشاره شده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا»، که مصداق آن در تفاسیر شیعه و اهل سنّت ذکر شده است.

4- مسلمانان ظاهرى: آنها که ادّعاى اسلام داشتند ولى ایمان در اعماق قلبشان نفوذ نکرده بود، که در آیه 14 سوره حجرات به آنها اشاره شده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ»
 
5- منافقان: افرادى که با روح نفاق در لابه‏لاى مسلمانان، گاهى به صورت شناخته شده، و گاه ناشناخته به سر مى‌‏بردند و از کارشکنى در امر اسلام و پیشرفت مسلمین ابا نداشتند که در همان سوره توبه به دنبال اشاره به گروه مؤمنان صالح، که در آیه 101 به آنها اشاره شده است: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ»
 
بى‏‌شک همه اینها پیامبر صلى الله علیه وآله را دیده بودند و با او مصاحبت و معاشرت داشتند و بسیارى از آنها در غزوات شرکت داشتند و هر تعریفى براى صحابه کنیم بر همه این گروه‏هاى پنجگانه تطبیق مى‏‌شود، آیا مى‌‏توان همه را اهل بهشت و پاک دانست؟
  • hoda velayat

آیا شیعه "صحابه" را مرتد مى‌دانند؟!(قسمت اول)

hoda velayat | يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۷ ب.ظ


اهل سنت همه صحابه را عادل می‌داند و شیعه همه صحابه را عادل نمی‌داند بلکه معتقد است صحابه دارای مراتب و حالات مختلف بوده‌اند اما وهابیت تکفیری چنین تبلیغ کرده است که شیعه همه صحابه را کافر و مرتد می‌‌داند!

چرا برخی، شیعه را تکفیر و متهم می‌کنند در حالی که در کتاب‌های حدیثی اهل سنت ارتداد صحابه به صورت خبر متضافر نقل شده و شما می‌توانید این احادیث را در جامع الاصول ابن اثیر مطالعه کنید که همه این احادیث را از صحیح بخاری، و مسلم و مانند آنها گرفته است.

تکفیر همه صحابه یا عدالت همه صحابه؟ ریشه این تهمت کجاست؟
اهل سنت می‌گویند: همه کسانی که با رسول خدا دیداری داشتند، عادل بودند و در میان آنان خطاکار و فاسقی وجود نداشته است. ولی برخلاف صحابه، تابعانِ آنان، به دو دسته تقسیم می‌شوند: عادل و فاسق، صالح و طالح.
 
در حالی که عقیده شیعه به خلاف آن است.
شیعیان معتقدند: صرف دیدن پیامبر، عدالت آفرین نیست و ماهیت افراد را دگرگون نمی‌سازد، بنابراین صحابه و تابعین حکم یکسان دارند.
در پاسخ آنان که می‌گویند: ما دین خود را از صحابه گرفته‌ایم، پس باید آنان عادل باشند، باید گفت: اگر دین خود را از صحابه گرفته‌اید از تابعان نیز گرفته‌اید، پس باید همگان عادل باشند. دودمان بنی امیه، یزید بن معاویه و حجاج بن یوسف ثقفی نیز همگی از تابعان هستند! بنابراین باید کوشش کنید تا دین خود را از عدول آنان بگیرید.
 
 گذشته از این‌ها عدالت صحابه یک مسأله کلامی است و اختلاف در مسائل کلامی نباید باعث تفرقه شود؛ زیرا غالباً در این نوع مسائل وحدت نظریه وجود ندارد.


دلایل کسانی که به عدالت همه صحابه صحه نمی‌گذارند بلکه آنها را به دو یا چند گروه مختلف تقسیم می‌کنند به قرار زیر است:

1- قرآن مجید برخی از آنان را فاسق نامیده است و می‌گوید: «إنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَأ فَتَبَیَّنُوا ...» (حجرات/ 6)
مسلماً این فرد فاسق، جزو صحابه بوده و در سال ششم هجرت خبر دروغی را گزارش کرده است و مفسران و مورّخان می‌گویند این فرد کسی جز ولید بن عقبه نبوده است.

ادامه دارد...

  • hoda velayat