هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

هدی

این وبلاگ قراره عقاید وهابیت و سلفیها را مطرح و اشکالات وارد بر آن را بیان کند.

باسمه تعالی
به یاری خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ،قراره که در این وبلاگ ،عقائد وهابیت و سلفی ها مطرح و اشکالات وارد بر آن بیان شود.
همانطور که میدانیم متاسفانه این عقاید داردچهره اسلام حقیقی را خدشه دار میکند وظاهری خشن و بی منطق از آن به نمایش می گذارد

بیوگرافی "بن جبرین" مفتی وهابی

hoda velayat | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۱ ب.ظ

عبد الله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن إبراهیم بن فهد بن حمد بن جبرین من آل رشید مشهور به «بن جبرین» از خانواده بنی زید از بزرگان وهابیت و درباری در عربستان سعودی بود که فتاوای مشهور و کین ورزانه ای نسبت به شیعیان، حزب الله لبنان و حرمهای اهل بیت علیهم السلام داشت.

نژاد پرست دشمن بشریت

«کایدو اشتاینبرگ» شرق‏شناس و کارشناس آلمانی امور خاورمیانه در موسسه علوم و سیاست برلین در مورد وی چنین گفت: «بن جبرین بر اساس آموزههای نژادپرستانه وهابی معتقد است که اقلیتها، گروههایی مرتد هستند که مستحق مرگ می‌باشند زیرا از اسلام حقیقی فاصله گرفته‌اند.

اگر شخصی در آلمان، جایگاه و افکار "بن جبرین" را داشت، قطعا سازمان اطلاعات آلمان برای اخراجش از کشور یا حداقل تنظیم دادخواست قضایی علیه او به علت فتنه انگیزی در میان مردم اقدام می‌کرد»



بن جبرین

دوره کودکی


وی در سال ۱۳۵۳ قمری در روستای قویعیه در منطقه ریاض عربستان سعودی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در شهر رین انجام می دهد که ظاهرا به سبب نبود مدارس متوسطه مدتی در ادامه تحصیلات وی وقفه افتاده است.

وی در سال۱۳۷۴ قمری به همراه استادش ابوحبیب شیخ عبدالعزیز بن محمد الشثری به ریاض می رود و به تحصیلات خود ادامه می دهد. وی در جوانی چندان مقید به رعایت احکام شرع نبود و با صورت تراشیده در مجامع عمومی حاضر می شد.



حصیلات دانشگاهی

وی در طول سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۷قمری تحصیلات دانشگاهی خود را از مقطع کارشناسی تا دکترا در دانشکده فقه ریاض طی می کند. یادنامه او را با عنوان اعجوبه دوران منتشر کرده اند.



بن جبرین چندماه آغازین سال۱۳۸۰ قمری را به تبلیغ وهابیت در مناطق مرزی می پردازد.

اساتید


مهمترین استادان او بنابر نقل سایت شخصی بن جبرین از این قرار است:

- عبد العزیز بن محمد أبو حبیب الشثری(مهمترین استاد او)
- شیخ صالح بن مطلق
- شیخ محمد بن إبراهیم آل شیخ
- شیخ إسماعیل الأنصاری
- شیخ عبد العزیز بن ناصر بن رشید
- شیخ حماد بن محمد الأنصاری
- شیخ محمد البیحانی
- شیخ عبد الحمید عمار الجزائری
- ...


مناصب


- مدرس معهد امام الدعوه:۱۳۸۱-۱۳۹۵
- مدرس کتاب توحید! در دانشکده فقه ۱۳۹۵
- عضو شورای فقهی و پاسخگوی شفاهی و تلفنی سوالات فقهی۱۴۰۲
- امام جماعت مسجد آل حماد ریاض۱۳۸۹
- خطیب موقت و علی البدل جمعه و جماعت مساجد و مناسبتهای مختلف
- امام جایگزین بن باز در مواقع غیبت او در مسجد جامع کبیر از ۱۳۹۸
- امامت جماعت مسجد برغش از ۱۴۰۲
- تدریس در مسجد بازار سبز به دستور بن باز از۱۴۰۹
- تدریس در مساجدی که نماز اقامه می کرده است



حمله به بزرگان اهل سنت


وی در حمله به بزرگان اهل سنت نیز تردیدی به خود راه نمی داد برای نمونه امام طحاوی را به صراحت دارای دینی فاسد معرفی می کرد:




حمایت از بن لادن


وی در پاسخ به استفتایی درباره مفسد بودن بن لادن پاسخ می دهد:



این اتهام درباره او وارد نیست. بن باز و هیچ مسلمانی چنین مطلبی را قبول ندارند. اسامه مجاهدیست که در افغانستان اقدامات و تلاشهایی داشته است. خداوند به او توفیق دهد و یاری اش کند و دیگران را با او نصرت دهد. او مجتهدی است که مدام به جهاد همت گماشته است و...

ادامه دارد...
  • hoda velayat

وقتی مفتی کل عربستان کم می آورد!

hoda velayat | دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۳ ق.ظ

چندی پیش یک بیننده در تماس با برنامه ای در شبکه "المجد" که میزبان "عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ" مفتی کل عربستان بود، از مجری برنامه خواست تا اجازه مطرح شدن تمامی سوالات او داده شود و سپس مفتی برنامه به آنها پاسخ دهد .

                                                                          

این بیننده در اولین سؤال خود پرسید:
"موضع شما درباره خلیفه اموی "یزید بن معاویه" و آنچه در کربلا اتفاق افتاد چیست؟"
مفتی عربستان در پاسخ به این بیننده گفت:
"یزید بن معاویه امیر المؤمنین است که مسلمانان پس از وفات پدرش با وی بیعت کرده اند، و بی تردید وی یکی از خلفا و پیشوایان مسلمانان است."
این بیننده در ادامه خطاب به مفتی عربستان تأکید کرد:
"اما در صحیح بخاری (مهم ترین کتاب حدیثی اهل سنت) و مسند احمد بن حنبل (یکی از ائمه چهارگانه فقهی اهل سنت) حدیثی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرماید:
«لا یجوز الحکم لا لطلقاء و لا ابن الطلقاء» یعنی حکومت کردن برای آزاد شدگان و فرزندانشان، جایز نیست."
(منظور از آزاد شدگان، افرادی است که تا زمان فتح مکه ایمان نیاوردند و زمانی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) این شهر را فتح کرد، از آن حضرت درخواست عفو کردند. پیامبر نیز آنها را بخشید و به آنها فرمود: "اذهبوا فأنتم الطلقاء" یعنی بروید که شما آزاد شدگانید.)، بر اساس شواهد تاریخی ، معاویه نیز از جمله طلقا و کسانی بوده که تا زمان فتح مکه ایمان نیاورده بودند و پس از آن پیامبر آنها را بخشیده و در ظاهر ایمان آوردند .
مفتی عربستان در پاسخ به بیننده مذکور که این حدیث را از دو منبع حدیثی معتبر اهل سنت ذکر کرده بود، مدعی شد: "این حدیث، پایه و اساسی ندارد و معاویه، یکی از یاران بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه وآله) و بلکه از بهترین اصحاب آن حضرت است." (وقتی احادیث مهمترین کتب اهل سنت در نزد مفتی کل عربستان پایه و اساس ندارد دیگر آنها به چه چیزی می توانند استدلال کنند)
بیننده عراقی در ادامه سؤالاتش گفت: "اما بی تردید معاویه، «باغی» [ستمگر و شورش کننده علیه امام بر حق زمان خودش] بود."
اما مفتی عربستان، این سخن بیننده را رد کرد.
بیننده مذکور بر گفته خود اصرار نمود. در این هنگام، مجری برنامه با دخالت در گفتگوی آنها، تماس بیننده را قطع نمود و پس از به زبان راندن عبارتهای بسیار توهین آمیز، گفت: "مفتی به این بیننده بیش از حد لازم وقت اختصاص داده است". ( البته توهین این شبکه ها به مسلمانان حد و اندازه نداره، در تمامی شبکه های وهابیون توهین به علمای شیعه به یک سنت تبدیل شده همانطور که معاویه به راویان برای جعل حدیت پول پرداخت می‌کرد).

اما در پاسخ به عبدالعزیز مفتی عربستان می گوییم :

ابن جوزی،‌ که از علمای معروف و معتبر اهل سنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهل سنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، خلافت غصبی و خلاف‌هایش می‌نویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی می دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو‌سازی زمان امام حسین (علیه السلام) است که می‌گفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او بیعت کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش مباح است). ابن جوزی ادامه می‌دهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می فهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاری‌ هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان های جاهل.»

ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهل سنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل می‌کند و سپس می‌نویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه ...» خداوند بکشد کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است. (۱)

آلوسی،‌ متوفی ۱۲۷۰، یکی از علمای اهل سنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «وهابیت» نیز که یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط انگلیس برای نابودی اسلام است ، دفاع کرده است، در پاسخ عده‌ای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری یزید که مدعی شدند او توبه کرده است، می‌نویسد: « الظاهر أنه لم یَتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبد اللّه الحسین».(۲)
ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف تر از ایمانش است و ابن زیاد و ابن سعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک می ریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند.

الیافعی: "و آن کس که امر به قتل حسین بن علی رضی الله عنه کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بن علی فراهم داشت همهٔ این‌ ها کافر هستند و مستحق لعن (۴)

التفتازانی(شرح عقاید النفسیه): "حق این است که یزید به قتل حسین رضایت داد و او را چنین بشارت دادند و به اهل بیت رسول اهانت کرد پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست." (۵)

الذهبی: "یزید ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر می‌نوشید و از هیچ معصیت و منکری روی گردان نبود. دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به ویرانی کعبه تمام یافت (المصدر)" (۶)

ابن کثیر: "به راستی یزید پیشوایی فاسق و کافر و شایستهٔ لعن بود. (۷)

المسعودی: "و یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسوول در قتل نوادهٔ رسول خدا صلی الله علیه و سلم و اصحاب او رضی الله عنهم است. او آشکارا شراب می‌نوشید و با سگان می‌نشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر می‌نمود تا وی و انصاف و تدبیر بیشتری داشت. (۸)

علمای بسیار دیگر از جمله سبط بن الجوزی، القاضی ابویعلی، جلالالدین سیوطی، ابن حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و القرضاوی، احمد بن حنبل همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رای به جواز لعن یزید داده‌اند.

اما ابوحامد محمد غزالی طوسی عالم شافعی که مدرس مدرسه نظامیه ی بغداد بود فتوایی مبنی بر عدم جواز لعن یزید صادر کرد. غزالی نوشت: «دخالت یزید در کشتن حسین بن علی مسلم نیست و اگر هم باشد قتل نفس فسق است نه کفر، به علاوه ممکن است که یزید توبه کرده باشد و از همهٔ این‌ها گذشته لعن انسان که سهلست، لعن حیوان هم صحیح نیست و رسم لعن و نفرین ناپسند است زیرا که خداوند لعنتگران و ناسزاگویان را دوست ندارد» غزالی هر چند فتوای منع لعن یزید را صادر کرد اما با مسامحه و پرده پوشی بر نابکاری‌های یزید مخالف بود.
به اعتقاد بعضی این فتوای غزالی به خاطر تعصب ناخود آگاه وی بر ضد شیعه و اصرار شیعه بر لعن یزید بوده است.(۹)

بی حیایی در سخن غزالی آن قدر زیاد است که کمتر فرد منصف و اهل تتبعی پیدا می شود که داستان فجایع و ظلمهای وارد شده بر خاندان وحی و اصحاب ایشان در صحرای کربلا را بخواند و دلش نسبت به آن امور آتش نگیرد ! چه برسد به اینکه بخواهد بانیان آن فجایع را تبرئه نماید.
وی در بیان عدم جواز لعن یزید می گوید : خدا لعنتگران را دوست ندارد در صورتی که دلیل وی مخالف آیات قرآن است زیرا در قرآن کریم بیش از چهل بار ماده لعن استعمال شده. در آنجایی که خداوند کافرین را لعنت می کند.
إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (بقره / ۱۵۹) إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً (احزاب / ۶۴) لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ (مائده / ۷۸) یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (نساء / ۴۷) رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً (احزاب / ۶۸) و ....

سیرهٔ یزید و روش زندگی او، با تمام خلفای پیش از او فرق داشت. او بر حفظ شریعت اعتنایی نداشت و وحی را انکار می کرد. مردی عشرت جوی و شراب خوار بود که به فسق شهرت داشت. او سیاست و ذکاوت پدرش را نداشت، و کارهای حکومت را سبک می‌گرفت.
وقوع سه رویداد در سه سال خلافت او، به شهادت رساندن حسین بن علی و یارانش، واقعهٔ حره، و جنگ با عبدالله بن زبیر موجب نفرت بسیاری از مسلمین از او شد و بسیاری از علما و خطباء، در عالم شیعه و اهل سنت، لعن او را جایز شمردند.
جنگ میان سپاه حصین بن نمیر و یاران عبدالله بن زبیر ابتدا در بیرون شهر مکه انجام شد. پس از کشته شدن تعداد زیادی از افراد عبدالله بن زبیر وی به داخل شهر مکه پناهنده شد. سپاه حصین بن نمیر بیش از دو ماه، شهر مکه را به محاصره خود در آوردند و در طی همین مدت بود که خانه کعبه را با منجنیق، سنگ زدند و در خانه خدا آتش افروختند.
سرانجام در اوایل ماه ربیع‌الثانی سال ۶۴ هـ. ق با رسیدن خبر مرگ یزید به گوش حصین بن نمیر و یارانش، آنها به محاصره شهر مکه خاتمه دادند.

در پایان  این مقاله ، گفتار شهاب الدین آلوسی را مورد توجه قرار می دهیم که چه زیبا در مورد یزید ملعون سخن گفته :
أعوذ بالله سبحانه من رأس الستین و إمارة الصبیان، یشیر إلى خلافة یزید الطرید لعنه الله تعالى على رغم أنف أولیائه لأنها کانت سنة ستین من الهجرة
این جمله رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم: «پناه می‌برم به خدای سبحان از ابتدای سال شصت و حکومت بچه‌ها» این جمله اشاره دارد به خلافت یزید رانده شده که علی رغم محبت دوست دارانش خداوند او را لعنت کند. چرا که او در ابتدای سال شصت هجری حکومت می‌نمود.
پس از آن در جای دیگری از کتابش ، وارد میدان شده و به ادله جواز لعن یزید اشاره می کند :
و على هذا القول لا توقف فی لعن یزید لکثرة أوصافه الخبیثة و ارتکابه الکبائر فی جمیع أیام تکلیفه ویکفی ما فعله أیام استیلائه بأهل المدینة ومکة فقد روى الطبرانی بسند حسن « اللهم من ظلم أهل المدینة و أخافهم فأخفه و علیه لعنة الله و الملائکة و الناس أجمعین لا یقبل منه صرف ولا عدل»... و قد جزم بکفره و صرح بلعنه جماعة من العلماء منهم الحافظ ناصر السنة ابن الجوزی و سبقه القاضی أبو یعلى، و قال العلامة التفتازانی: لا نتوقف فی شأنه بل فی إیمانه لعنة الله تعالى علیه و على أنصاره و أعوانه، و ممن صرح بلعنه الجلال السیوطی علیه الرحمة و فی تاریخ ابن الوردی.... . . . .  (۱۱)

بنابر این قول به خاطر کثرت أوصاف خبیثه یزید و ارتکاب گناهان کبیره‌ای که در طول أیام تکلیفش از او سر زد بالخصوص آن‌ چه در أیام استیلاء و تسلطش بر أهل مدینه و مکه مرتکب گردید جای شک و تردیدی در لعن یزید باقی نمی‌ماند.
طبرانی با سند حسن روایت می‌کند: «خدایا کسی را که به أهل مدینه ظلم کرد و آن‌ها را ترساند تو نیز او را بترسان و لعنت خود و تمام ملائکه و مردمانت را بر او فرو فرست لعنتی که هیچ دافع و مانعی از آن وجود نداشته باشد.»
گروهی از علماء از جمله حافظ ناصر السنه ابن جوزی و قبل از او قاضی أبو یعلى به کفر او و تصرح به لعن او جزم پیدا نموده بودند، و علامه تفتازانی در این باره می‌گوید: تکلیف یزید و ایمان او برای ما روشن است و هیچ شک و تردیدی در این باره نداریم لعنت خداوند متعال بر او و بر أنصار و أعوان یزید باد
از کسانی که تصریح به لعن یزید نموده است جلال الدین سیوطی است . در تاریخ ابن وردی آمده است:... و این کفر صریحی برای یزید به حساب می‌آید و اگر این صحیح باشد در حقیقت او کافر است و مثل همین است تمثل یزید به قول عبد الله بن زبعرى که قبل از اسلام سروده است و یزید آن را تکرار کرد: لیت أشیاخی ببدر شهدوا تا آخر ابیات.

به اعتقاد و نظر من و آن‌چه بیشتر به ذهنم می‌رسد این است که یزید شخص خبیثی بوده که هرگز به رسالت نبی اکرم صلى الله علیه و آله ایمان نداشته و آن‌ چه که او بر أهل حرم خداوند تعالى و أهل حرم نبی اکرم علیه الصلاه و السلام و عترت طیبین و طاهرین او در زمان حیات و بعد از ممات و آن‌ چه که از سیئات و معاصی از او سر زد کمتر از این نیست که کسی نعوذ بالله ورقی از مصحف و قرآن کریم را در نجاست بیاندازد؛ و گمان نمی‌برم کار‌هایی که از یزید سر زده است بر هیچ یک از مسلمانان مخفی باشد...، و بر فرض هم که بپذیریم یزید خبیث، شخص مسلمانی بوده است، او مسلمانی بوده که آن‌ قدر گناه کبیره مرتکب شده که در بیان نمی‌گنجد، ، ظاهر این است که او تا آخر عمر خود توبه نکرده، و احتمال توبه او ضعیف‌تر از احتمال إیمان اوست، و در این احکام، ابن زیاد و ابن سعد و جمعی دیگر ملحق به یزید هستند.
پس لعنت خداوند عز وجل بر همه آنها و أنصار و أعوان و پیروان و هر کس که به ‌آنها میل نموده و این لعنت تا روز قیامت و تا هر زمان که چشمی تا روز قیامت برای أبی عبد الله الحسین گریه می‌نماید.

 منابع

[۱]بن عماد حنبلی «شذرات الذهب (متوفی ۱۰۸۹) ج ۱ ص ۶۶.
[۲]آلوسی،‌ (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۳، ص: ۲۲۸).
[۳] ابن جوزی،‌
[۴]الیافعی،‌ شذرات من ذهب / ابن العماد الحنبلی: ۱ / ۶۸.
[۵]التفتازانی،‌ (شرح عقاید النفسیه):
[۶]الذهبی،‌
[۷] ابن کثیر،‌ بالبدایه ۸/۲۳۸.
[۸]المسعودی،‌ مروج الذهب : ۳ / ۸۲.
[۹] الغزالی أبو حامد،محمد بن محمد. إحیاء علوم الدین ، ج ۳ ص ۱۲۵ ، دار النشر : دار االمعرفة – بیروت.
[۱۰]امیر علی شیر نوایی،‌
[۱۱]آلوسی، شهاب الدین روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج ۲۶ ص ۷۲ - ۷۴، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

  • hoda velayat

بیوگرافی عبدالعزیز آل شیخ(2)

hoda velayat | سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ
ادامه بیوگرافی عبدالعزیز آل شیخ:

کمک ایران ستمکار به یمن حرام!


سال ۸۸ و در پی انقلاب یمنی ها، شیخ عبدالعزیز آل شیخ، در مصاحبه با روزنامه سعودی الوطن، ایران را متهم به پشتیبانی از شورشیان زیدی مذهب یمن کرده و این همکاری را گناه و ستمکاری دانست.
در همین مصاحبه آل شیخ توضیح داده بود رویارویی ارتش سعودی با شورشیان شیعه زیدی نبرد حق و باطل است!




کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان حرام!

چندی قبل بنا به نقل المحیط، آل الشیخ حزب الله را به تلاش برای تسهیل ورود یهودیان و دولتهای بزرگ به کشورهای اسلامی متهم کرد.

شیخ که در دانشگاه آل سعود در ریاض سخن می گفت مطابق روش وهابیت که همه مسلمانان غیر از خود را کافر می دانند گفت: کسانی در آنجا شعار اسلام سر می دهند که اسلام از آنها بری است!

وی اضافه کرده بود: شکی نیست که آنچه در لبنان رخ می دهد حوادث غم انگیز و دردناکی است. انسان آرزو می کند این وقایع را نشنود. اما چه می شود کرد؟این حوادث را می شنویم و آینده بدی به ذهن انسان خطور می کند. چرا که کسانی که این انقلابها را در لبنان به وجود آورده اند شعار اسلام بر زبان دارند، در حالیکه اسلام از اینها بری است.


همه کلیساها را خراب کنید!

آل شیخ در مارس ۲۰۱۲ فتوی داد همه کلیساهای جزیره العرب تخرب شوند.

برپایی جشن عروسی پسر شیخ در روز عاشورا!!!!

عمر بن عبدالعزیز آل شیخ، فرزند مفتی اعظم عربستان در عاشورای حسینی مراسم ازدواج خویش را برگزار نمود . در این مراسم بسیاری از مفتی ها وهابی سعودی شرکت نموده و این ننگ را به مفتی اعظم و فرزندش تبریک گفتند .

البته این نوع حرکتهای دشمنان خاندان رسالت اقدام تازه ای نیست، همانطور که در بخشی از زیارت عاشورا آمده است :

اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
خدایا این روز روزى است که بنی امیه مبارک و میمون دانستند و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آن لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد .

پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم، بن باز و بن عثیمین، مفتی های پیشین سعودی برگزاری جشن روز ملی عربستان را حرام اعلام کرده و آن را بدعت دانسته بودند، اما آل شیخ در فتوای خود که در روزنامه عکاظ چاپ شد، اظهار داشت: باید در این روز با سپاسگزاری از خداوند، در نعمتهایش بیندیشیم و برای نعمت امنیت نیز از درگاه خدا سپاسگزاری کنیم.

این روزنامه افزود: "شیخ در گفته های خود به سخنان «خادم حرمین شریفین» (ملک عبدالله پادشاه عربستان) در نشست شورای وزیران استناد کرده است. عبدالله گفته بود: در این جشن باید از ارزش ها، اخلاق نیک مردم، پیشرفت های کشور در زمینه های مختلف، پیشرفت فرهنگی و فکری ممتاز سخن گفت و با حرف شنوی از دستورات حاکمان و مقامات کشور، حس میهن پرستی را نشان داد".



راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله حرام!

آل الشیخ بعد از بالا گرفتن اعتراضهای جهانی به توهین به رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیانیه ای تأکید کرد: "باید بدون خشم این مسأله را محکوم کنیم".

مفتی عربستان سعودی خاطرنشان کرد، انتشار فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) به ایشان و دین اسلام ضرری نمی رساند و درحالیکه تنها متضرر در تظاهرات مسلمانان در برخی کشورهای اسلامی سفارتخانه های آمریکا و برخی هم پیمانان آن بوده اند، مفتی کل عربستان گفت، مسلمانان نباید به انسانهای بیگناه حمله کنند و یا اموال عمومی را آتش بزنند و یا تخریب کنند.



شعار علیه آمریکا حرام!


"شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ” در واکنش به مطالب ضد آمریکایی مطرح شده در شبکه‌های اجتماعی در عربستان پس از توفان ساندی گفت، مسلمانان باید از این حوادث طبیعی عبرت بگیرند؛ نباید علیه همه دعا کرد چرا که بین آنان مسلمانان بسیاری هستند و این دعا به نفع مسلمانان نیست.

راهپیمایی برای همبستگی با مردم غزه و فلسطین ممنوع!

شیخ عبدالعزیز در یکی دیگر از فتواهای عجیب خود، تظاهرت گسترده مردمی برای اعلام همبستگی با مردم مظلوم و تحت محاصره فلسطین در نوار غزه را اقداماتی جنجال برانگیز و هرج و مرجی بی فایده خوانده بود.

فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!

آل شیخ در مخالفت با نظر وزارت کار عربستان اعتراض خود را با کارکردن زنان در فروشگاه های لباسهای مخصوص زنان (لباس زیر) ابراز داشت.

وی در توجیه این فتوای عجیب گفته است : زنان امانتی در گردن ما هستند و به همین سبب ایشان را در غیرکارهای که مختص ایشان هست به کار نخواهیم گرفت.




همه آثاراسلامی را خراب کنید و آثار باستانی را نگاه دارید!

آل شیخ ، در فروردین ماه سال جاری اعلام کرد: تخریب اشیایی! که در اطراف حرمین شریفین است نه تنها مانعی ندارد بلکه این کار برای توسعه حرمین ضروری است.

آل شیخ افزود: تخریب آثار در اطراف مسجدالحرام عملی شریف است که دولت مبادرت به انجام آن کرده و این امر از ضروریات است.

این در حالی بود که عبدالله بن سلیمان المنیع از مفتی های سعودی طی بازدید از یک اثر باستانی به نام مدائن صالح در شمال غرب مدینه منوره، آثار باستانی را نماینده تمدن های گذشته و مایه پند و عبرت مردم دانسته و بر حفظ آن تاکید کرده بود. این فتوا هیچگاه مورد اعتراض آل شیخ قرار نگرفت.

حمله به شیعیان!

وی در خطبه‌های شانزدهم فروردین نماز جمعه در مسجد ترکی بن عبدالله واقع در ریاض همه امت اسلام را به مبارزه با تشیع فرا خواند و تاکید کرد: این مذهب عقیده مسلمانان را هدف قرار داده است!

نامه اعتراض سرگشاده آیت الله العظمی مکارم شیرازی به عبدالعزیز آل شیخ

با ادامه و شدت یافتن تهاجمهای آل شیخ به شیعیان ۱۸ اردیبهشت سال۱۳۹۰، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به عبدالعزیز آل الشیخ، تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان را خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل عنوان کرد.

در نامه آیت الله العظمی مکارم شیرازی آمده است: جنابعالى در اظهار نظر اخیر خود، با تعبیرات بسیار توهین‌آمیز و زشت و زننده‌اى که در شأن اهل علم نیست، شیعیان جهان را «صفویه مجوس» و دشمن مسلمانان خوانده‌اید و مسلمین را از آنها برحذر داشته‌اید.

این اوّلین بار نیست که این‌گونه تهمت‌هاى ناروا و دور از منطق را از علماى وهابى مى‌شنویم که با آن بذر اختلاف مى‌پاشند و دشمن را شاد مى‌کنند، اهانت زشت دیگر شما به پیشگاه مقدس حضرت مهدى (ارواحنا فداه) و توهین به شیعیان به سبب اعتقادشان به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کار ناپسند دیگرى است که تازگى ندارد، نشان مى‌دهد که مفتیان وهابى از بحث منطقى گریزانند و دائما به هتاکى و توهین پناه مى‌برید.



آیت الله مکارم در ادامه نامه خود آورده است: در اینجا چند نکته را خدمت شما یادآور مى‌شوم :

۱. عجیب است از شما که در چنین مقامى قرار دارید چرا تعلیمات قرآن مجید را فراموش کرده‌اید که دعوت به سوى راه خدا را از طرق مؤدبانه و «موعظه حسنه» توصیه مى‌کند، ولى شما به جاى آن، به توهین و تهمت و دروغ متوسل شده‌اید که اسلام از آن بیزار است.

۲. شما از تاریخ اسلام و کتب حدیث خودتان متأسفانه اطلاع کافى ندارید که انتخاب نام شیعه براى پیروان و علاقه‌مندان على (علیه السلام) از سوى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و از همان زمان رواج داشته، خوب است نگاهى به تاریخ اسلام کنید. صدها سال قبل از صفویه، شیعیان على (علیه السلام) در مکه و مدینه و عراق و شام و مصر و ایران و نقاط دیگر بوده‌اند و حتى حکومت‌هایى را اداره مى‌کرده‌اند.

۳. شما مفتى بزرگ وهابى فراموش کرده‌اید که اگر شیعیان ایران و لبنان نبودند، اسرائیل و آمریکا بر تمام منطقه خاورمیانه مسلط شده بود و معلوم نیست در آن زمان مفتیان شما چه مى‌کردند و کجا بودند؟!

۴. هنگامى که اسرائیل مسلمانان غزّه را که عموما اهل سنت بودند قتل عام مى‌کرد، شیعیان ایران و نقاط دیگر بیش از همه از آنها حمایت کردند که اگر این حمایت‌ها نبود اسرائیل به جنایات خود ادامه مى‌داد.

۵. خوب است علماى وهابى، تاریخ پیدایش علوم اسلامى را مطالعه کنند تا ببینند پدیدآورندگان علوم اسلام غالبا شیعیان اهل‌بیت (علیهم السلام) بوده‌اند و آثار علمى آنها از آن زمان در تمام کتابخانه‌هاى معتبر جهان وجود دارد، جز در کتابخانه‌هاى شما!

۶. از این حقیقت غافل نشوید که این تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان، خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل مى‌کند زیرا عکس‌العمل آن، تنفر شدید شیعیان جهان از وهابى‌هاست و نتیجه آن همان چیزى است که دشمنان اسلام مى‌خواهند که نزاع و جنگ مذهبى در میان مسلمین پیدا شود و آنها به راحتى ثروت‌هاى عظیم منطقه را به غارت برند.

۷. جنابعالى نباید فراموش کنید که بارها از سوى بعضى علماى وهابى حکم تکفیر شیعیان صادر شده این حربه کهنه و زنگ‌زده کمترین اثرى در تضعیف آنها نداشته، بلکه روز به روز در حال پیشرفت فرهنگى در جهان اسلامند.

در پایان این نامه بیان شده است: بارها گفته‌ایم اگر جلسه‌اى از ما و شما تشکیل مى‌شد ما اشتباهات شما را در این زمینه از کتاب‌هاى خودتان به اثبات مى‌رساندیم تا بیش از این ضربه به وحدت جامعه اسلامى که مایه شادى دشمنان است وارد نکنید.

بیایید منطق پوسیده تهمت و توهین و تکفیر را رها کرده، دست دوستى به سوى هم دراز کنیم و به فکر پیشرفت و عظمت اسلام و مسلمین باشیم.

بیداری اسلامی و اخراج دیکتاتورها حرام!


مفتی بزرگ سعودی با اعتراض به اقدامات جنبش‌های اعتراضی این حوادث را فتنه نامید که باعث ایجاد تفرقه در دنیای اسلام می‌گردد.


وی با حمله به جریانهای یبداری اسلامی در منطقه این انقلاب ها را عوام فریبی خواند.آل الشیخ گفته بود: اقدامات جنبش های اعتراضی منجر به تفرقه و شکاف میان آحاد جامعه می‌شود....حوادثی که در جهان اسلام اتفاق افتاد فتنه ها و درگیری هایی است که منجر به تفرقه میان دنیای اسلام شده است.

آل شیخ پیش از این نیز در خطبه های خود در مسجد جامع "ترکی بن عبدالله” در شهر ریاض گفته بود: تحرکاتی که کشورهای عربی شاهد آن هستند، چیزی جز هرج و مرج و خونریزی نیست و نتیجه آن گمراهی و فتنه است. ... این هرج و مرج برای برپایی عدالت یا اصلاحات سیاسی نیست بلکه برای درهم شکستن وحدت و تفرقه میان امت اسلامی است.


پرداخت «فطریه نقدی» حرام!

آل الشیخ رییس کمیته دائمی فتوا فتواداده پرداخت فطریه به صورت نقدی جایز نیست؛ زیرا احادیث و روایات موجود از حضرت محمد مصطفی(ص) نشان می دهد که ایشان به ما دستور داده فطریه خود را از خوراک و طعامی مانند برنج، کشمش و غیره پرداخت کنیم. بنابراین می بینیم که در زمان پیامبر (ص) نیز هیچ گاه فطریه به صورت نقدی پرداخت نمی شد از همین رو می توان گفت که پرداخت نقدی فطریه مخالفت با سنت رسول الله (ص) است و بدعت به شمار می رود. هر فرد مسلمانی باید از شریعت خداوند متعال پیروی کند و مخالفت با آن بدعت به حساب می آید.

آل الشیخ همچنین افزوده است: نباید فراموش شود که پرداخت فطریه بهتر است دقیقا قبل از برگزاری نماز عید فطر پرداخت شود اما اگر هم یک یا دو روز زودتر پرداخت شود، هیچ اشکالی ندارد، اما اگر بعد از نماز عید فطر پرداخت شد، دیگر فطریه به شمار نمی رود بلکه به "صدقه" تبدیل می شود بنابراین فرد باید فطریه را در زمان تعیین شده بپردازد.

سجده فوتبالیستها بعد از گل زدن مکروه!

چندی قبل در یکی از برنامه های تلویزیونی شبکه المجد این سؤال از آل شیخ پرسیده شد:

- حکم سجده ورزشکاران در میادین ورزشی چیست؟

آل شیخ پاسخ داد: اگر سجده به مصلحت عامّه مسلمین باشد، جایز است،‌ زیرا رسول خدا (ص)‌ وقتی خبر خوشی در مورد پیروزی اسلام به او می دادند، برای خدا سجده می کرد،‌ زیرا آن خبر به مصلحت عامّه مسلمانان بود...

پس از آن آل شیخ با ذکر دلایل زیر، از سجده ورزشکاران نهی کرد:

۱- ورزشکاران لباسهای تن نما می پوشند و خدا از این کار نهی کرده است.

۲- گاهی مواقع حریف مقابل از مسلمانان و برادران دینی شان هستند، یعنی در اینجا مصلحت شخصی وجود دارد، نه مصلحت عامّه.

وبالاخره پاسخ آل شیخ چنین بود: "سجده ورزشکاران در میادین ورزشی مکروه است".
فهرست منابع 

(عربی،فارسی و انگلیسی) 

1. http://themuslim500.com/profile/sheikh-abdul-aziz-abdullah-sheikh 

2. http://www.sohari.com/nawader_v/fatawe/almufti.html 

3. http://mufti.af.org.sa/ 

4. http://ar.islamway.net/scholar/274 

5. http://www.vahabiat.porsemani.ir 

6. http://fa.alalam.ir/news/373404 

7. http://www.khanehkheshti.com// 

8. http://www.cbn.com/cbnnews/world/2012/March/Mufti-All-Arabian-Peninsula-Churches-Must-Be-Destroyed/ 

9. http://www.sibtayn.com/ 

10.http://islam-press.net
منبع: مشرق
  • hoda velayat

به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.

اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
1 – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشته‌اند.(4)
2- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7)
3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) می‌زیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت می‌باشد.(10)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (13) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(14)
درگذشت او را سال 204 ذکر کرده‌اند.(15)
کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 ـ 24.
2ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج 2، ص 166.
3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23.
4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6.
5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330.
6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،‌141و 142.
7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314.
8ـ وقعة الطف، ص 8.
9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873.
10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20.
12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 .
13ـ وقعة الطف، ص 8.
14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1.
15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 .

  • hoda velayat

بیوگرافی عبدالعزیز آل شیخ

hoda velayat | يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۵۹ ب.ظ

عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ مفتی اعظم وهابیت و وزیر فتوا که خصومت عجیبی با امام حسین علیه السلام، شیعیان و ایران دارد. وی که از نسل محمد بن عبدالوهاب موسس وهابیت است، پس از "بن باز" متصدی این منصب شده و نابینایی اش از جمله ویژگیهایست که از همان ابتدا جلب توجه می کند. وی علاوه بر کوری باطن از ناحیه یک چشم نیز کور می باشد.

دوران کودکی

عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل شیخ در تاریخ سوم ذیحجه1362 ق در شهر مکه به دنیا آمد، در سال 1370 ق و در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد. وی به طور مادرزادی از ضعف چشم آزار می برد, تا اینکه در جوانی به سال 1381هـ ... بینایی اش را از دست داد.

تحصیلات

آل شیخ در مسجد أحمد بن سنان آموزش علم قرآن کریم را شروع کرد و گفته شده قرآن را در سن 12 سالگی حفظ کرد.

او آموختن را نزد بعضی از علما در الحلق آغازکرد و در سال 1375 هـ به معهد إمام الدعوة ملحق شد و تحصیلاتش را در دانشکده فقه در سال 1383هـ/ 1384 هـ با مدرک دکترا تمام کرد.

مناصب

وی مدرس معهد إمام الدعوة العلمی تا سال 1392 هـ بود و پس از آن مدرس دانشکده فقه ریاض از 1392.

وقتی آل شیخ برای تحصیل به ریاض منتقل شد و در دانشگاه محمد بن سعود شهر ریاض مدرک دکترای خود را گرفت از سال 1407 به عضویت هیئت علمای کبار وهابی عربستان در آمد.

آل شیخ در سال 1412 و با دستور مستقیم پادشاه عربستان سمت ریاست اداره مطالعات علمی و صدور فتاوا منصوب شده است.

وی در سال 1417 نیز به مقام نیابت و قائم مقامی مفتی اعظم عربستان در آمد. با مرگ شیخ عبد العزیز بن باز مفتی اعظم وقت عربستان در تاریخ 29/محرم1420 به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیئة کبار علما عربستان منصوب شد.

آل شیخ در حال حاضر در حکومت عربستان از جایگاه وزارت برخوردار است.

برخی اعمال و فتاوای عجیب و مضحک آل شیخ

وی فتاوای مسخره ای دارد که از آن جمله است:

· جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

· قیام حسین (علیه السلام) علیه یزید حرام!

· کمک ایران ستمکار به یمن حرام!

· کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان حرام!

· همه کلیساها را خراب کنید!

· برپایی جشن عروسی پسر شیخ در روز عاشورا!!!!

· جشن ملی عربستان حلال!

· راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله حرام!

· شعار علیه آمریکا حرام!

· راهپیمایی برای همبستگی با مردم غزه و فلسطین ممنوع!

· فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!

· همه آثاراسلامی را خراب کنید و آثار باستانی را نگاه دارید!

· حمله به شیعیان!

· بیداری اسلامی و اخراج دیکتاتورها حرام!

· دیدن سریالهای ترکیه حرام!

· سجده فوتبالیستها بعد از گل زدن مکروه!

· وجود امام زمان دروغ است.

· ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند.

· دفاع از مردم بحرین حرام!

· حمله به مسئولان سوریه واجب!

· جواز اجبار ازدواج دختران ده ساله بدون رضایت خود آنها!

در ادامه به برخی از اینها خواهیم پرداخت.

جشن میلاد برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرام

وی در مصاحبه با روزنامه سعودی المدینه گفت: جشن گرفتن برای میلاد پیامبر بدعتی بی اساس است.

و افزود : من هیچ پایه و اساسی در خصوص جشن گرفتن برای تولد در سنت رسول خدا ، شیوه خلفای راشدین و ائمه هدایت نمی شناسم و برهمین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.

قیام حسین ]علیه السلام[ علیه یزید حرام!

وی علاوه بر آنکه یکی از کسانی است که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در عراق را صادر کرده اند یکی از مهمترین وظایف خود را توجیه حرکت یزید، ترویج شادی در عاشورا با روزه و برپایی مراسم جشن و عروسی و ... می داند به طوری که از هر ابزار و روشی برای بیان آن استفاده می کند.


فیلم : حب یزید ایمان و بغضش نفاق است

مفتی السعودیه حب یزید من الایمان وبغضه نفاق - YouTube

► 1:21► 1:21

www.youtube.com/watch?v=jQ9LtReraQ4

او همچنین در برنامه زنده ای که از ماهواره المجد عربستان پخش می شد در پاسخ خانمی در رابطه با یزید و قیام امام حسین علیه السلام این چنین پاسخ داد:

«زمان پرداختن به این امور گذشته و سپری شده است . آنها گروهى بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بدی کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود خواهید کرد و مسئول کار آنها نخواهید بود.
بیعت یزید بن معاویه، بیعتی شرعی است که در زمان پدرش معاویه از مردم گرفته شد و مردم هم بیعت کرده و به این بیعت گردن نهادند. امّا هنگامی‌ که معاویه از دنیا رفت حسن و حسین بن علی 
]علیهماالسلام[و ابن زبیر از بیعت با او خودداری کردند.

حسین ]علیه السلام[و ابن زبیر در تصمیمشان مبنی بر بیعت نکردن به خطا رفتند. چون بیعت با یزید بیعتی شرعی بود و این بیعت در زمان زندگی پدرش معاویه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولی خداوند در آنچه مقدر می فرماید حکیم و علیم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدیر خداوند در گذشتند و از دنیا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم این مطالب را از من نقل کنید. این‌ها مسائلی است که گذشته است. تاریخ هم در باره این مطالب به شکل‌های مختلف حکایت نموده است. ولی به هر شکل این‌ قضایا گذشته و تمام شده ... یزید و حسین
]علیه السلام[ بیش از هزار و اندی سال است که از دنیا رفته‌اند ...
ولی به عقیده من بیعت یزید بن معاویه بیعتی شرعی بوده! و حسین 
]علیه السلام[را نصیحت کرد‌ند که از مدینه به طرف عراق نرود، او را نصیحت کردند که بیعت کند ولی او نپذیرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسیاری از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند که: رفتن به عراق به مصلحت او نیست. ولی حسین ]علیه السلام[این نصیحت‌ها را نپذیرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولی با این وجود ما برای حسین ]علیه السلام[از خداوند درخواست رضایت کرده و برای او عفو و بخشش را خواستاریم. و مقدرات الهی حکمت‌هایی دارد که ما از آن آگاه نیستیم ...
اصلاً فائده نقل این مطالب چیست؟ حسین
]علیه السلام[ هر اشتباهی کرده برای خود کرده...
عقیده اهل سنت و جماعت این است که واجب است تا به فرامین کسی که مورد بیعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پیروی گردد!!! و قیام و سرکشی علیه او نیز حرام است و از همین‌رو خروج و قیام حسین 
]علیه السلام[علیه یزید حرام بود!!!...
ما می‌گوییم: حسین 
]علیه السلام[در قیامش علیه یزید اشتباه کرد و برای او بهتر بود که این کار را نمی‌کرد. و باقی ماندن در مدینه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع کرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد که عراق طرفدار و همراه تو نیست گوش نداد و توجهی ننمود...

مفتی السعودیة : بیعة یزید شرعیة والحسین غیر مصیب !! - YouTube

► 3:57► 3:57

www.youtube.com/watch?v=v0Yoeg7k1s4

و حقیقت این است که مردم عراق و شام و مصر و حجاز و یمن با یزید بن معاویه در زمان زندگی و حیات پدرش بیعت کرده و امامت و رهبری وی را پذیرفته بودند، به همین جهت هم قیام علیه او و تجاوز به حریم خلافت او جایز نبود. این تمام مطلب است بیش از این هم سخنی نمی گوئیم و معتقد به بیش از این هم نیستیم.»

نکته مهم اینکه کلیپی از این صحبتها ساخته شده و در ماجرای حمله به حرم زینب سلام الله علیها نهایت سوء استفاده از آن را در این ایام کرده اند.


ادامه دارد...

  • hoda velayat

نذرهای منسوخ‌ شده محرم

hoda velayat | شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۲ ب.ظ
البته بعضیاش هنوز رواج داره!!

تهرانی های قدیم رسم های عجیب و غریبی در ماه محرم داشتند. رسم هایی که بعضی از آنها با جاهلیت و خرافه آمیخته بود اما برای پایتخت نشینان دوره قاجار و پهلوی، جزو مقدسات به حساب می آمد. از روزه سکوت دو ماهه گرفته تا سنگ زنی و قفل آجین کردن.

قمه زنی معروف ترین نذر خرافی محرم بود که در قالب دسته های بزرگ در شب های هفتم و هشتم و نهم و دهم در کوچه ها و محلات تهران انجام می شد. سحرگاه روز عاشورا هم دسته ها کفن به تن با چند بیرق و کتل رجزخوانان و نعره زنان خود را به امام زاده و حسینیه و تکیه شان می رساندند و سردسته هیئت ها با تیغ های سلمانی جلو آمده ابتدا اطفال تازه نذر شده و تیغ نذرداران را هر کدام چند تیغ به جلو سرهای تراشیده شده شان زده و حرکتشان می دادند و نوحه خوان ها شروع به نوحه خواندن و سنج زدن و سینه زدن می کردند.

بعد از آن در میان نوحه و فریاد یا حسین و خواندن این شعر که: حسین تنها به میدان می رود الله اکبر- برای دادن جان می رود الله اکبر، وارد میدان می شدند به این صورت که میاندار دسته در فاصله خیابان وسط دو ردیف قمه زنان نمایان می شد با فریادی بلند یا حسین اولین قمه را بر سر خود فرود می آورد و به دنبال این حرکت بود که دیگران هم هر یک با شمشیر و قمه و قداره های خود به جان خود افتاده با کوبیدن بر سر، کفن سفید بر تنشان را آغشته به خون می کردند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
دسته سنگ زنی

یکی دیگر از نذرهای عجیبی که دیگر خبری از آن نیست، «دسته سنگ زن ها» بود که افراد به جای سینه زدن و زنجیر زدن و... هر یک دو قلوه سنگ به دست گرفته با نوای نوحه خوان و صدای سنج بهم می زدند به این ترتیب که هر زدن آن سه ضربه داشت که سنگ زن ها، در حالیکه دو صف دراز روبروی هم را تشکیل می دادند با خم و راست شدن، یکی ار نزدیک زمین و یکی را برابر شکم و یکی را بالای سر می کوفتند،هدف از برگزاری این مراسم بر این بود که می گفتند روز عاشورا از جانب اشقیا چنین سنگ هایی بر سر و پا و سینه و بدن امام و شهدا خورده بود.

زخم‌های عفونت گرفته

«شبیه زین العباد» هم از دیگر مراسم های تحریف شده در ماه های محرم و صفر در تهران قدیم بود که در آن، افرادی که نذر مصیبت امام زین العابدین(ع) را داشتند از مدت ها قبل از محرم مچ پاها و بیخ بازوان و حلقه گردن خود را با زخم تیغ و نشتر و حتی تیزآب مجروح می کردند تا جایی که چرک کند و درروز عاشورا و یازدهم و دوازدهم آنها سوار شتر برهنه می شدند و مواضع مجروهشان را با زنجیر و غل بسته داخل دسته به تماشا می گذاشتند به نشانه اسارت امام و اینکه با چنان حالتی او را به بارگاه یزید رسانیده اند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
میخ و سیخ در پوست

در تهران قدیم آنهایی که نذر قفل آجین می کردند، از مدتی قبل اندام خود را با داروهایی بی حس می کردند و قسمت هایی از آن را از گردن به پایین را سوراخ کرده و از آنها قفل و تیغ و نیزه و خنجر و سیخ و میخ و چاقو و شمشیر و امثال آن می گذراندند و خود را با این وضعیت به معرض نمایش می گذاشتند. حال بعضی از آنها به حدی به وخامت می رسید که افرادی همراه آنها می شدند تا نیفتند یا جان ندهند.

شمعی در بدن


کنار نذر قفل‌ آجین، "شمع آجین" هم از نذرهایی بود که در گذشته عده ای از روی جهل و خرافات آن را ادا می کردند. این نذر هم تصورات دیگری از بلایای اسرا و شهدای کربلا بود که سر امام حسین (ع) در تنور خولی رفته، خیمه امام به‌ آتش کشیده شده است و آتش از آنها به دامان زنان و اطفال صغیر امام رسیده و به تلافی آن افرادی به صورت همان قفل آجین نقاطی از بدن خود را سوراخ کرده و بر آنها شمع قرار داده و روشن می کردند و خود را در میان جمعیت عزاداران به نمایش می گذاشتند.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
نذرهای ماندگار

با وجود نذرهای عجیب و غریبی که در این روزها در تهران قدیم باب بود، عده ای هم نذرهای عام المنفعه را انتخاب می کردند. مثلا رسیدگی به وضع خیابان ها، تامین روشنایی معابر تاریک، پوشاندن چاله ها و راه آب‌ها، کمک به نابینایان، پرداخت بدهی زندانیان یا تهیه غذا و پوشاک برای خانواده آنها، غذا دادن به پرندگان، میانجیگری در اختلافات خانوادگی هم از جمله کارهایی بود که در این ماه ها انجام می گرفت اما در این میان یکی از انواع نذورات گرفتن روزه سکوت بود به صورتی که فرد روزه گیر، در تمام دوازده روزعزاداری یعنی تا اخر محرم و گاهی تا آخر صفر یک کلام سخن نمی گفت. نذری که اگرچه خرافی نیست اما یکی از نذرهای عجیب آن دوره به حساب می آمد.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
روضه خوانی از کی رواج پیدا کرد؟

مراسم عزاداری امام حسین(ع) تاریخچه‏‏ ای بسیار طولانی دارد، گفته اند که ریشه آن به عزاداری اولیه طایفه بنی اسد برمی گردد که هنگام دفن شهدای کربلا بر سر مزار آنان آمدند و شروع به مویه و زاری کردند و اشک ریختند تا اینکه شیعیان اجازه پیدا کردند در دوره دیلمیان و صفویه عزاداری هایشان را آشکار برگزار کنند و کم کم شکل عزاداری ها تغییر کرد. مجالس گریه و مویه ای که در دوره های قدیم برای شهدا برگزار می شد، جای خود را به مراسمی داد که پیچیدگی آن در دوران قاجار به اوج رسید.

در سال نهصد قمری هم ملاحسین کاشفی هراتی با استفاده از مقاتل مختلف و کتب تاریخی کتابی به نام «روضه‏‌الشهداء» تدوین کرد و آن را وقف عام کرد و چون تنها کتاب و معتبرترین نیز بود به زودی بین مردم مشهور شد و هر کسی که مراسم عزاداری داشت از روی آن کتاب برای مردم می‏خواند و مردم گریه می‏کردند به طوری که اسم این مراسم به روضه‏خوانی و سپس به اختصار روضه نامیده شد.

تا جایی که هر کس سواد خواندن و نوشتن داشت می توانست از نوشته های این کتاب برای روضه خوانی استفاده کند، در تهران قدیم نیز وضع به همین صورت بود مراسم های مختلفی در ایام عاشورا و تاسوعا توسط مردم برگزار می شد که بخش مهمی از آن به نوحه خوانی و روضه خوانی و راه اندازی دسته های سینه زنی در کوچه و خیابان ها و تکیه و حسینه و امام زاده و گاهی بعضی از خانه ها می انجامید.

مردم و محلات و کوچه ها در این دو ماه کاملاً سیاهپوش می‏شدند، در این ایام هر کار و عمل زشت از میان بیشتر مردم رخت بربسته و هر یک به طریقی کوشش در اصلاح اعمال ناپسند خود حداقل در طی این دو ماه می‏کرد. شوخی و خنده و تفریح و مزاح و خوشگذرانی و عیش و نوش در این ایام پسندیده نبود و سرود و شادمانی را دشمنی با امام حسین(ع) می‏دانستند. در این دو ماه حتی عقد و نکاح و عروسی نیز تعطیل می شد و آن را شوم و بد عاقبت می‏ دانستند چنانکه اکنون نیز چنین است.
نذرهای منسوخ‌شده محرم
معروف‏ترین دسته‌ها

معروف‏ترین دسته ‏های تهران قدیم، دسته میدان و عرب‌ها و بعد دسته ‏های قزاقخانه و سنگلج و قنات‏آباد و دسته ترک‌ها بودند. این دسته ‏ها از روز هفتم محرم به حرکت درمی‏آمدند و به بازارها روانه می‏شدند. سالی نبود که در تنگی بازار بین برخی از دسته‏ها بر سر نوبت عبور درگیری پیش نیاید. به هر حال بازار مرکز اصلی دسته‏های عزا در این ایام بود. همراه با دسته‏ها پرچمهای رنگارنگ و علمهای ده الی بیست و چهار تیغه ‏ای حرکت داده می‏شد که بر ابهت دسته‏ ها می‏افزود.

شب‌ها هم دسته‏ های مخصوص در تهران حرکت می‏کرد که به دسته شاحسینی (شاه‏ حسینی) معروف بودند. دسته‏ هایی که در شب‌های دهه اول محرم به نیت مشق با آلات برنده از قبیل قمه و شمشیر به خیابان‌ها می‏آمدند و در دو ردیف منظم روبه ‏روی یکدیگر با صدای مهیبی یا حسین می‏ گفتند و با صدای شیپور و نقاره همراه می‏‌شدند. برق شمشیر و صداهای طبل و سایر آلات موسیقی شکوه خاصی به این دسته‌‏ها می‏‌داد و طرفداران بیشتری داشت. در روز عاشورا نیز افراد این دسته‏ ها به یاد فرود آمدن شمشیرها بر بدن شهدای کربلا قمه و شمشیرها را بر فرق خود می‏‌کوبیدند.

مهر
  • hoda velayat

اعتبار سند زیارت عاشورا

hoda velayat | يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ


زیارت عاشورا با مجموع درسهای عقیدتی، سیاسی، فکری و انزجار از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت که در حکم محک و معیاری است که سَره را از ناسره جدا می کند و تقدم تبرّی است بر تولّی دعا و نیایش به درگاه خداوند و درخواست توفیق انتقام از دشمنان و باز تمنّای اوست که هر کدام از آن ارزشهایی را ارائه می دهد و سر فصلهای غیر قابل تردیدی را فرا راه انسان می گشاید و می تواند آدمی را در پیمودن راه راست و رسیدن به حقیقت راسخ و استوار نماید.




این زیارتنامه توسط امام باقر ـ علیه السّلام ـ به شیعیان تعلیم داده شده است و تنها یک زیارتنامه جهت عرض ادب ظاهری به محضر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یاران ایشان نبوده بلکه خود منشوری است که از هر جهت نوری از آن جلوه گر است چرا که این صحیفه بهانه ای است برای بیان مختصر امّا کامل از اسلام شناسی، معرفت‌شناسی، امام شناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی. 
زیارت حسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ در کتابهای ادعیه و مزار وارد شده است و در طول سیزده قرن علما و دانشمندان بر خواندن آن در روز عاشورا بلکه در طول سال عنایت خاصّی داشته و همگان را به آن سفارش کرده اند. 
اکنون اسناد این زیارت را که عمدتاً از نوشتار استاد آیة الله سبحانی است می آوریم.[1] 
1. شیخ طوسی (385 ـ 460 ه‍.ق) در کتاب «مصباح المتهجد و سلاح المتعبد»[2] آن را به سه طریق نقل کرده جز این که طریق نخست مربوط به بیان ثواب زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ می باشد و ارتباطی به نصّ زیارت معروف ندارد ولی دو سند دیگر مربوط به زیارت رایج است و ما به بررسی این دو سند بسنده می کنیم. شیخ در کتاب مصباح المتهجد زیارت عاشورا را با سند یاد شده در زیر نقل می کند که همه این مشایخ از ثقات می باشند. وثاقت آنها مورد پذیرش تمام علماء رجال می باشد. افرادی که در سلسله سند شیخ واقع شده اند عبارتند از: محمد بن اسماعیل بن بزیع و او از صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة و او از علقمه بن محمد حضرمی و او از امام باقر ـ علیه السّلام ـ . 
علقمه به امام باقر ـ علیه السّلام ـ می گوید: امروز دعایی (مقصود کیفیت زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ است) یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از نزدیک زیارت کنم آنرا بخوانم و دعایی یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از دور و از خانه ام زیارت کنم، بخوانم. علقمه می گوید: امام ـ علیه السّلام ـ به من گفت هر موقع دو رکعت نماز گزاردی ... . 
در مورد معتبر و ثقه بودن افرادی که شیخ طوسی در سند خود از آنها نام برده می توان به کتب رجالی مراجعه کرد.[3] 
سند دوم شیخ طوسی بدین صورت است: 
وی روایت را از کتاب محمد بن خالد طیالسی گرفته است. آیة الله سبحانی در این باره می فرماید: سند شیخ طوسی به کتاب طیالسی در غایت اتقان و صحت است.[4] چرا که بزرگان حدیث از او نقل روایت نموده و بر او اعتماد کرده اند.[5] و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیرة و او از صفوان بن مهران جمّال که هر دوی اینها نیز به تصریح نجاشی ثقه می‌باشند[6] این زیارت را نقل کرده اند. با بررسی مختصری که از اسناد شیخ طوسی به عمل آمد این نتیجه حاصل شد که سند زیارت عاشورا که از طریق شیخ نقل شده کاملاً صحیح و معتبر است. 
2. سند دوم زیارت عاشورا سندی است که در کامل الزیارات[7] جعفر بن محمد بن قولویه (م 367 ه‍.ق) نقل شده‌است. 
ابن قولویه به دو سند آنرا نقل کرده که عبارتند از: 
الف ـ حکیم بن داود، که از مشایخ بلاواسطه ابن قولویه بود و به تصریح وی ثقه است. وی از محمد بن موسی همدانی که جرحی درباره او وارد نشده و سپس او از محمد بن خالد طیالسی و او از سیف بن عمیره و او از علقمه بن محمد حضرمی که قبلاً ثابت شده که همگی از ثقات اند. 
پس نخستین سند کامل الزیارات سند معتبری می باشد. 
ب ـ سند دوم از طریق محمد بن اسماعیل و او از صالح بن عقبه و او از مالک جهنی است، دربارة دو شخصیت نخست بیان شد که اولی از اکابره مشایخ شیعه و دومی از راویان مقبول الروایة است اما درباره مالک جهنی هر چند در کتب رجالی توثیق خصوصی وارد نشده است ولی شخصیت هایی مانند: علی بن ابراهیم و یونس بن عبدالرحمان و عبدالله بن مسکان با واسطه یا بی واسطه به نقل روایت از او پرداخته اند و شیخ مفید در ارشاد ابیاتی از او در مدح امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل کرده که حاکی از ولاء خاص او به خاندان رسالت می باشد.[8] 
با توجه به این قرائن می توان او را فرد مقبول الروایة خواند. 
از این بحث نتیجه می گیریم: 
1. سندهای چهار یا پنچگانه هر یک دیگری را تأیید کرده و مایة اطمینان می گردند زیرا چه بسا سندی به تنهایی اطمینان آفرین نباشد امّا آنگاه که در کنار سندهای دیگر قرار گرفت از قوت بیشتری برخوردار می شود. 
2. مواظبت علماء شیعه بر خواندن زیارت عاشورا در طول این قرون خود می تواند مایة قوت حدیث گردد زیرا چنین اتفاقی از علما و دانشمندان بدون یک مدرک قطعی امکان پذیر نیست و شاید در این میان اسانید دیگری نیز بوده که به دست ما نرسیده است. 
3. مضمون زیارت عاشورا به طور اجمال در دیگر زیارات نیز وارد شده همگی از یک اسلوب و یک نگرش به دشمنان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ حکایت می کند. 
در پایان یاد آوری این نکته لازم است که برخی عظمت زیارت عاشورا را در حدّی دانسته اند که آن را از احادیث قدسیه بر شمرده اند. یکی از علمای معاصر در این باره نوشته است: در اینکه زیارت عاشورا از احادیث قدسیه بوده و سلسلة اسناد آن به گفتار خدا و (قال الله) منتهی می گردد شکی در آن نیست و امعان نظر در این مطلب اهمیت زیارت عاشورا را بیش از پیش روشن می سازد که کلام خداست و سخن عادی نیست.[9] 

منابع بیشتر برای مطالعه: 
1. شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی. 
2. حماسة عاشورا به بیان حضرت مهدی (عج)، جلال برنجیان. 
3. شرح زیارت عاشورا، میرزا محمد علی چهاردهی. 

------------------------------------------- 
[1] . ر.ک: سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 3، ص 459 به بعد. 
[2] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چ اول، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، 1411 ه‍، ص 772. 
[3] . شیخ طوسی، الفهرست، مکتبه المرتضویه، نجف، ص 78 و 85 و 139، نجاشی، رجال نجاشی، دار الاضواء، چ اول، بیروت 1408 ه‍، ج 1، ص 425 و 444 و ج 2 ص 214. 
[4] . سیمای فرزانگان، مؤسسة امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چ اول، قم، 1380، ج 2، ص 501. 
[5] . ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، چ سوم، بیروت، 1403 ه‍، ج 16، ص 69. 
[6] . نجاشی، همان، ص 425 و 440. 
[7] . کامل الزیارات، تحقیق جواد قیومی، مؤسسة نشر الفقاهه، چ اول، قم، 1417 ه‍، ص 325، باب 71. 
[8] . الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، چ اول، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، قم، 1413 ه‍، ج 2، ص 157. 
[9] . تهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا، تحقیق علی موحد ابطحی، چ سوم، قم، 1407 ه‍، ص 8 و 124 ـ 125.


اندیشه قم

  • hoda velayat

ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻗﻤﻪزﻧﻲ

hoda velayat | شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۴۱ ب.ظ


ﺑﺮ ﺧﻼف آﻧﭽﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻗﻤﻪزﻧﻲ در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﻴﺮ و ﺑﻌﺪ از ﻓﺘﻮای رﻫﺒﺮی ﻣﻄﺮح ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻓﻘﻬﺎء و ﻋﻠﻤـﺎی ﺑﺰرﮔـﻲ ﻗﺒـﻞ از ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رﻫﺒﺮی و ﺣﺘﻲ ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب وﺟﻮد داﺷ ﺘﻪاﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻜﻢ ﺑﺮ ﺣﺮﻣﺖ ﻗﻤﻪزﻧﻲ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ؛ ﻛﻪ از اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﻣﻲﺗﻮان از ﻓﻘﻬﺎء ﺑﺰرﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮن:

آﻳﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤﻲ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻦ ﺷﻴﺮازی ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻪ ﻣﻴﺮزای ﺷـﻴ ﺮازی (1230-
(ق1312


آﻳﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤﻲ ﺣﺎج ﺷﻴﺦ ﻋﺒـﺪاﻟﻜﺮﻳﻢ ﺣـﺎﺋﺮی ﻳـﺰدی (ﻣﺆﺳـﺲ ﺣـﻮزة ﻋﻠﻤﻴـﺔ ﻗﻢ
(ق1355 -1267)


 زﻋﻴﻢ ﺑﺰرگ ﺟﻬﺎن ﺗﺸـﻴﻊ آﻳـﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤـﻲ ﺳـﻴﺪ اﺑﻮاﻟﺤﺴـﻦ اﺻـﻔﻬﺎﻧﻲ (1284-
(ق1365


داﻧﺸﻤﻨﺪ ﭘﺮآوازة ﺷـﻴﻌ ﻲ آﻳـﺖ ا ﷲ اﻟﻌﻈﻤـﻲ ﺳـﻴﺪ ﻣﺤﺴـﻦ اﻣـﻴﻦ ﻋـﺎﻣﻠﻲ (1284-
(ق1318


ﻓﻘﻴﻪ ﻧﺎﻣﺪار آﻳﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤﻲ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﺴﻦ ﺣﻜﻴﻢ (ﻣﺘﻮﻓﻲ 1348ش)


  ﻋﻼﻣﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد ﻣﻐﻨﻴﻪ (1400 - 1322ق)


 ﻓﻘﻴﻪ ﻣﺠﺎﻫﺪ آﻳﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤﻲ ﺷﻴﺦ ﻋﺒﺪاﻟﻜﺮﻳﻢ ﺟﺰاﺋﺮی (1342 -1289ق)


 آﻳﺖ اﷲ اﻟﻌﻈﻤﻲ ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻴﻦ ﻛﺎﺷﻒ اﻟﻐﻄﺎء(1373-1294ق)


 آﻳﺖ اﷲ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﻴﺮﺟﻨﺪی(1352 -1276ق)


 آﻳﺖ اﷲ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪی ﻗﺰوﻳﻨﻲ (ﻣﺘﻮﻓﻲ 1358ق)


آﻳﺖ اﷲ ﻫﺒﺔاﻟﺪﻳﻦ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﻲ(1386-1301ق)


 آﻳﺖ اﷲ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﺪﻳﺮی (ﻣﺘﻮﻓﻲ 1369 ق)


ﻋﻼﻣﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺤﺴﻦ ﺷﺮاره (ﻣﺘﻮﻓﻲ1365 ق)


آﻳﺖ اﷲ ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺎﻟﺼﻲ(ﻣﺘﻮﻓﻲ 1383 ق)، 


 ﻋﺎﻟﻢ و زاﻫﺪ ﻣﻌﺮوف آﻳﺖ اﷲ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻲ ﻗﻤﻲ (ﻣﺘﻮﻓﻲ 1371 ق)


آﻳﺖ اﻟﻠﱠﻪ ﺷﻴﺦ ﻏﻼﻣﺤﺴﻴﻦ ﺗﺒﺮﻳﺰى(1359 -1260ش)


اﻣﺎم ﺧﻤﻴﻨﻲ ره


 آﻳﺖ اﷲ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻄﻬﺮی


 آﻳﺖ اﷲ ﺷﻬﻴﺪ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﺻﺪر

نام برد.

  • hoda velayat

نقد ادله قائلین به جواز قمه‌زنی

hoda velayat | شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۵۷ ب.ظ

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم با بیان اینکه مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند، به نقد بررسی این دلایل پرداخته است که در ادامه می‌آید:

*نقد ادله قائلین به جواز قمه‌زنی

1- افسانه سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س):

قمه زنان به این روایت دروغ استناد کرده و می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سر شکافتن در عاشورا و عزای سیدالشهدا جایز نیست، پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد.

اصل ماجرا چنین است که فردی به نام «مسلم جصاص(گچکار)» نقل می‌کند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی می‌شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می‌بیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می‌کوبد، چنانچه خون از زیر مقنعه‌اش جاری شد و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.[1]

این مطلب برگرفته شده از کتابی به نام «نورالعین فی مشهد الحسین» است که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته‌اند.

چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان بیان می‌کند که نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است، چون ایشان عقیله بنی‌هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است ، وی سپس با استناد به کتاب‌های معتبر می‌نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد.[2]

2- جزع برای امام حسین(ع)

قمه زنان با استناد به این موضوع، قمه‌زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می‌دانند؛ چون جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از شعائر الهی است، پس قمه‌زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است.

ولی باید دانست که هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده مشخصی است که این تعریف یا از ناحیه شرع مقدس معین شده و یا عقل و عرف برای آن محدوده معین می‌کند، در اینجا نیز باید محدوده عزاداری توسط شرع یا عقل معین شود.

امام خمینی(ره) در این باره چنین می‌گویند: در اینجا هم باید در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا می‌شود سخنی بگویم، ما و هیچ یک از دینداران نمی‌گوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری می‌کند خوب است، چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده‌اند.[3]

بنابراین در مورد قمه‌زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه‌زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر می‌شمرد، وجود ندارد، اما متأسفانه بعضی از طرفداران قمه‌زنی برای این که کار خود را توجیه کنند و وجهه شرعی به آن بدهند، دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده‌اند.

3- مواسات و همدردی با امام حسین(ع)

دلیل دیگر قمه زنان برای قمه زدن، این است که آنان عنوان می‌دارند که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین(ع) است، در جواب گفت، ابتدا باید تعریف و محدوده مشخصی برای مواسات مشخص کرد سپس حکم کرد که قمه زنی مصداق مواسات است یا نه؟

مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم، پس اطلاق مواسات بر قمه‌زنی از نظر معنای لغوی غلط است، در اینجا چیزی به امام حسین(ع) داده نشده است، زیرا انجام این امور یا به خاطر دنیای ایشان است که آن حضرت در دنیا نیستند و یا به خاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت، به این کارها نیازی ندارند، پس اگر سیدالشهدا به خاطر نبرد در راه خدا متألم می‌شد، همدردی ما این است که ما هم به خاطر نبرد در راه خدا متألم شویم، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم.

4-احیای امر مذهب

مدافعان قمه زنی ادعا می‌کنند که با قمه زنی پایه‌های دین را تقویت کرده و بدین وسیله تعداد علاقه‌مندان به مذهب تشیع را می توان افزایش داد، در جواب از این استدلال باید گفت:

باطل بودن این استدلال بسیار مشخص است، زیرا اصلی‌ترین دلیل حرمت قمه‌زنی موضوع موهن و تضعیف مذهب بودن آن است، به گونه‌ای که انجام آن چهره‌ای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیر مسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان بر جای می‌گذارد.

امام خمینی(ره) در این باره می‌گوید: شما می‌خواهید برای خدا کاری انجام دهید، در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود، بهتر است که انجام نشود، مثلاً قمه‌زنی که موجب وهن اسلام می‌شود شما تا می‌توانید دستجات و سینه‌زنی را با شکوه‌تر انجام دهید.[4]

5-استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه

در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «من صبح و عصر بر تو ندبه می‌کنم و به جای اشک‌ها بر تو خون می‌گریم». بعضی‌ها خواسته‌اند تا از این عبارت جواز قمه‌زنی و خونریزی را استفاده کرده و بگویند چون امام زمان(عج) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند، پس ما نیز می‌توانیم قمه‌زنی و خونریزی کنیم!

این گونه استدلال‌ها یا از شدت تعصب آن‌هاست یا از روی قلت سواد، زیرا هر شخص غیر مغرضی با شنیدن این جملات متوجه می‌شود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست، پس اگر معنای کلام را آن گونه که قمه‌زنان معنی می‌کنند تصور کنیم، لازم می‌آید که نعوذبالله امام زمان(عج) در این کلمات دروغ گفته باشند، این گونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد به کار می‌رود در کلام فصحا به وفور یافت می‌شود و نباید آن را در غیر محل آن، معنی کرد.

6-امام سجاد و کوبیدن سر به دیوار

یکی دیگر از ادله مدافعان قمه‌زنی به نقل تاریخی است که آمده امام سجاد(ع) در عزای حسین به تمام قد بلند شده و سر را دیوار کوبید و... : «قام علی طوله و نطح الجدار بوجهه فکسر انفهه و شجّ رأسه و سال دمه علی صدره و خرّ مغشّیا علیه من شدة الحزن و البکاء»؛ تمام قد حضرت ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید پس بینی آن حضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند».[5]

در پاسخ باید گفت:

محدث نوری(متوفای 1320 قمری) کتابی با نام «دار السلام» دارد، در این کتاب احادیث ضعیفی مطرح شده است و قابل اعتنا نیست، ج. قضیه امام سجاد(ع) که نقل شده حدیث نبوده بلکه نقل تاریخی است و در کتاب‌های معتبر تاریخی نقل نشده است.

این گونه حرکات با مبانی اسلام و قرآن و عزاداری امام حسین(ع) منافات دارد و مصداق لطمه زدن به بدن است و حرام است، در نتیجه نمی‌توان به چنین حدیثی که نه ریشه تاریخی دارد و نه در منابع حدیثی و تاریخی وجود دارد و نه با مبانی قرآن سازگاری دارد، استناد کرد.

*تبیین دلایل حرمت قمه‌زنی

1-بدعت بودن قمه‌زنی

قمه‌زنی از امور اختراعی است که هیچ‌گونه سابقه‌ای در عصر ائمه(ع) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است، شهید مطهری در این رابطه می‌گوید: قمه‌زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکس‌های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آن‌ها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.[6]

علامه سید محسن امین می‌نویسد: بزرگترین گناه‌ها این است که انسان بدعت‌ها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند، امور نهی شده که در عزاداری‌ها فراوان اتفاق می‌افتد، از قرار زیر است: کذب و دروغ گفتن؛ آزار نفس و اذیت کردن بدن که همان قمه زدن و ... حرام بودن این امور، عملاً و فعلاً ثابت است؛ جیغ زدن و فریادهای بلند زنان که علاوه بر زشت بودن آن، اصلاً گناه و معصیت است؛ غیر از اینها آنچه به نام دین در اینگونه مجالس، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق‌العاده دین می‌شود و حد مرزی نیز نمی‌توان بر آن شمرد.[7]

2- وهن و تضعیف مذهب

مهمترین دلیلی که برای حرمت قمه‌زنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است تا کنون در شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌های ضد اسلامی در جهان، با استناد به صحنه‌های قمه‌زنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است، تولیدات زیادی را بر علیه اسلام و مسلمین تهیه کرده‌اند که در آن‌ها چهره‌ای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است، نظیر فیلم «شمشیر اسلام» که توسط شبکه تلویزیونی بی بی سی تهیه شده و یا فیلم «ترور شیعی» که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونه‌ای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی‌کنند و در پایان نیز صحنه‌های از قمه‌زنی در روز عاشورا پخش شد.[8]

مقام معظم رهبری در این رابطه مطلبی نقل کرده‌اند: «... وقتی کمونیست‌ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند و ... هیچ نشانه‌ای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند، فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه زدن بود، دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند و یا قرآن بخوانند، اما اجازه دارند که قمه بزنند، چون خود قمه‌زنی برای آن‌ها یک وسیله تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود ...» [9]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . ناسخ التواریخ، جلد 6، صفحه 54.

[2] . منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، جلد 1، صفحه 75

[3]. کشف اسرار، امام خمینی، صفحه 173

[4]. در سایه آفتاب، محمدحسن رحیمیان، صفحه 116

[5]. دارالسلام، جلد2، صفحه 179

[6]. جاذبه و دافعه علی(ع)، صفحه 154

[7]. التنزیه، صفحه 13

[8].کیهان عربی 6/1/1415، شماره 3113

[9]. نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین 1376


  • hoda velayat

فلسفه عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام و فواید آن

hoda velayat | چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۲۹ ب.ظ

یکی از ایراداتی که وهابیون به شیعیان میگیرند و یا برای بعضی از مذاهب و ادیان دیگر سوال پیش می آید که چرا شما شیعیان عزاداری می کنید،بر آن شدیم که فلسفه عزاداری و فواید آن را بیان کنیم.



فلسفه و حکمت عزاداری رامی توان در امور ذیل ،رهیابی کنیم:

الف. محبت و دوستی:

در قرآن و روایات، دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام، بر مسلمانان واجب شده است.[1]

روشن است که دوستی لوازمی دارد و محبِّ صادق، کسی است که شرط دوستی را- چنان که باید و شاید- به جا آورد. یکی از مهم ترین لوازم دوستی، ابراز هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است؛[2]

از این رو در احادیث، برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت علیهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.

حضرت علی علیه السلام در روایتی می‌فرماید: «پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند»؛ «یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[3].

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: « شِیعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، ... یَسُوؤُهُمْ مَا یَسُوؤُنَا وَ یَسُرُّهُمْ مَا یَسُرُّنَا»[4]؛ «شیعیان ما پاره‌ای از خود ما بوده و ... آنچه که ما را ناراحت یا خوشحال می‌‌سازد، آنان را ناراحت یا خوشحال می‌‌گرداند».


وظیفه عقلانی و شرعی، ایجاب می‌‌کند که در ایام عزاداری اهل بیت علیهم السلام، به «زبان حال»؛ یعنی با اشک، آه، ناله و زاری و از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده[5] و از نظر پوشاک، با لباسی که از حیث جنس ورنگ و نحوه پوشش حکایت گر اندوه و ناراحتی در عرف است، حزن و اندوه خود را آشکار سازیم.

ب. انسان سازی:

از آنجا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم دردی با آن عزیزان در واقع یادآوری فضایل، مناقب و آرمان های آنان بوده و به این وسیله انسان به سمت الگو گیری و الگو پذیری از آنان سوق می‌‌یابد.

فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت می‌‌کند؛ شعور و شور شناخت و عاطفه را در هم می‌‌آمیزد و در پرتو آن، با انگیزه‌ای قوی همانند مُحّبی می‌‌شود که پر حرارت و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.

ج. جامعه سازی:

هنگامی که مجلس عزاداری موجب انسان سازی است، تغییر درونی انسان به جامعه نیز سرایت کرده و آدمی می‌‌کوشد تا آرمان های اهل بیت علیهم السلام را در جامعه حکم فرما نماید. به بیان دیگر، عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام، زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می‌‌سازد.

به همین دلیل می‌‌توان گفت: یکی از حکمت های عزاداری، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.

د. انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد:

کسی نمی‌تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید، با شرکت در مجالس عزاداری، با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا می‌‌شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است که به وسیله آنها آموزه‌های نظری وعملی امامان شیعیان به نسلهای آینده منتقل شود.

مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی با گفتار و کردار اهل بیت علیهم السلام است.


با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می‌‌توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردی چون:

عبادت، ایثار، شجاعت، توکّل ، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگِ سرخ بر زندگی ذلّت بار، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهی شهادت طلبان در مبارزاتِ حق جویانه، حرمت ذلّت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوانمردی، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق.[6]


درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین

بذر همت در جان افشاند افکار حسین

گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش

این کلام نغز می‌‌باشد زگفتار حسین


مرگ با عزّت زعیش در مذلّت بهتر است نغمه ای می‌باشد از لعل دربار حسین


در عین حال، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، می‌‌توانند حکت عزاداری بر امام حسین علیه السلام را تبیین کنند:


1. نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومات جهان؛

2. عامل تقویت حسّ عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران؛

3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق.[7]


منابع:


[1]- شوری /23، هود /29، میزان الحکمة، ج2، ص236.

[2]- المحبة فی الکتاب والسنة، صص169-170 و 181-182.

[3]- بحار الانوار، ج44، ص287.

[4]- امالی، ص305.

[5]- طبق فرموده امام صادق علیه السلام به معاویة بن وهب، عزاداران سید الشهدا در روز عاشورا از آب و غدا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذای معمول صاحبان مصیبت سد جوع و عطش کنند». (تاریخ النیاحة الامام الشهید الحسین بن علی،ج1، صص157-159).

[6]- فرهنگ عاشورا، صص268-271؛ حسین، عقل سرخ، صص77-119؛ امام حسن و امام حسین علیهما السلام، صص116-121.

[7]- پرسشها و پاسخها.

  • hoda velayat